به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگر از خجالتی و خودکم بین بودن خودم خسته شده ام ،بریده ام،به انتهای بودنم رسیده ام...

    سلام به همگی.
    نمیدونم از کجا شروع کنم اما خوب میدونم در کجا قرار دارم دقیقا در انتهای بودنم هستم،دیگه هیچ راه چاره ای جلو روم نمیبینم :(
    همه مشکلات بزرگ امروزم برمیگرده به دوران کودکی ام و به ارث بردن صفات و ویژگی های بد اخلاقی پدرم !!!
    من دختر بسیار کمرو و خجالتی و خودکم بینی هستم دقیقا مثل پدرم،داشته های خودمو هیچی هم به حساب نمیارم ،اما دیگران همه چیز هستند!!!!

    بچه که بودم هم بازی ام دخترخاله ام بود همیشه خودمو کمتر از اون میدونستم اون میگشت وسایلهای بهتر رو تو خونه واسه خودش بر میداشت موقع بازی و منم حق اون میدونستم که وسایل خوبها موقع تقسیم مال اون باشن بعد همه اش بهش حسرت میخوردم ،همیشه همینطوری بودم اصلا انگار تو خونم بوده، با من کمرویی و خودکم بینی متولد شده :(

    بابای من بسیار ادم خوبی هستن و هیچی واسه من کم نذاشته اند تاکنون ولی هر چی بدبختی تو زندگیم دارم از ایشون هست و نسبت بهشون گاهی وقتا دچار نفرت شدیدی میشم!!!

    این خودکم بینی و خجالت ها از بچگی با من بودن هر جا میرفتم هر مجلسی هر جمعی هر محیطی که فکرش رو بکنید من توش احساس راحتی و ارامش نمیکردم هرگز!!

    دخترباهوش و بااستعدادی هستم فقط موقع درس خوندن خودکم بین و خجالتی نبودم تا پیش دانشگاهی خوب بودم تا رسیدم به کنکور و تو جمع رقابت با بچه ها قرار گرفتم و خود کم بینی ام اینجا هم دست به یقه ام شد رتبه ام خوب نشد و دانشگاهی که میخواستم قبول نشدم الان 4 سال از فارغ التحصیلیم میگذره و هر روز حسرت میخورم ...اگر بخوام بنویسم قدر یه کتاب طول میکشه که چه زجرهایی بخاطر خودکم بینی ام تو زندگی ام کشیده ام،خلاصه میگم تو دانشگاه سطح پایین درس خوندم ،سه بار کنکور ارشد دادم و فقط و فقط چون خودکم بین هستم خودم رو لایق قبول شدن نمیبنم و قبول هم نشده ام بالطبع ،سر کار هم به همین دلیل نرفته ام میرم مصاحبه میدم اما دریغ از اعتماد به نفس و...

    خواستگار برام میاد وقتی میشینیم حرف میزنیم انقد خودمو خانوادمو دست کم میدونم که میذاره میره،دقیقا مثل پدرم هستم ایشون هم همه وجود و دارایی و زن و فرزندش رو هیچ نمیدونه ...

    دیگه خسته شده ام از این وضع ،به اخر خط رسیده ام ،فقط مردن و رفتن هست که میتونه من رو از شر خودم راحت کنه..

    ببخشید سرتون رو درد اوردم،بنظرتون هیچکس جز من و پدرم تو دنیا هست اینطوری باشه؟؟؟
    دارم خفه میشم من هم باهوشم هم با استعداد و هم دختر زیبارویی هستم و ... داشته هام زیاد هستن اما خودمو نه لایق داشتن یه همسر خوب میدونم نه لایق ادامه تحصیل نه لایق کار داشتن و سرکار رفتن ....

    خودم رو با عالم و ادم مقایسه میکنم و از همه کمتر میدونم...

