سلام دوستای خوبم قبلن مشکلاتم رو گفتم
خانواده شوهرم اصلن من رو قبول ندارن چون من تهرانی هستم و اونها شهرستان و اذری هستن
و از وقتی جاریم که اهل همون شهر هست اومده تو خانوادشون اون رو قبول دارن و من محبت هام تو رفتار و عملی خیلی بیشتر از اون خانم هست ولی خوب بهرحال تو جمع زنونه اصلن باهام حرف نمیزنن و من رو پس میزنن من تمام روزهای مهم سال میرم شهر اونها ولی باز هم همین منوال هست من تک دخترم و تو جمع اونها اذیت میشم و کوچکترین شتباهی از سمت من رو بزرگ میکنن و همه اخم ها تو هم مخصوصا مادرشوهرم و همه از این موضوع سو استفاده میکنن حتی بچه ها شوهرم هم نه اینها رو میبینه تازه طرف اونها رو میگیره و بازهم همه سو استفاده میکنن اونها حتی از ادب من بدشون میاد سختشونه باهام تو همه چی من و زندگیم نظر میدن ولی در مورد جاریم اینطور نیستن
کمکم کنید میخام دیگه تا بچه دار نشم نرم شوهرم زن قوی میخاد برای بچه دار شدن ایا تو کل جمع تحقیر بشی قوی بودنه من گه حرفی بزنم مسخره یا تحقیر میشم با اینکه مهندس هستم و از لحاظ علمی از همشون بالاترم درسته حقوق کمی دارم با اوضاع کار الان تو خونه داری و همراه بودن با شوهرم کم نگذاشتم
علاقه مندی ها (Bookmarks)