به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    Red face عقاید سمی از ذهن جارو شوند ....



    هرساله نزدیک به پایان سال مردم با تمیز کردن خانه و محل زندگی خود،‌خانه‌تکانی می‌کنند‌ اما شاید لازم باشد با شروع سال جدید ذهن‌ خود را از شر عقاید کهنه و مضر خلاص کنیم.

    افکاری که در ذهن هر انسانی می‌گذرد باعث شکل‌گیری راه و روش زندگی او می‌شود، از این رو بازپیرایی ذهن می‌تواند زندگی انسان را رنگی نو دهد.
    قبل از جارو کردن افکار و احساساتی که ذهن و قلبمان را اشغال می‌کنند باید از خود بپرسیم چرا هنوز آنها را با خود به این طرف و آن طرف می‌بریم.

    روانشناس لوییز دسکوتو تأیید می‌کند
    «افکار زیان‌بخش و منفی اغلب از آسیب‌های دوران کودکی ناشی می‌شوند. احساس حقارت، تمسخر و به درستی مورد دوست داشتن واقع نشدن در دوران کودکی، احساساتی هستند که عوارض آن را تا دوران بزرگسالی بر دوش می‌کشیم. گاه در اثر گذشت زمان‌ ناپدید می‌شوند اما همچنین ممکن است به مدت‌طولانی موجب مزاحمت ما شوند. تا زمانی که تصمیم دیگری در مورد آنها بگیریم». به گفته این روانکاو، «برای ایجاد تغییر، تنها کافی است که حقیقتا بخواهید که چیزها تغییر کند».


    این روان‌درمانگر خانوادگی و زناشویی، بر این باور است که اینگونه افکار و احساساتی که بردوش می‌کشیم، بخشی از برنامه‌های قدیمی هستند که در ذهن خود گنجانده‌ایم.«این افکار همانند نوارهای کاست قدیمی هستند که توسط والدینمان، استادانمان یا جامعه ضبط شده‌اند که خودبه‌خود شروع به خواندن می‌کنند و به ما افکار، نگرش و رفتار خاصی را دیکته می‌کنند.» وی می‌افزاید: این افکار کهنه و پیچیده یا باورهای غلط در ذهنمان جای می‌گیرند و از نظر احساسی تعادل ما را به‌هم می‌زنند. باید یاد بگیریم این افکار را شناسایی کنیم، زیرا نه‌تنها در کوتاه‌مدت زندگی ما را به تباهی می‌کشانند بلکه ممکن است ما را دچار افسردگیکنند.

    آیا حاضرید قلبتان را از اینگونه احساسات رها کنید؟ تنها کافیست جارو را بردارید و آنها را از قلب و ذهنتان بیرون کنید. در اینجا چند نمونه از افکار و احساساتی که باید دور شوند را معرفی می‌کنیم.


    رویاهایی که هرگز آنها را عملی نخواهیم کرد

    رویاهایی را در سر می‌پرورانیم و آنها را به دوش می‌کشیم تا جایی‌که می‌فهمیم که هرگز آنها را عملی نخواهیم کرد. لین می‌گوید: «از مدت‌ها پیش، در فکر آن هستم که همراه همسرم داوطلبانه چند سالی را به‌منظور انجام اعمال خیرخواهانه به آفریقا برویم. اما می‌دانم که این فکر را عملی نخواهم کرد. قادر نخواهم بود طی این مدت بچه‌هایم را نبینم.» لین هنوز رؤیای رفتن به آفریقا را در سر دارد اما این ‌رؤیا «آرامش کامل» را از او را سلب کرده است.

    بنا به گفته لوییز دسکوتو «زمانی از یک ‌رؤیا خلاصی می‌یابیم که یا به آن جامه عمل بپوشانیم یا چیز دیگری را جانشین آن کنیم». عملی کردن آن غیرممکن است؟ ابتدا می‌توانیم در مورد معنای آن از خود سؤال کنیم: آیا این‌ رؤیا هدفی است که حقیقتا خواهان آن هستیم یا اینکه روشی است برای فرار از روزمرگی‌های زندگی زمانی‌که فشار زیادی بر ما وارد می‌آورند (مثلا رؤیای نقل مکان به یکی از جزایر کارائیب زمانی که استرس کارمان زیاد می‌شود)؟ اگر روشی برای فرار از فشارها باشد، می‌توانیم در مورد چیزی که در زندگی‌مان لنگ می‌زند فکر کنیم و راه‌حلی برای آن مشکل پیدا کنیم.


