به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 92 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1392-6-14
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow آیا این انتخاب درسته ؟ ( با وجود مخالفت خانواده و عشق بین ما )

    دختری 22 ساله دانشجو سال اخر مامایی 4 ساله با پسر عمه ام که لیسانس کامپیوتر هست ارتباط دارم و یکسال هست مغازه خدمات کامپیوتر زده و خواستگاری کردن پدرم بهشون گفته شما در سطح ما نیستسن و من دخترم رو به یک کارمند میدم و دخترم نمیفهمه فقط که عشق نمیشه و خلاصه ید برحورد کرده من دوستش دارم و اون دیوونه واره .یکی دو هفته میشه همش بحث میکنیم و حس تنفر از خانوادم داره و میگه تو رو بدست بیارم جبران میکنم و هر کاری که خانوادم دوست دارن رو انجام نمیده . میگه تو قول بده واسه همیشه حتی با این کار بمونی و من بهت قول مبدم بهترین زندگی و واست بسازم و جلو همه وایستی. من بخاطر مخالفتای خانوادم و این رفتارس با خانوادم دوست داشتنم کم شده دیگه دودل شدم نمیدونم چیکار کنم ازتون حواهش میکنم کمکم کنین اگه بهش چیزی میگم میگه تو خانوادت رو ترجیح میدی
    ویرایش توسط sahar70 : پنجشنبه 14 شهریور 92 در ساعت 01:29

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز به همدردی خوش آمدید


    متاسفانه عنوان تاپیک شما مبهمه و خلاف قوانین سایته که کاربران در تاپیک هایی با عناوین مبهم پستی بذارن پس لطفا یه عنوان مناسب که گویای مشکل شماست انتخاب و از طریق مثلث پایین پستتون گزارش کنید تا عوض بشه تا من و دیگر دوستان بتونیم شمارو راهنمایی کنیم.
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
    من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم

  3. کاربر روبرو از پست مفید shapoor تشکرکرده است .

    deljoo_deltang (سه شنبه 19 شهریور 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 92 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1392-6-14
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow بین مخالفتای خانوادم و عشقم موندم خواهشن کمک کنین

    در مورد انتخاب عشقم دو دل شدم بخاطر مخالفت خانواده و کار

    دختری 22 ساله دانشجو سال اخر مامایی 4 ساله با پسر عمه ام که لیسانس کامپیوتر هست ارتباط دارم و یکسال هست مغازه خدمات کامپیوتر زده و خواستگاری کردن پدرم بهشون گفته شما در سطح ما نیستسن و من دخترم رو به یک کارمند میدم و دخترم نمیفهمه فقط که عشق نمیشه و خلاصه ید برحورد کرده من دوستش دارم و اون دیوونه واره .یکی دو هفته میشه همش بحث میکنیم و حس تنفر از خانوادم داره و میگه تو رو بدست بیارم جبران میکنم و هر کاری که خانوادم دوست دارن رو انجام نمیده . میگه تو قول بده واسه همیشه حتی با این کار بمونی و من بهت قول مبدم بهترین زندگی و واست بسازم و جلو همه وایستی. من بخاطر مخالفتای خانوادم و این رفتارس با خانوادم دوست داشتنم کم شده دیگه دودل شدم نمیدونم چیکار کنم ازتون حواهش میکنم کمکم کنین اگه بهش چیزی میگم میگه تو خانوادت رو ترجیح میدی. حتی امروز که بهش گفتن تو برو ازدواج کن و خانوادم ناراضی هستن و نمیزارن از شهرشون راه افتاد به سمت مشهد که میام روزگارت رو سیاه میکنم و اگه از روی جنازه پدرو مادرت رد بشم تو رو مال خودم میکنم میدونم ار دوست داشتن زیاده ولی بینشون موندم چیکار کنم

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام. گذشته از اینکه نظر پدر شما رو تائید نمیکنم. فردی که از حالا نسبت به پدر و مادر شما با بی احترامی صحبت میکنه فردا برای شما هم احترامی قائل نیست. این نشون دهنده اینه که فردی خشنه، زورگو ، احتمالا دارای دست بزن. تصور میکنه با زور و قدرت میشه حرفش رو پیش ببره. اگر این شخص به همین منوال عادت کرده باشه فردای روزگار شما هم باید مطیع بی چون و چرای حضرت آقا بشید.
    چطور بهش اجازه میدید چنین گستاخانه با پدر و مادر شما صحبت کنه. امیدوارم از گفته من ناراحت نشید. اما شما کالا نیستید که ایشون بخواد صاحب و مالک شما بشه.
    موفق باشید.