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 شهریور 02 [ 15:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-28
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    10,451
    سطح
    68
    Points: 10,451, Level: 68
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 399
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 500 در 154 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    اولا فراموش نکنید که روح خدا در شماست، من قبلا تو این سایت یه جمله از اوشو نقل کردم که می گفت اگه اتم به این کوچکی این همه انرژی داره پس درباره انسان که اشرف مخلوقات چی باید بگیم! قدرتی عظیم در شماست خودتون رو دست کم نگیرید
    نفرت از پدر (گاهی!)
    دوست عزیز نگرشتون رو به دنیا عوض کنید، چون نگرشتون اشتباهه، این داستان رو با دقت بخونید
    بیل کلینتون رییس جمهور ایالات متحده تو یه دوره ای از زندگیش به قدری تحت فشار بود که حتی زنش هم می خاست ازش طلاق بگیره، تو این گیر و دار که رفته بود آفریقا تصمیم گرفت با نلسون ماندلا ملاقات کنه، موقعی که باهاش ملاقات کرد چون خودش عصبانی بود برگشت بهش گفت حالا که از زندان آزاد شدی( ماندلا 22 سالگی به جرم آزادی خواهی زندان رفت و 76 سالگی آزاد شد!)و این همه محبوبی میخای پدر دشمنات رو دربیاری درسته؟ ماندلا برگشت بهش گفت نه ابدا، زمانی که زندانی بودم با خودم فکر کردم و فهمیدم این همه بلایی که سرم اومد عاملش جهل بود، این آدما از روی جهل با من دشمنی کردن و منو زندان انداختن من هرگز با خون ریختن نمی تونم جهلشون رو از بین ببرم، بلکه تصمیم گرفتم وقتی از زندان آزاد شدم با عشق شروع به از بین بردن جهلشون با آموزش کنم نه اینکه خون بریزم و نفرت رو اشاعه بدم! همین ملاقات باعث تغییر نگرش بیل کلینتون و موفقیتش در عرصه های سیاسی شد
    شما هم پدرت رو ببخش و بدون اگه بدی هم در حقت کرده از روی جهل بوده نه از روی عمد
    عزت نفس پایین
    دوست عزیز منم مثل شما بودم و 100 البته بدتر از شما، پس تنها نیستید!
    کوچکتر از اینم که بهتون توصیه ای بکنم ولی اگه دیدید منطقی انجامش بدین
    داشته هاتون تو زندگی رو بنویسید، مطمئن باشید بعضی از داشته هاتوت آرزوی بعضیاست، مثل سلامتی، امنیت و...
    نکات مثبت شخصی و استعدادهاتون بنویسید
    دستاوردهاتون و موفقیت هاتون بنویسید
    شروع کنید به مطالعه و درس گرفتن از زندگی افراد برجسته و بزرگ بشر و هرگز جمله هاوارد گاردنر رو فراموش نکنید که میگه، اکثر آدمهای بزرگ روزی جزو آدم های ضعیف بودند! زندگی گاندی رو حتما مطالعه کنید
    هدفگذاری، من همیشه به خودم میگم که باید هدفهایی تو زندگیم داشته باشم که اگه حتی مُردم هم به خاطرشون از قبر بلند بشم! برای خودتون هدف هایی روشن و دقیق بنویسید و برای رسیدن بهشون برنامه ریزی کنید و سماجت به خرج بدید، مطمئن باشید وقتی به اهدافتون رسیدید افزایش عزت نفستون رو به طور محسوس حس می کنید
    مقایسه با دیگران
    به طبیعت و آدمای دوروبرتون نگاه کنید هیچ چیز و هیچ کس شبیه هم نیستند شما هم مثل تمام هستی منحصر به فردید، فقط می تونم این جمله چارلی چاپلین رو بهتون بگم که می گه، به جای اینکه سعی کنید جایگاه دیگران رو تصاحب کنید سعی کنید توی دنیا جایگاه خودتون رو پیدا کنید
    حتما هدفگذاری و برنامه ریزی کنید و حتما هم به سایت سر بزنید چون مطمئنا دوستان از روی مهربانی و تجربشون بهتر راهنماییتون می کنند