    چنانچه رؤیایی که در سر داریم نشانگر ارزش‌های مهمی برایمان باشد(مثلا در مورد لین، احتمالا همبستگی و شجاعت ارزش‌های مهمی بشمار می‌روند)، می‌توانیم طور دیگری آنها را پرورش دهیم: از این‌رو، لین می‌تواند در یک عمل خیرخواهانه دیگری شرکت کند. در نهایت، بعد از آنکه برای رؤیای قدیمی‌مان سوگواری کردیم، هیچ چیز مانع از پرداختن به رؤیایی کاملا جدید نمی‌شود، رؤیایی سازگارتر و منطبق‌تر بر واقعیت زندگیمان و آنچه هستیم.

    احساس گناه لعنتی

    یونس اعتراف می‌کند: «8 سال بعد از مرگ مادرم، هنوز از اینکه زودتر متوجه نشدم که مادرم از بیماری آلزایمر رنج می‌برد، احساس گناه می‌کنم. بعد از این ضربه، نخستین علائم این بیماری را شناختم ولی آن زمان چیزی از آن نمی‌دانستم. مادرم حتما احساس خیلی بدی داشته، برای کمک کردن به او می‌توانستیم خیلی سریعتر به او رسیدگی کنیم.»

    به گفته روان‌درمانگر، شریل گوده «درست است اما یونس چیزی در مورد علائم آن بیماری نمی‌دانست. یونس باید خودش را ببخشد و چیزی که به او متعلق نیست را بر دوش نکشد.» لوییز دسکوتو خاطر‌نشان می‌کند «افراد داغدار معمولا از اینکه کاری را انجام داده‌اند یا نداده‌اند، حرفی را زده‌اند یا نزده‌اند خود را سرزنش می‌کنند. برای رسیدن به صلح و آرامش به‌ویژه هربار که احساس گناه می‌کنید، باید از خود بپرسیم آیا در آن شرایط در حد توانمان تلاش کردیم.»با بخاطر آوردن شرایط و موقعیت‌هایی که آن اتفاقات در آن زمان روی دادند، می‌توانیم خود را ببخشیم. آیا در حد توانمان تلاش کردیم؟

    اگر پاسخ مثبت است پس، از این موضوع می‌گذریم، نفس راحتی می‌کشیم و به موضوع دیگری می‌پردازیم. به‌نظرتان کار سختی است؟ این روانشناس پیشنهاد می‌دهد: «جلوی آینه بنشینید و در حالی که خوب به چشم‌هایتان نگاه می‌کنید، از خود بپرسید آیا از اینکه زودتر متوجه علائم بیماری نشدید و با اعمالی که در آن شرایط انجام دادید، نیت بدی داشتید. بله؟ چنانچه خودتان را مقصر می‌دانید، باید ببینید چگونه می‌توانید اشتباهتان را جبران کنید(داوطلبانه به انجمن کمک به بیماران آلزایمر خدمت کنید) بدین‌ترتیب اشتباه‌مان را جبران می‌کنیم و بعد خودمان را می‌بخشیم. این‌طور نیست؟ بلافاصله خودمان را می‌بخشیم».

    کینه‌های ماندگار

    کینه‌ها سرسخت و ماندگار هستند و با این‌حال، حاصلی جز خشم، غم، ناکامی و رنجش ندارند. هیچ نکته مثبتی در آن دیده نمی‌شود. کریستین از دوست دوران بچگی‌‌اش دلخور است، دوستی که همیشه به درد دل‌های او گوش می‌کرده، به او دلداری می‌داده، او را نصیحت می‌کرده و تکیه گاه او بوده... او هنوز وقتی به یاد می‌آورد که دوستش یک روز بی‌خبر بدون آنکه آدرسی به او دهد، او را ترک کرد، عصبانی می‌شود. به گفته کریستین «قبلا دوستش به او گفته بود که در فکر آن است که دوباره پیش پدرش که با او سرناسازگاری داشت برگردد و با او زندگی کند. به او گفتم که شاید فکر خوبی نباشد و بعد از آن دیگر هرگز خبری از او ندارم.»
    بنا به گفته این روان‌درمانگر «حتی زمانی‌که حق دارید، حتی زمانی‌که حقیقت دارد که دیگران می‌توانستند طور دیگری عمل کنند اما نکردند، یادآوری مکرر آن فقط موجب عصبانیت، ناکامی و رنجش ما می‌شود». بنابراین بعد از آنکه برای اتمام این رابطه سوگواری کردیم، خود را از شر آن خلاص می‌کنیم یا آن‌را فراموش می‌کنیم.
    ترسی که انسان را فلج و میخکوب می‌کند

    ترس از تغییر، شکست، موفقیت، ترس از عقاید دیگران، ترس از دوست داشتن و ترس از ترسیدن و...

