سلام
من 33 سالمه. هفت ساله که ازدواج کردم. شوهرم رو دوست دارم یا بهتره بگم دوست داشتم. زندگی ما خیلی خوب بود . بهتر از اونکه فکرشو بکنید. ولی همه چی بهم ریخت. به خاطر یه سری مسائل همسرم کارشو از دست داد و الان 6 ساله که بیکاره. تو این مدت دو بار بیمار شده و دو تا عمل جراحی داشته. من کار می کنم و خرج خونه با منه. الان یه مدت طولانی هست که زندگی ما تبدیل به مرداب شده هیچ کاریو نمی تونیم با هم انجام بدیم. با هم بیرون نمی ریم. کم با هم حرف می زنیم. روابط جنسی ما خیلی خیلی کمه و شاید بشه بگم که اصلا نیست. پیش مشاور رفتم ولی همسرم خیلی همکاری نمی کنه . اگه من بزور بفرستمش می ره ولی به توصیه ها عمل نمی کنه ولی هر وقت بهش می گم می گه من مخالفتی با مشاور ندارم. مشاورم منو به دکتر اعصاب و روان هم معرفی کرده و من دارو می خورم برای افسردگی ولی الان خیلی خوبم و داروها خیلی به من کمک کرده.
مشکل من اینه که از این بی تحرکی و بی انگیزگی خسته شدم. دلم می خواد بچه دار بشم ولی به خاطر بی کاری همسرم نمی تونم . هیچ روزنه امیدی در زندگی من وجود نداره. همش فکر می کنم تا آخر عمرم باید در کنار همسرم ولی تنها زندگی کنم .
نیاز به همیاری شما دارم .
متشکرم
علاقه مندی ها (Bookmarks)