  6. 4 کاربر از پست مفید majid_k تشکرکرده اند .

    khak (پنجشنبه 14 شهریور 92), Pooh (پنجشنبه 14 شهریور 92), shapoor (پنجشنبه 14 شهریور 92), شیدا. (جمعه 15 شهریور 92)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    دوست من دقت کن که اینا از علاقه زیاد نیست و برمیگرده به شخصیت و تربیت ایشون. انگار این آقا تا حالا از کسی نه نشنیده و هر چی میخواسته در اختیارش بوده.

    پدر شما کار درستی نکردند که با اون دلیل غرور ایشونو شکستن ولی کار ایشون زشت تره. به نظرم کمی منطقی تر تصمیم بگیرید.
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
    من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم

  8. 2 کاربر از پست مفید shapoor تشکرکرده اند .

    Pooh (پنجشنبه 14 شهریور 92), شیدا. (جمعه 15 شهریور 92)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar70 نمایش پست ها
    در مورد انتخاب عشقم دو دل شدم بخاطر مخالفت خانواده و کار

    دختری 22 ساله دانشجو سال اخر مامایی 4 ساله با پسر عمه ام که لیسانس کامپیوتر هست ارتباط دارم و یکسال هست مغازه خدمات کامپیوتر زده و خواستگاری کردن پدرم بهشون گفته شما در سطح ما نیستسن و من دخترم رو به یک کارمند میدم و دخترم نمیفهمه فقط که عشق نمیشه و خلاصه ید برحورد کرده من دوستش دارم و اون دیوونه واره .یکی دو هفته میشه همش بحث میکنیم و حس تنفر از خانوادم داره و میگه تو رو بدست بیارم جبران میکنم و هر کاری که خانوادم دوست دارن رو انجام نمیده . میگه تو قول بده واسه همیشه حتی با این کار بمونی و من بهت قول مبدم بهترین زندگی و واست بسازم و جلو همه وایستی. من بخاطر مخالفتای خانوادم و این رفتارس با خانوادم دوست داشتنم کم شده دیگه دودل شدم نمیدونم چیکار کنم ازتون حواهش میکنم کمکم کنین اگه بهش چیزی میگم میگه تو خانوادت رو ترجیح میدی. حتی امروز که بهش گفتن تو برو ازدواج کن و خانوادم ناراضی هستن و نمیزارن از شهرشون راه افتاد به سمت مشهد که میام روزگارت رو سیاه میکنم و اگه از روی جنازه پدرو مادرت رد بشم تو رو مال خودم میکنم میدونم ار دوست داشتن زیاده ولی بینشون موندم چیکار کنم
    سلام ،به خود اون اقا گفتید که مخالفت خانواده شما باعث شده از علاقه شما کم بشه؟؟؟جالبه شما اصلا فکر کنم علاقه ای به اون بیچاره نداری که با مخالفت خانودات علاقه بهش کمتر شده، اینا رو بهش بگو اگر بازم دیدی دوستت داره واقعا دیگه به نظرم خیلی احساسی داره تصمیم میگره،من که اگه بدونم کسی تو دوست داشتنم شک داره اصلا انتخابش نمبکنم

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 92 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1392-6-14
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه بهش نگفتم ولی نمیدونم چرا اینطور شدم بیشتر از این میترسم نکنه رفت و امد نداشتنش با خانوادم اول باعث رنجش اونا بعدش مشکل واسه زندگیمون ایجاد بشه

    - - - Updated - - -

    اره پسر اوله هیچکس رو حرفش خرف نزده ولی شما بگین چجور اینجور ادمی رو متقاعد کنم که رسیدنمون عاقبت نداره بهم راه حل بدید چیکار کنم

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 اردیبهشت 93 [ 21:45]
    تاریخ عضویت
    1392-4-23
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    785
    سطح
    14
    Points: 785, Level: 14
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 46 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه خودت با نوع شغلش مشکلی نداری که هیچ و از نظر تحصیلات الان در یه سطح هستید مگر اینکه بخوای ادامه تحصیلات بدی واز اون بزنی بالا .انوقت اینقدر به خودت مطمین هستی که در اینده سرکوفتش نمیزنی؟مساله دوم مخالفت پدرته.ایا فقط مشکل در سطح هم نبودنتونو این میدونن که ایشون کارمند نیست؟یا ازلحاظ دیگه ای هم اختلاف دارین ؟وسوم اینکه این اقا داره با خانوادت از الان لجبازی میکنه بخصوص اینکه بابای شما میشه داییش!یعنی این حرفایی رو که گفته به نظرم نشون میده فقط میخواد یه کاری کنه که تو خوشت بیاد ویعنی تو چه رفتاری باهاش کردی که راحت برای خانوادت خط ونشون میکشه؟؟کسی که واسه 4تا بزرگتر احترام قایل نیست چطور میتونه واسه تو در اینده قایل باشه؟اگرم اعتراض کنی میگه خودت منو میخواستی یادت نیست به خاطر من جلو خانوادت ایستادی؟!
    عزیزم فقط عاشقانه تصمیم گرفتن مهم نیست
    .عاقلانه وعاشقانه تصمیم گرفتن مهمه


