به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 خرداد 91 [ 10:56]
    تاریخ عضویت
    1386-12-15
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    4,041
    سطح
    40
    Points: 4,041, Level: 40
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رفتیم مسافرت اما..........

    سلام به همه دوستان خوبم
    یک سال ونیم با شوهرم مشکل خیلی خیلی شدیدی داشتیم داشتم طلاق می گرفتم و خیلی کارهای دیگه یکی بهمون پیشنهاد داد چرا یه مسافرت نمی رید شاید روحیتون عوض شه برید همه کینه ها رو بریزید توی دریا وبرگردید ما هم شال وکلاه کردیم و به امید یه فرجی راه افتادیم. وقتی به مقصد رسیدیم پسرم به شدت مریض شد و یک هفته همش توی بیمارستانها بودیم اون هیچی بعدش یه باره خبر دادن عروسی دختر دایی منه البته تهران ماهم چون اون موقع هنوز تهران معطل شدیم و دایی چندبار زنگ زد گفتیم باشه بریم عروسی اولین دعوامون اینجا شروع شد که من گفتم یه هدیه در حد بیست الی سی هزارتومنی بگیریم اونم با ترس ولرز چون اونو میشناسم یه هو برگشت گفت مگه چه خبره و من اهل کادوی اینقدری نیستم و.!!! در حالی که هفته پیش برای عروسی دختر خواهرش یه هدیه هفتادهزارتومنی خرید که تازه من پیشنهاد دادم اونم با سر رفت خرید و هدیه خونه خریدن داداششم یه هدیه سی هزارتومنی بود که بازم من بهش پیشنهاددادم فقط به خاطر اینکه بهش نشون بدم من مثل اون آدم گداصفتی نیستم تازه من اصلا خانواده پرجمعیتی ندارم کل عمو عمه ودایی وبچه هاشون 30 نفرن در حالیکه اونا فقط 11 تا خواهر وبرادرن که با بچه هاشون حدود 50نفری میشن غیر از بقیه فامیلاشون نمی دونم با این اخلاق زشتش چه کارکنم که همش فرق میذاره فقط تو فکر خانواده خودشه و همیشه باعث خجالت من جلوی خونوادم می شه طوریکه خونواده من بهش به چشم یه آدم گدا صفت نگاه می کنن ولی خونواده اون همش می گن که اون دست ودلبازه بس که هر چی داره به پاشون می ریزه وجالب اینکه خانواده اون هیچوقت برای ما حتی یه هدیه کوچک هم نمی ارن وحتی روزبه روز طلبکارتر می شن برعکس خانواده من که همیشه برای ما سنگ تموم می ذارن اصلا خونوادگی اینجوری هستن فقط دست بگیر دارن . دعوای دوم زنگ زده به مامانش که چی می خوای برات بخرم مامانشونم طبق معمول بدون دستور نمی مونن سرتون رو درد نیارم که یک هفتهای رو که مسافرت بودیم همش دنبال وسیله سفارشی مامانش بود که اون جنسش بده بریم یه جای دیگ هم ببینیم و ازاین حرفا که حسابی اعصابم رو خرد کرد وحتی نگفت تو برای مامانت چیزی نمی خوای ؟ دعوای سوم سر اینکه یکی از برادرهای شوهرم بچه دار نمی شن شوهرم بعد از یک ده روز پذیرایی که بنده خدا زن داداشش ازمون کرد و چقدر برای پسر من دل سوزوند توی بیمارستان واینور وانور بعد از خدافظی ازشون توی ماشین به من گفت من با خواهرام باید یه برنامه بذلریم برای داداشم زن بگیریم!!!که منم بهش گفتم تو اصلا آدم نیستی پس منم اگه بچه دار نمی شدم تا حالا 2-3 تا گرفته بودی با کمال پررویی گفت آره . البته کلی مسائل دیگه هم بینمون پیش اومد که خیلی طولانی می شه آخه من به چی این مرد دلم خوش باشه حالم ازش بهم می خوره از مشاوران محترم ودوستان دلسوزم خواهش می کنم کمکم کنید.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 دی 87 [ 13:29]
    تاریخ عضویت
    1387-6-07
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    3,285
    سطح
    35
    Points: 3,285, Level: 35
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رفتیم مسافرت اما..........

    سلام
    من تمام اون حرفهای شما رو قبول می کنم و ایمان دارم که نیت شما در ادامه زندگی سعادت مند خیر است و تلاش هم می کنید . اگر می بینید بر سر مسائل اینچنینی با همسرتان مشکل دارید با ید قدری تلاش و صبر پیشه کنید . به نظر من 1_ با توجه به تجربه و شناختی کهاز همسرتان دارید سعی کنید از بروز موارد و مسائل تنش زا خودداری کنید . 2_ ارامش و امنیت لازم را در مواقع حضور همسرتان در منزل را ایجاد کنید . 3_ سخنان و الفاظ حساسیت زا برای ایشان را پیش نکشید .واز مقایسه اعضا فامیل خود و همسرتان در موارد گوناگون بر حذر باشید . 5_ خواسته های همسرتان را بررسی کنید از انچه خوشش می اید انرا تقویت کنید واز انچه برایش نا خوشایند است پرهیز نمائید . 6_ همسرتان اوقات فراغتش را چگونه می گذراند ایا دلبستگی دیگری مثل اعتیادو... هم دارد ( البته انشاءا.. که ندارد ) 7 _ در بحث های پیش امده شما بیشتر خویشتنداری کنید شاید به نوعی بیماری روانی مبتلاست البته نترسید منظورم استرس ها و فشار های زندگی ست که بر ادمها فشار می اورد ..... ضمنا کمی خودتان را هم بازشناسی کنید ببینید چه قدر با خواسته های همسرتان موازی هستید . هر گونه مشکل زندگی را باید اول از خودتان شروع به بازسازی کنید بعد همسرتان . هیچ موقع تمام حق با شما نیست . دعا کنید و با ذکر و نام خدا ارام گیرید . به فرزندتان توجه کنید و از همسرتان غافل نشوید .
    هیچ کس نیست که معنی خوبی کردن دیگران را نفهمد . همیشه طوری بر خورد کنید که همسرتان احساس کند دوستش دارید و. از مشاوره و تجربه بزرگان غافل نشوید و....

  3. کاربر روبرو از پست مفید الیزا تشکرکرده است .

    الیزا (پنجشنبه 07 شهریور 87)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خجالتیم
    توسط tanha... در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اسفند 93, 15:29
  2. 17 اصل کار تیمی
    توسط ani در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 27 بهمن 89, 13:46
  3. چگونه تیمی موفق داشته باشیم
    توسط ani در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 مرداد 89, 20:44
  4. فتیله فتیله جمعه تالار تعطیله
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 10 مرداد 88, 20:15
  5. راههای مقابله با سختیها:
    توسط setareh در انجمن رنج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 اسفند 86, 00:26

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.