    آلیا اعتراف می‌کند: «اگر فردا بمیرم، فقط افسوس یک چیز را خواهم خورد، آن‌هم ترسیدن است: می‌ترسیدم که کاملا زندگی کنم، جرات داشته باشم، دست به کاری بزنم. پس این ترس است که می‌خواهم آن‌را از خود دور کنم».
    روانکاو لوسین آوژر، در کتاب بر ترس‌هایتان غلبه کنید توضیح می‌دهد: برای دور کردن ترس‌هایتان، باید با آنها روبه‌رو شوید.

    ابتدا قبل از آنکه دعوتی وسوسه‌انگیز و در عین حال دعوتی که موجب ترس شما می‌شود را رد کنید، باید یاد بگیرید از خود بپرسید دقیقا از چه چیزی می‌ترسید.


    حسرت گذشته

    حتی زمانی که همه چیز بر‌وفق مراد است، آناهیتا نمی‌تواند حسرت گذشته را نخورد، حسرت دوران کودکی‌اش، زمانی‌که ازدواج کرد، وقتی در آپارتمان قبلی‌‌اش زندگی می‌کرد... اما آیا حقیقتا همه چیز قبلا بهتر بود؟ او می‌گوید: «دلم می‌خواهد از لحظه حال لذت ببرم!»

    روانشناس شریل گوده در این زمینه می‌گوید: «برخی از افراد فقط زمانی قدر چیزهای خوب زندگیشان را می‌دانند که آنها را از دست بدهند. در آن زمان، چیزهایی که داشتند به اندازه امروز به‌نظرشان جالب نمی‌آمد بلکه بعد‌ها برایشان زیبا می‌شود.

    هر بار که آناهیتا شروع به آه کشیدن و مقایسه کردن می‌کند باید لحظه‌ای مکث کند و از خود بپرسد چه چیزهایی هم اکنون در دسترس دارد که بعد از 2 یا 5 سال موجب حسرت او می‌شوند. این امر به او کمک می‌کند تا جنبه‌های خوب زندگی کنونی‌‌اش را شناسایی کند و بیشتر از آنها استفاده ببرد.


    همشهری آنلاین: عقاید سمی از ذهن جارو شوند
    O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O


    http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif

  2. کاربر روبرو از پست مفید ویدا@ تشکرکرده است .

    asemani (دوشنبه 18 شهریور 92)

  3. #2
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array
    با مشكلات چگونه برخورد كنيم؟

    گله و شکایت ممنوع!



    بسیاری از ما در روزهایی که اوضاع بر وفق مرادمان نیست شروع می‌کنیم به گله و شکایت. در این شرایط دوست داریم دیگران را مقصر اوضاع موجود بدانیم و از اینکه نمی‌توانیم آنگونه که می‌خواهیم زندگی کنیم گله‌مندیم.

    اما فراموش نکنید گله و شکایت از دیگران یا شرایط موجود، هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. قطعاً شما در زندگی از نعمات و مواهبی برخوردارید اما هیچ شور و اشتیاقی ندارید. شاید علتش آن باشد که نمی‌دانید چگونه از نعمت‌هایی که در اختیار دارید استفاده کنید و قدر آنها را بدانید.

    هنگامی که از چیزی رنج می‌بریم و ناراحتیم دنیای ما فرو می‌پاشد و به قدری کوچک می‌شود که تنها ما را دربرمی‌گیرد. اما وجود سختی‌ها و مشکلات، حقیقت زندگی ماست و همان‌طور که ما با بسیاری از مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنیم، دیگران هم با سختی‌ها و مشکلات خود درگیرند، بنابراین ما حق نداریم دائم از مشکلات خود بگوییم و گله و شکایت کنیم؛ همان‌گونه که علاقه‌ای هم نداریم دیگران همیشه در حال غرزدن باشند. نوشتار امروز به بررسی راهکارهایی برای برخورد با مشکلات پرداخته شده است.

