به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array

    به طور وحشتناك از مادر شوهرم (خالم)ميترسم

    سلام....من دختر ١٩ ساله هستم....٥ماهه ازدواج كردم....
    مشكلم اينه كه به واقعا از مادر شوهرم كه خالمه مي ترسم...وقتي عصبي بشه تمام تنم ميلرزه كه نكنه از دست من عصبيه...تا چند دقيقه از فكر اين كه عصبي شده چونم ميلرزيد و گوشم داغ كرده و دستم ميلرزه....خواهرم ميگه من واقعا نمي دونم چرا مي ترسي....كمي شجاع باش
    اخه خالم با مادرم دعوا كردن و من فكر كردم دوباره با هم دعوا كردند...من خونه جدا دارم ولي دو ماهه به خاطر كار باباي شوهرم خونه خالممم...چكار كنم كه ديگه ازش نترسم
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  2. کاربر روبرو از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده است .

    **سهیل ** (دوشنبه 11 شهریور 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام. میشه بگی چرا م یترسی؟

    1) فکر م یکنی رو رابطه شما و شوهرت اثر بزاره

    2) رو رابطه شوهرت و مادرت اثر بزاره؟

    3) ارامش شما رو سلب کنه

    در کل دوست من یه ضرب المثل هست میگه : ترس تو شیر رو شیر می کنه( یه همچین چیزی :) ). من توصیه م یکنم کتاب 4 اثر مال اسکاول شین رو بخونی.


    بعدش بیای واقعا بررسی کنی علت اصلی ترست چیه؟ واقعا روش خ فکر کن! خ کمک می کنه! و حتما سعی کن که گارگاه چگونه منفعل رفتار نکنیم رو بخونی؟


    یه چندتا مثال از برخوردهای خودت با مادرشوهرت رو هم بنویس تا دوستان بهت کمک کنن.


    پرنده غریب با این اواتر شیطونش که نباید بترسه!!

  4. 3 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (دوشنبه 11 شهریور 92), shapoor (چهارشنبه 13 شهریور 92), پرنده غريب (چهارشنبه 13 شهریور 92)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام پرنده جان
    خوبی عزیزم ؟
    من همیشه شما رو توی تاپیک حال و احوال دیدم .
    خوشحالم که اینجا می بینمت
    عزیز دلم چرا ازش می ترسی ؟
    تا حالا رفتار یا برخوردی داشته در گذشته ؟
    وقتی عصبی میشه معمولا چیکار می کنه ؟ در حالت عادی چطوریه رفتارش با تو ؟
    خواهر شوهر هم داری ؟ اگر داری اونا چطورن ؟ رابطه اونها با مادرشون چطوره؟
    بیشتر از ایت می ترسی که با عصبانیتش چیکار کنه ؟ مثلا داد بزنه ! کتک بزنه ! چی؟؟ چی باعث شده ازش بترسی .

  6. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    پرنده غريب (چهارشنبه 13 شهریور 92)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    35
    Array
    من خودمم نمي دونم چرا اينقدر ازش مي ترسم...البته واقعا ترسناكه وقتي عصبي هستش....من بهش هم گفتم...داشتم مي گفتم برادر شوهرم اون اولا خيلي ترسناك بود از بس كه چاق بود ولي الان تنها كسي كه ازش ميترسم خالمه...بعد همه گفتن فقط تو نيستي ما هممون ازش مي ترسيم...كلا خيلي بد عصبي ميشه ولي احساس ميكنم با من فرق ميكنه يا همونه...فرقش اينه كه بچه هاش حاضر جوابي مي كنن ولي من نه...
    يادمه اولين بار مي خواستم به خالم بگم بياد دنبالم ولي كلي استرس داشتم تمام تنم مي لرزيد...چونم بدجوري ميلرزيد سرم داغ كرد حالم افتضاح خراب شد...اخرشم نگفتم بهش اون چيزي كه مي خواستم رو...همش مي ترسم كاري رو كه بهم ميگه رو اشتباه انجام بدم...
    يك بار دو سه تيكه لباس كه شستم رنگ گرفت تا صبح كابوس ميديدم چه جوري بهش بگم اخرشم برادر شوهرم خواست خيالمو راحت كنه خودش به جام گفت
    بعضي وقتا ميگم مگه مي خواد منو بكشه؟ولي باز ميترسم
    خداي من خداييست كه اگر سرش فرياد كشيدم به جاي اينكه با مشت به دهانم بزند،
    با انگشتان
    مهربانش نوازشم مي كند و مي گويد ميدانم جز من كسي نداري !!!

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام پرنده غریب

    من چه تصویر ذهنی عجیبی از شما داشتم فکر می کردم یه خانم میان سال و مادر چند فرزند هستید

    دوست عزیز آدم معمولا تو زندگیش از یه آدمایی حساب می بره و همین طور وقتی کسیو عصبانی می بینه می ترسه. منم وقتی بابام عصبانی می شد خیلی می ترسیدم. این مربوط میشه به رفتار شما وایشون. ایشون احتمالا زیاد عصبانی میشن و شما توپ و تشری از ایشون دیدید که تو ذهنتون مونده و شما از ایشون می ترسید. البته بیشتر بر می گرده به خودتون چون گفتید قبلا هم از برادر شوهرتون می ترسیدید. برای غلبه به ترستون من راهی به ذهنم نمی رسه ولی یه سرچ اینترنتی می تونه کمکتون کنه.

    ترس تو شیر رو شیر می کنه
    این حرفو خیلی جدی بگیرید چون تجربه کردم قطعا زمان میبره تا به این حس ترستون غلبه کنید تا اون موقع اصلا نذارید بفهمه ازش می ترسید


    امیدوارم تاپیک زیر کمکتون کنه.

    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
    من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم

  9. کاربر روبرو از پست مفید shapoor تشکرکرده است .

    پرنده غريب (چهارشنبه 13 شهریور 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم از پرو بال دادن بمن ميترسد
    توسط ساده دل 98 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 فروردین 93, 12:46
  2. ترديد در ازدواج دارك ولي ميترسم واقعا من حساس باشم
    توسط niaz64 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 21:11
  3. مي خوام بچه دار شم. ولي ميترسم رابطه عالي و صميمي بين خودم و شوهرم كمرنگ بشه.
    توسط ليلا موفق در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 اسفند 90, 00:26
  4. من از ازدواج ميترسم....
    توسط farnaz_a در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 تیر 90, 19:14
  5. از خانواده ام ميترسم !‌! !
    توسط vahid2h در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 28 فروردین 87, 13:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.