    - - - Updated - - -

    اگه خودت با نوع شغلش مشکلی نداری که هیچ و از نظر تحصیلات الان در یه سطح هستید مگر اینکه بخوای ادامه تحصیلات بدی واز اون بزنی بالا .انوقت اینقدر به خودت مطمین هستی که در اینده سرکوفتش نمیزنی؟مساله دوم مخالفت پدرته.ایا فقط مشکل در سطح هم نبودنتونو این میدونن که ایشون کارمند نیست؟یا ازلحاظ دیگه ای هم اختلاف دارین ؟وسوم اینکه این اقا داره با خانوادت از الان لجبازی میکنه بخصوص اینکه بابای شما میشه داییش!یعنی این حرفایی رو که گفته به نظرم نشون میده فقط میخواد یه کاری کنه که تو خوشت بیاد ویعنی تو چه رفتاری باهاش کردی که راحت برای خانوادت خط ونشون میکشه؟؟کسی که واسه 4تا بزرگتر احترام قایل نیست چطور میتونه واسه تو در اینده قایل باشه؟اگرم اعتراض کنی میگه خودت منو میخواستی یادت نیست به خاطر من جلو خانوادت ایستادی؟!
    عزیزم فقط عاشقانه تصمیم گرفتن مهم نیست
    .عاقلانه وعاشقانه تصمیم گرفتن مهمه

  12. کاربر روبرو از پست مفید آدرین تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 19 شهریور 92)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 92 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1392-6-14
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh ایا این انتخابم درسته

    سلام خدمت دوستای گلم
    من 4 ساله که با پسر عمه ام ارتباط دارم و دوست داشتن اون خیلی شدیده چند ماه پیش خواستگاری کردن و بابام گفته بود هرچی من بگم با من بابام صحبت کردم و در مورد کارش و غلدریش میترسید من گفتم با کارش که خدمات کامپیوتر داره مشکلی ندارم و با خودش صحبت کنین و شرایط رو بگین پدرم قبول کرد من بعدش دو هفته رفتم دانشگاه شهر دیگه و قرار بود زنگ بزنن و بعدش بیان خواستگاری . دو هفته پیش که زنگ زده بودن پدرم گفته بود من دخترم رو به هر کی که کارمند باشه میدم و به خونه راهشون نداده بود [در صورتی که4 ساله عمه ام فوت کردن] حسابی مامان و خواهرم که باهاش خوب نیستن مغز بابام شستشو دادن . دیگه اونم داغ کرده بود راه افتاده بود که میام رگم رو جلو بابات میزنم و با حرفام بابات سکته میدم دیگه جلوش گرفتم و اتفاقی نیفتاد ولی حسابی از خانوادم متنفر شده و دعاهای بد میکنه میگه ولی ازدواج کنیم بخاطر تو هیچی نمیگم وبهشون احترام میزارم ولی توقع رفت و امد زیاد نداشته باش داماد دیگمون همینطور سرده . میگه تو پام بمون چند سال دیگه هم بشه میرم سرکار دولتی تو فقط بمون و اگه بری بازم نمیزارم زن کس دیگه بشی . تو رو خدا یه راه جلو پام بزارین چیکار کنم به هیچ وجه ترکم نمیکنه اخه میدونم کار گیر اگه بیاره شاید خانوادم دوباره بهونه بیارن دیگه بین همشون موندم
    خواهشن کمکم کنین

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 92 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1392-6-14
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی عزیزم من که الان موندم چیکار کنم میدونم که زندگیم بعدا تحت تاثیر قرار میده از شدت دوست داشتن دیوونس به هیچ وجه نمیتونم قانعش کنم تا بهش میگم فایده ای نداره میگه میام خون براه میندازم شما بگین چجور سردش کنم

  15. کاربر روبرو از پست مفید sahar70 تشکرکرده است .

    مهجبین (سه شنبه 08 بهمن 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.