    بسیاری از ما هنگامی شروع به غرغرکردن و گله‌داشتن نسبت به شرایط خود می‌کنیم که خودمان را در مقام مقایسه با دیگران قرار می‌دهیم. وقتی خودمان را از لحاظ وضع ظاهری، شرایط اجتماعی، موقعیت اقتصادی و... با دیگران مقایسه می‌کنیم، از اینکه از بعضی لحاظ کمتر از آنها هستیم ناراحت می‌شویم و غبطه می‌خوریم.


    ولی یادتان باشد که ما در مواردی بهتر و در مواردی هم پایین‌تر از دیگران هستیم و این نه‌تنها در مورد ما بلکه در مورد تمام افراد کره زمین صادق است.
    قیافه ظاهری، موضوعی است که بسیاری از افراد به آن حساسیت دارند و سعی می‌کنند از طریق رژیم‌های غذایی یا با شیوه‌های گوناگون، اقدام به بهتر‌شدن آن کنند. این افراد در مقایسه با دیگران احساس حسادت می‌کنند و این خود مانع از این می‌شود که بتوانند از زندگی لذت ببرند. البته هیچ‌کس بدون تغییراتی در قیافه، وارد دوران میانسالی نمی‌شود؛ اما این بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی است. بسیاری از افراد تمام‌مدت خود را با دیگران مقایسه کرده و احساس ضعف و درماندگی می‌کنند ولی این عمل و طرز رفتارشان است که باعث می‌شود چنین احساسی داشته باشند، نه قیافه ظاهری‌شان.

    مشکلی که ما با مسائل رنج‌آور و ناراحت‌‌کننده داریم این است که فقط به جزء کوچکی از یک موقعیت نگاه می‌کنیم و از آن زاویه مسلما مسئله سخت و دشوار به‌نظر می‌رسد ولی اگر کمی دیدمان را وسیع‌تر کنیم و بهتر به موضوع نگاه کنیم می‌توانیم به جنبه‌های دیگر قضیه هم نگاهی بیندازیم.

    مثلا اگر فکر می‌کنید با بالارفتن سن نمی‌توانید جذابیت‌‌های گذشته را داشته باشید و دیگران را جذب کنید، به این دلیل است که فکر می‌کنید برای جذب دیگران فقط زیبایی مهم است، بنابراین از این زاویه، موضوع ناراحت‌کننده می‌شود. اما باید توجه داشته باشید که ارزش شما به‌عنوان یک فرد، خیلی بیش از ظاهر شماست و شما جذابیت‌ها و قابلیت‌هایی دارید که خیلی مهم‌تر از ظاهرتان هستند.

    از این نقطه‌نظر می‌توانید امیدوار باشید که چیز مهمی را از دست نداده‌اید بلکه تجارب باارزشی نیز به‌دست آورده‌اید. بدین‌ترتیب می‌توانید تلاش کنید و ببینید چه معنایی برای دیگران دارید و از طریق کارهایی مانند ستایش، تحسین، صحبت، احترام و مهربانی به هدف خود برسید. گاهی اوقات کوچک‌ترین تغییر در دیدگاه، با نحوه‌ای که شما خود را می‌بینید ارتباط دارد؛ یعنی اگر خود را آدم ناتوانی می‌بینید قطعا هم ناتوان خواهید بود و احساس ضعف می‌کنید؛ حتی دیگران نیز همین‌نظر را راجع به شما خواهند داشت. اما اگر خود را سالم و قوی ببینید، همین‌گونه خواهید بود و می‌توانید با غرور و اطمینان گام بردارید و به خودتان اطمینان داشته باشید. درواقع آنچه در وجود شما قابل ستایش و تحسین‌برانگیز است با افزایش سن از بین نخواهد رفت. قطعا همه ما بهتر از عده‌ای هستیم ولی نه به خوبی عده‌ای دیگر. بنابراین می‌توانیم همواره در جست‌وجوی فرصت‌هایی تازه برای پیشرفت بیشتر خود باشیم، نه اینکه با بی‌اعتمادی نسبت به خود احساس ضعف و ناتوانی کنیم.