    ویرایش توسط باران13 : چهارشنبه 06 شهریور 92 در ساعت 14:57

  3. 6 کاربر از پست مفید باران13 تشکرکرده اند .

    almasss (چهارشنبه 06 شهریور 92), hamtta (سه شنبه 19 شهریور 92), Pooh (دوشنبه 25 شهریور 92), roze sepid (سه شنبه 19 شهریور 92), پونیو (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), مهرااد (سه شنبه 19 شهریور 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 فروردین 95 [ 09:02]
    تاریخ عضویت
    1392-1-29
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    2,229
    سطح
    28
    Points: 2,229, Level: 28
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 16 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    almasssعزیز شرایط من خیلی مشابه شرایط شماست منم تا پیش دانشگاهی شاگرد اول کلاس بودم ولی بعد از اون زمان کنکور به دلیل خود کم بینی و مقایسه و اینکه من بین این همه شاگرد زرنگ با کلی امکانات نمیتونم رتبه خوب بیارم درس نخوندم و اونطور که باید تلاش نکردم(خودمو از پیش باخته میدونستم) ولی با این وجود رتبه ام بد نشد(نسبت به تلاشم) ولی باز اون دانشگاه مورد علاقه ام قبول نشدم و بعد از ورود به دانشگاه هم چون فکر میکردم همه از من بهترن و هزاران مشکل جدید که به مشکلاتم اضافه شده بود(به دلیل خود کم بینی و اعتماد به نفس پایین و ورود به محیط جدید تو یه شهر بزرگتر) و درگیری با مشکلات جدید اونطور که باید درس نخوندم ولی باز معدل خوبی آوردم بین همکلاسیام ولی با این همه الان که حدود 3سال از فارغ التحصیلیم میگذره حتی 1تلاش درست و حسابی برای پیدا کردن کار یا یاد گرفتن مهارت جدید یا درس خوندن واسه ارشد نکردم مدام در حال خوندن مقاله و مطلب در مورد مشکلاتم هستم البته من دلیل این خود کم بینی رو مقایسه های زیاد مادرم تو کودکی و این که دست به هرکاری میزدم میگفت تو نمیتونی انجام بدی بزار بمونه خودم انجام بدم یا مدام از کارام ایراد میگرفت میدونم راستی شما بچه چندم هستید؟واینکه شما رو هم پدر مادرتون زیاد با بقیه مقایسه میکردن؟ البته شاید گفته های من مشکلی رو از شما حل نکنه ولی چون شرایطم خیلی مشابه شماست خواستم باهاتون همدردی کرده باشم

  5. 3 کاربر از پست مفید com_eng تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (چهارشنبه 06 شهریور 92), almasss (چهارشنبه 06 شهریور 92), Pooh (دوشنبه 25 شهریور 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    ممنونم باران عزیز ،میدونم داشته هام زیاد هستن ولی من از درون تهی هستم قبلا بهتر بودم یعنی دیر به دیر تو جمع قرار میگرفتم اما الان و با ورودم به دانشگاه بیشتر شد تعداد دوستانم خیلی زیادتر شدن و البته مقایسه کردن هام هم بیشتر،حرفاتون خیلی خوب بودن مخصوصا اینکه گفتید سماجت داشته باشید به دلم نشست چون هر جا خودمو تنها میبینم چنان قوی هستم که باورت نمیشه چنان رشدی میکنم تو کارهام که قابل قیاس با وقتی با دیگران هستم نیست،انگار به کل عوض میشم وقتی تو جمع دوستانم باشم میشم هیچه هیچ،خوابگاه بود انقدر افت تحصیلی کردم که خدا میدونه اومدم اومدم شهر خودم تنها بودم دیگه تو منزل موقع درس خوندن شدم مثل قبل...
    میبینید زندگی ام سخت شده مدام تو ذهنم دارم خودمو با بقیه مقایسه میکنم و خودم رو لایق هیچ نمیدونم...نمیتونم از دست افکارم رها بشم...خسته شدم...

    com_eng جان من فرزند چهارم خانواده هستم،و هرگز هم مقایسه نمیشدم با دیگران برعکس خیلی هم تشویق میشدم اما پدر و مادرم از لحاظ داشتن عزت نفس و اعتماد به نفس زمین تا اسمون با هم فرق دارن من ناخواسته مثل پدرم شدم ...تو جمع که باشم میشم هیچ...

