سلام.
حدود دو سال پيش اقايي براي دريافت خدمات به محل كارم مراجعه كردند و به صورت اتفاقي متوجه شدم ايشون متخصص عيب يابي دستگاههاي محل كارم هستند دقيقا زماني كه به يك فرد قابل اعتماد نياز داشتيم از اونجايي كه من مسئول نگهداري اون دستگاهها هستم با هم همكاري كرديم هر زمان كه لازم بود تماس مي گرفتم و ايشون براي رفع مشكل مي اومدند(شغل اصليشون چيز ديگه بود ولي در اين زمينه تجربه و مهارت داشتند) جالب اينجا بود كه ايشون حق الزحمه نميگرفتند و موكول مي كردند براي بار بعد يكبار به طور جدي ازشون خواستم مبلغ رو بگن تا پرداخت كنم ولي ايشون تفره رفتند و گفتند از اين كه بتونند مشكلي رو حل كنند خوشحال ميشن و كار اصليشون چيز ديگست من هم غير حضوري به ايشون گفتم اگر مايل نيستند هزينه دريافت كنند .ديگه لزومي نداره رابطه كاري ادامه پيدا بكنه.ايشون اون بار به هر صورتي بود سر و ته قضيه رو هم اوردن ولي باز روز از نو روزي از نو
ميگن من كاري كه از دستم بياد انجام ميدم شما هم جبران ميكنيد(از لحاظ كاري ولي كاري من براشون انجام نميدم) .چندين بار اين قضيه پيش اومده و ايشون هر بار به نحوي رابطه كاري رو ادامه دادن. من هم از اونجايي كه فرد قابل اعتماد ديگه اي سراغ نداشتم هر بار كوتاه اومدم.ولي براي بار آخر بدون اينكه چيزي بگم ديگه تماس نگرفتم با اينكه با مشكلاتي در همون ضمينه مواجه ام.فقط امانتي با ارزشي از ايشون مونده كه نمي دونم چكارش كنم؟ كار به جايي رسيده بود هزينه خدمات رو نمي گرفتند هيچ ملزومات رو هم از خودشون ميدادند.
سوالم اينه ايشون اصلا نميدونند من كنار كشيدم و اينكه هدفشون چيه؟
رفتار هايي ازشون ديدم كه نميتونم تحليل كنم هر دومون آدم هاي معتقد هستيم حتي درگفتارمون از دوم شخص جمع استفاده ميكنيم.
تا زماني كه تماس نگيرم تماس نمي گيرند .از رفتارهاي دوگانشون خسته شدم.
يه ضرب المثل هست ميگه هيچ گربه اي براي رضاي خدا موش نميگيره.
علاقه مندی ها (Bookmarks)