    احساس رضایت

    بهترین احساس این است که بتوانیم نسبت به شرایط موجود احساس رضایت داشته باشیم. اگر خوب بنگریم حتما چیزهایی پیدا خواهیم کرد که می‌توانیم از داشتن آنها راضی باشیم اما اگر بخواهیم همیشه شادمانی و نشاط را در خود پنهان سازیم، پس چگونه می‌توانیم ارزش و قدر نعمات خود را بدانیم. با به تصویر کشیدن خود به صورت آدمی زجر‌کشیده و غمگین، چگونه می‌توانید احساس رضایت داشته باشید. اگرچه ممکن است با این تصویر از خود، ابتدا همدردی دیگران را کسب کنید و باعث نگرانی آنها شوید ولی کم‌کم علاقه و احترام اطرافیان را از دست خواهید داد. با خود فکر کنید همه افرادی که برای آنان گله و شکایت می‌کنید خودشان هم مسائل و مشکلاتی دارند، بنابراین اگر بخواهید همیشه از مشکلات خود به دیگران بگویید و به غرزدن‌هایتان ادامه دهید، کم‌کم تنها می‌مانید؛ زیرا دیگران ترجیح می‌دهند قبل از پرداختن به مشکل شما، ابتدا مشکل خود را حل کنند.
    البته تحمل اندکی رنج و درد لازمه زندگی است و این موضوعی است که همه ما به آن اذعان داریم زیرا چه بخواهیم یا نه، همه ما مشکلاتی داریم. بنابراین سعی کنید آن را بپذیرید و با این موضوع در ستیز نباشید زیرا وقتی مقاومت‌تان بالا می‌رود و نمی‌توانید قبول کنید که خواه‌ناخواه مشکلات وجود دارند، نمی‌توانید آنها را از میان بردارید و انگار آنها بیشتر به شما می‌چسبند و دلیل آن هم ضعفی است که ما از خود نشان می‌دهیم. درصورتی که اگر با مشکلات کنار بیاییم و آنها را قبول کنیم، فرصت بیشتری نیز برای یافتن راهی برای حل آنها خواهیم داشت.یکی از مواردی که به‌شدت انرژی شما را کاهش می‌دهد و بیشتر عذابتان می‌دهد بحث‌کردن‌های مکرر در مورد مشکلاتی است که مدت‌هاست با آنها دست‌به‌گریبانید. فراموش نکنید هر موضوعی ارزش بحث و گفت‌وگو را نداشته و هر چیزی ارزش تجزیه و تحلیل دائمی و گله‌ و شکایت زیاد را ندارد.

    اگر نمی‌توانید موقعیتی را تغییر دهید شاید هم به‌نفع شما و هم طرف مقابل باشد که موضوع را رها کنید. باور کنید این نوع برخورد، به شما انرژی بیشتری می‌دهد. بنابراین به کارهایی که از اهمیت بیشتری برخوردارند و کیفیت زندگی شما را بالا می‌برند برسید. درواقع صحبت‌کردن با دیگران درباره مسائل و مشکلات به‌طور بالقوه برای ما سودمندند زیرا زمانی که دچار سردرگمی و ناراحتی هستیم به ما آرامش، پشتیبانی و اندرز می‌دهند. البته یادتان باشد درددل با هر کسی که سر راه شما قرار می‌گیرد کار درستی نیست؛ بلکه باید حتما فرد مورداطمینانی را درنظر داشته باشید.