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام خانم الماس، من درست متوجه نشدم که الان دارین درس میخونین یا فارغ التحصیل شدین؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط almasss نمایش پست ها
    الان 4 سال از فارغ التحصیلیم میگذره....

    سه بار کنکور ارشد دادم و فقط و فقط چون خودکم بین هستم خودم رو لایق قبول شدن نمیبنم و قبول هم نشده ام
    نقل قول نوشته اصلی توسط almasss نمایش پست ها
    قبلا بهتر بودم یعنی دیر به دیر تو جمع قرار میگرفتم اما الان و با ورودم به دانشگاه بیشتر شد تعداد دوستانم خیلی زیادتر شدن و البته مقایسه کردن هام هم بیشتر

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط toojih نمایش پست ها
    سلام خانم الماس، من درست متوجه نشدم که الان دارین درس میخونین یا فارغ التحصیل شدین؟
    سلام ببخشید اگر بد توضیح داده ام،من فارغ التحصیل شده ام و پشت کنکوری هستم،منظورم از جمله ای که گفتم قبلا بهتر بودم و با ورودم به دانشگاه بدتر شدم هم مربوط به زمان قبل از ورودم به دانشگاه بودش تا پیش دانشگاهی چون کمتر در جمع دوستانم قرار میگرفتم و تعدادشون کمتر بود وضعیتم هم بهتر بودش..

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دلم میخواد ازاد زندگی کنم مثل بقیه انقدر خجالتی نباشم،تو جمع باشم مثل بقیه ،ولی این سه سال که بعد فارغ التحصیلیم که هیچ کار مفیدی انجام ندادم بدجور رو اعصابم هست همه اش حسرت این سه سال وقت هدر رفته رو میخورم تورو خدا بگید چطوری از حسرت رها بشم؟؟؟

    راستی حرفای باران عزیز خیلی خوب بودن عصر میخوام برم بعد مدتها خرید، لباسهایی که دوست دارم رو بخرم،بعدشم برم ارایشگاه موهامو اصلاح کنم...من باید همه سعیمو بکنم جایگاه خودمو پیدا کنید،تورو خدا کمکم کنید با راهنمایی هاتون.منو تنها نزارید تا بتونم رو پای خودم بایستم..

    سپاس فراوان

  10. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام الماس جوون. خوبی؟ چند سالته؟

    دوست نازنین من ، خوشحالم که تصمیم گرفتی برای رفع مشکلت کاری بکنی! من خ وقته به تاپیکت نگاه می کنم اما میبینم نیستی!

    بگدریم!

    دوست نازنین من خ از مشکلها راه حل دارن و خوشبختانه مشکل شما نیز هم! و البته راهش مردن نیست!

    برای اولین قدم باید مطمین باشی که مشکلت قابله حله و دومین قدم از اونجایی که هر مشکلی واسه حلش باید تلاش کرد اینم باید واسش تلاش کنی! یعنی انتظار نداشته باش که مشکلت حل شه بدون هیچ تلاشی

    برای سومین قدم : من توصیه می کنم تاپیک زیر رو بخونی

    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html

    بعد بری کتاب: از "حال بد به حال خوب " رو بخونی


    بعدش هم متاسفانه خاطرم نیست " کتابی بود از یه خانم که برای غلبه بر ترس نوشته بودن"

    و تاپیهای زیر هم در مورد اعتماد بنفس

    اعتماد به نفس [بایگانی] - تالار گفتگوی همدردی:سایت تخصصی مشاوره ازدواج و مشاوره خانواده

    برای شروع هم چند تا توصیه کوچولو دارم:

