به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: ازدواج پدرم

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 24 اسفند 92 [ 23:43]
    تاریخ عضویت
    1392-5-20
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    443
    سطح
    8
    Points: 443, Level: 8
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج پدرم

    سلام . من 21 سالمه و دانشجو هستم .مادرم حدود 3 سال پیش فوت کرد . پدرم قراره هفته دیگه ازدواج کنه . راستش من در ظاهر کاملا موافقم ولی واقعا تو دلم خیلی ناراحتم .
    من پارسال ازدواج کردم . الان هم تو عقدم . جایی که زندگی می کنیم فامیل زیاد داریم ولی با هیچ کدوم رفت و آمد نداریم . من اکثر روزها تنها هستم . احساس افسردگی دارم . از خودمو و زندگی که دارم خوشم نمیاد . بعضی وقتا سعی می کنم خدارو شکر می کنم . ولی اگه ناراحت هم نباشم دیگه مثل قبل از زندگیم لذت نمی برم . نمی دونم چی کار کنم . حس می کنم هیچکی حرفامو درک نمی کنه .
    حس خیلی بدی دارم که بابام رو با یکی دیگه ببینم . به خودش نمی گم . راستش بابام هم اخلاقای خاصی داره که می دونم اختلاف در آینده خواهند داشت . می دونم بیشترتون مثل بقیه می گین که به فکر بابات باش . اون تنهاست و ... . من هم همین کارو کردم . ولی با ناراحتی که دارم چی کار کنم . به نظرتون عادیه ؟؟
    خیلی مشکلای دیگه هم دارم . مثل جهیزیه و عروسی . که اصلا دوست ندارم بهش فکر کنم . چی کار کنم . خسته شدم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام خانمی .خوش اومدی .
    قبل از موضوع ازدواج پدرتون هم احساس تنهایی و افسردگی داشتین؟نظرتون را جع به خانمی که پدرتون انتخاب کرده چیه؟با انتخاب پدر موافق بودین یا نه؟چندتا بچه اید؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده است .

    **سهیل ** (یکشنبه 20 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array
    با اون خانم ارتباط برقرار کردید یا نه ؟

    ایشون چطور خانمی هستند ؟ فکر می کنین بتونن باهاشون رابطه خوبی داشته باشین ؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید دلپذیراد تشکرکرده است .

    **سهیل ** (یکشنبه 20 مرداد 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 19:00]
    تاریخ عضویت
    1392-5-03
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    1,016
    سطح
    17
    Points: 1,016, Level: 17
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,066

    تشکرشده 121 در 62 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    اگه سوالتون فقط اینه که این حالت عادیه یا نه که به نظر من عادیه- فرقی ام نمیکنه چه دختر چه پسر با این اتفاق ناراحت میشن! ولی خب ناراحتیه که باید قبولش کرد و تو دل نگرش داشت!

    ولی اگه این ناراحتی و افسردگی و تنهایی همه رندگیتون رو گرفته بهتره سوال دوستان رو جواب بدین تا مشاوره شین.
    چون اینجور که از نوشتتون مشخصه ناراحتی شما فقط به خاطر ازدواج پدرتون نیست به خاطر مسائل دیگه هم هست-اونا رو بیشتر توضیح بدین.

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array
    راستی دوست ِ من، گفته بودید که عقد کرددین، برخورد همسرتون و خانوادش با این ازدواج چی بوده ؟ تاییدتون کردن ؟ یا این که برخوردی کردن که ناراحت شدید ؟

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 21:10]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,116
    سطح
    27
    Points: 2,116, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانمی من معمولا اینجا نظر نمیدم ولی حس کردم اگه یه نفر باشه واقعا تورو بفهمه اون منم. مادر منم سه سال پیش فوت کرد با این تفاوت که پدرم دقیقا سه ماه بعد از فوت مامانم ازدواج کرد باز دم پدرت گرم که سه سال تحمل کرد.. منم مثل تو حس بدی داشتم از همه متفر بودم خیلی اذیت شدم نامادریم نیومد با ما زندگی کنه بابام رفت پیشش. مامانم که فوت شده بود بابامم رفت موندیم چند تا بچه سرگردان و بیکس من اون موقع مجرد بودم خدا میدونه چی کشیدم تنها بودنم فرصتی بود برای ادمای کثیف که هر تقاضای کثیفی دارن بکنن خدا میدونه چقدر زجر کشیدم.......من نصیحتت نمیکنم چون حس تورو درک میکنم ولی میبینی من روزای بدتری رو گذروندم شرایط تو خیلی بهتر از شرایطیه که من اونموقع داشتم نه تنها من داداشم افسردگی شدید گرفتو یه ماه بیمارستان روانی بستری بود ......کم کم یاد گرفتم که با واقعیت مباره نکنم بپذیرمش .. یاد گرفتم تو سختیای زندگی از کسی توقع نداشته باشم درکم کنه یاد گرفتم همیشه همه نمیتونن طبق خواسته های ما زندگی کنن ..یاد گرفتم بپذیرم که مادرم فوت شده و پدرم حق داره تنها نباشه.....یاد گرفتم درک کنم وقتی نمیتونم شرایطو عوض کنم خودمو زجر ندم زندگیمو بکنم و از زندگی لذت ببرم.. چرا اوقاتتو تلخ میکنی؟ خدارو شکر کن یه شریک زندگی خوب داری اصلا جلوی خانواده شوهرت خودتو ناراحت نشون نده بگو نمیخوام بابام تنها باشه گرچه ناراحتی .. سعی کن به پدرت نشون بدی برای نظرش احترام قایلی چون تو فردا ازدواج میکنی یکی باید باشه ازش پرستاری کنه عزیزم تو برای مادرت خیلی ارزش قائلی درسته ولی قبول نامادری دلیلی نمیشه که مادرتو یادت رفته همیشه به یاد مادرت باش به نامادریتم به دید کسی که تو نبود تو از پدرت مواظبت میکنه نگاه کن و بهش احترام بزار تنها در این صورته که احساس ارامش میکنی

  9. 2 کاربر از پست مفید delkhosh تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (دوشنبه 21 مرداد 92), ساحل75 (یکشنبه 20 مرداد 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.