    رها شدن از رنج

    متأسفانه غم و ناراحتی بخش تفکیک‌ناپذیری از زندگی است. مسائل زیادی مانند حوادث، مشکلات، ناامیدی، بیماری و... اغلب وجود دارند که زندگی روزانه انسان‌ها را به‌صورت مبارزه‌ای همیشگی درمی‌آورند.
    چیزی تحت‌عنوان زندگی سراسر شادمانی و نعمت بدون ناراحتی و رنج وجود ندارد. به همین‌خاطر بسیاری افراد به‌خود حق می‌دهند که همیشه در حال گله و شکایت باشند؛ البته همه ما این حق را داریم که با بروز بعضی مشکلات تا 3-2 روز هم گله‌ و شکایت کنیم. این درست شبیه زمانی است که شما غذای آلوده‌ای می‌خورید و تا سم از بدنتان خارج شود، احساس ناراحتی و درد دارید. گله و شکایت هم مانند غذای آلوده است. بعضی افراد دوست دارند این زمان را بیشتر کنند اما فراموش نکنید هرچه بیشتر در فکر فرو روید و خاطرات را در ذهنتان مرور کنید احساس بدتری خواهید داشت و توان و قدرت خود را برای درک و شناخت بهتر و تصمیم‌گیری درست‌تر، بیشتر از دست می‌دهید.
    بعضی افراد دوست ندارند نعماتی را که از آن بهره‌مندند به خود یادآوری کنند و این به معنی آن است که آنها تمرکز بر ناراحتی و اندوه را بر داشتن احساس خوب و آرامش ترجیح می‌دهند. البته حق باشماست، هنگام درگیرشدن در توفان حوادث تمرکز بر نعمات و موهبت‌های دیگر زندگی کار چندان ساده‌ای نیست ولی همیشه کارهای مهم و نتیجه‌بخش شروع آسانی نخواهد داشت. بنابراین زمانی که غم را حس می‌کنید به آن اعتراف کرده و درباره آن صحبت کنید اما قبل از اینکه بیش از حد آن را در ذهن خود جای دهید به فکر رهاشدن از آن باشید. شما باید با استفاده از این روش بتوانید کم‌کم از رنج‌های دیرینه‌ای که مدت‌هاست با آنها دست به گریبانید رها شوید. البته ممکن است ابتدا برایتان عجیب باشد ولی اگر واقعا بخواهید حتما امکان‌پذیر خواهد بود.
    گله و شکایت همیشه چیز بدی نیست و گاهی حق شماست تا بدین‌وسیله خود را تخلیه کنید؛ اما نباید زیاده از حد باشد. آه و ناله به شما اجازه می‌دهد انرژی منفی از شما دور شود. آه و ناله درواقع دکمه اندیشه و تأمل را می‌فشارد و به شما فرصت می‌دهد قبل از اینکه به کار و اقدامی مبادرت ورزید به مسائل خوب فکر کنید. شکایت‌کردن از دیگران به شما آرامش می‌دهد تا ناراحتی‌تان التیام یابد اما زمانی بسیار بد است که شما در آن زیاده‌روی کنید و آن را به شکل جداناپذیری از زندگی خود درآورید. بنابراین باید بعد از گله و شکایت، نقشه‌ای برای رهایی از غم و اندوه تدارک ببینید؛ این کلید موفقیت است.
    واکنش‌های خود را مورد سؤال قرار دهید، انرژی‌های خود را در جهت دیگری به‌کار اندازید و کنترل کارها را به‌دست گیرید و حاکم بر موقعیت‌ها باشید.بهترین کار و البته سخت‌ترین کار این است که بتوانید مشکلات خود را شناسایی کنید. این حرکت گاهی در‌جهت تغییر عمده در زندگی است و به شما فرصت می‌دهد تا زندگی بهتر و پرمحتواتری داشته باشید. نسبت به خود احساس ترحم نداشته باشید. گاهی با احساس قربانی‌شدن خود را مستحق مهربانی دیگران می‌دانید و این در طولانی‌مدت آسیب زیادی به شما خواهد زد.
    تا هنگامی که خود را یک قربانی بدانید، نه‌تنها نمی‌توانید از تمام توان خود استفاده کنید بلکه در طولانی مدت، دیگران نیز هیچ کمکی به شما نخواهند کرد و کم‌کم از شما دور می‌شوند و شما تنها خواهید ماند.

    با زندگی طبق شرایطی که پیش می‌آورد کنار بیایید و پس از رسیدگی به رنج‌های گذشته، در زمان حال زندگی کنید و به‌جای واکنش نشان دادن به هر موقعیتی، با آرامش و قدرت بیشتر، درست تصمیم بگیرید. به‌جای بحث و مشاجره و مخالفت ورزیدن، شکایت کردن و رنج‌بردن، از طریق درک نیازهای یکدیگر می‌توانیم زندگی را بهتر تحمل کنیم. گاهی باورتان نمی‌شود که دوست داشتن و دوست داشته‌شدن می‌تواند تا این حد ساده باشد اما حقیقت دارد. کافی است به خودتان اجازه دهید آن را امتحان کنید.

    همشهری آنلاین: گله و شکایت ممنوع!






    O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O


    http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
    ویرایش توسط ویدا@ : سه شنبه 19 شهریور 92 در ساعت 17:33


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.