    1) ادای ادمای اعتماد بنفس رو در بیار. به نظرت این ادما موقع راه رفتن نشستن ، حرف زدن، نگاه کردن، لباس پوشید، گوش دادن به دیگران چطوری عمل می کنن؟

    سپس سعی کن مو به مو مثل اونها رفتار کنی


    2) از هر کاری که می ترسی خودت رو وادار کن که انجامش بدی( توصیه حضرت امیر هستش) ( مثلا از حرف زدن جلو جمع می ترسی حرف بزن. از صحبت کردن با جنس مخالف می ترسی حتما این کارو انجام بده


    3) خودتو دوس داشته باش. مثلا اگه اشتباه کردی به خودت بگو اشکالی نداره عزیزم. قرار نیست که اشتباه نکنی تو . قربونت برم. می دونم خ غصه خوردی واسه اشتباهت ایرادی نداره واست یه بستنی می خرم تا از دلت در بیاد. خب اینجوری نه مثل این شکلکه .
    فعلا تا اینجا رو داشته باش

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  11. 4 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    almasss (شنبه 23 شهریور 92), hamtta (سه شنبه 19 شهریور 92), meinoush (سه شنبه 19 شهریور 92), roze sepid (سه شنبه 19 شهریور 92)

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 23:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-06
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    8,818
    سطح
    63
    Points: 8,818, Level: 63
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 232
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive5000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 34 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    خیلی ممنونم مهرااد عزیز،راستش چندین بار سر زدم اما دیدم کسی جوابی نداشته دیگه نمیومدم،تو این مدت هم طرز لباس پوشیدنم خیلی با قبل فرق کرده و خیلی دیگه به ظاهرم و به خودم اهمیت میدم ،چند روز پیش مهمونی بودیم تقریبا اکثر فامیلمون اونجا بودن همه از برنامه هام و کارام میپرسیدن درسته دو سه ساله بخاطر افکارم بدون فعالیت موندم اما میدیدم چقدر از گذشته و فعال بودن من تعریف میکردن و تقریبا کسی با اون پشتکاری و باانگیزه بودن تو فامیلمون نبوده تا حالا ولی چه کنم که من از درون خالی بوده ام و اون خودکم بینی های کوچک و جزئی امروز گریبان گیرم شدن و تبدیل شدن به ترس و خودکم بینی طوری که هیچکار مفیدی انجام نمیدم و حتی روی ظاهرم هم اثرات بد گذاشته که همونطور که گفتم یه مدته خیلی عوض شده ام ،عروس عموم که خیلی وقت نیست به جمع ما اضاف شدن و تنها دو سه بار من رو دیدن کلی از ظاهر و قیافه من خوشش اومده بود و میگفت بین دخترعموها شما از همه سر هستی ولی نمیدونم چرا هیچوقت این چیزا رو نمیدیده ام و از بچگی خودمو قبول نداشتم

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    خب الماس عزیز. من امید دارم که شما با تلاشتون این مشکلتون رو حل کنین.

    حتما تاپیک دهن سطحی رو بخون. این تاپیک بهت کمک می کنه که اون صدایی که از درون تو رو به نقد میکشه و مدام بهت میگه که تو نمی تونی و ... رو خاموش کنی!

    الماس جان من خیلیها رو دیدم که تغییر کردن شما هم م یتونی بهش باور داشته باش.

    یه تاپیک یهست اقای sci به کاربری راجع به اعتماد بنفس صحبت کردن ببین می تونی پیداش کنی اونم راهکارهای خوبی داره.

    اگه بخای موفق میش. مطمین باش

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  14. کاربر روبرو از پست مفید مهرااد تشکرکرده است .

    almasss (شنبه 23 شهریور 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. در مرحله اشنایی بسیار احساساتی هستم
    توسط mano-gozashte در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 آبان 94, 12:59
  2. هرکاری کردم..عشقمونتونستم فراموش کنم...چه کارکنم وقتی رسیدنمون محاله...
    توسط مهمان93 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 شهریور 93, 20:12
  3. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  4. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 بهمن 91, 13:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.