به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-5-17
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array

    Bow اين همه بدقولي و بي تفاوتي نامزدم براي چيه؟

    باسلام و خسته نباشيد و تبريك عيد به همه دوستان مخصوصا مديران و مشاوران سايت همدردي

    شهريور پارسال بعد از يه نامزدي كوتاه (كمتر از 4 ماه) باهاش عقد كردم.
    من:
    ليسانس
    متولد 66
    بسيار شاد و خوشرو و اجتماعي و از لحاظ ظاهري در درجه خوبي هستم
    حقوق ماهيانه دارم
    انسان آزادي هستم
    زود از كوره در ميرم
    نامزدم:
    ليسانس(از لحاظ درسي از من موفقتر)
    متولد 63
    من از اون شادتر و خوشرو ترم
    حقوق ماهيانه دارد
    خيلي منطقي و خونسرد و گاهي حس ميكنم بي تفاوت برخورد ميكنه.
    از لحاظ مذهبي از من بهتره
    آشنايي ما:
    مادرش منو پسنديد و بعد ما باهم آشنا شديم.
    ..................................
    دلخوريهاي من از مرد زندگيم:
    1- با اينكه صحبتهاش بسيار منطقي و زيباست و با درك همه جوانب حرف ميزنه و منم شيفته همين منطق و استدلالاتش شدم اما در عمل يه چيز ديگه ميبينم.
    2- احساس ميكنم بچه ننه ست خودش زير بار نميره
    2-1: مثلا يه بار با مادرش براي خريد لوازم خونه مون ميره. يه سفر يه روزه رفت كه اولش ازم پنهان كرد ولي با اصرار من منو هم درجريان گذاشت ولي منوبا خودش نبرد ميگفت تو خسته ميشي ولي مادرش باهاش رفت. مادرش از داشته هاش و تصميماتش خبر داره ولي من بعد از اون ميفهمم...
    3- فكر ميكنه اگه ازش چيزي و بخوام و اونم به نياز و خواسته من بله بگه خاله زنك ميشه. و ممكنه فردا خواسته هاي رنگارنگ بيشتري نثارش كنم
    4- احساس ميكنه من نبايد همه مسائلشو بدونم. مثلا ميزان حقوق. در روز چه اتفاقاتي براش افتاده. حساباي بانكيش. رمز كارت و ... اگه هم يه روز بهم بگه چند روز بعد رمز و ... تغيير ميده
    5-. من از اون مشتاقترم
    زياد به بودن با من رغبت نشون نميده
    6- وقتي ازش دلخور ميشم (مربوط به مسائل بالا)و براش ناز ميكنم كه اون بياد و ناز بكشه رهام ميكنه و فكر ميكنه بااينكار منم متنبه ميشم و ديگه تكرار نميكنم. كه برعكس اختلاف شديدتر ميشه.
    -----------------------------------------
    در مورد همه اختلافات بالا هم باهاش حرف زدم هم مطالعه كردم هم پيش مشاور رفتيم هر كاري كه بايد كردم ولي هنوز همون اختلافاتو داريم. اون خيلي خونسرد برخورد ميكنه ولي براي من غيرقابل تحمل شده. معمولا توي اختلافاتي كه داريم منو رها مكنه و بعد از چند روز انگار نه انگار اتفاقي افتاده برميگرده ميگه بايد عبرت بگيريم ولي منظورش منم كه ديگه نبايد دعوا به پا كنم و حق اعتراض ندارم.
    منم وكيل گرفتم كه مهريمو بذارم اجرا. يك ماهه كه قهريم خونوادش ميدونن ولي كمكي نكردن و حق به پسرشون ميدن.
    فكر ميكنيد ميشه ادامه داد؟ خسته شدم ...
    خيلي دوسش دارم بااينكه ازش بدي ديدم. من هميشه در كنارش بودم و دركش كردم اما اون دركم نميكنه
    جزئيات بيشتر رو با پاسخ به سوالات ادامه خواهم داد. كمكم كنيد
    باسپاس از حوصله شما عزيزان

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 92 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-06
    نوشته ها
    119
    امتیاز
    724
    سطح
    14
    Points: 724, Level: 14
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 76 در 56 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    22
    Array
    سلام عزیزم دعوای اخر چی بود که به نتیجه مهریه رسیدی؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-5-17
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array
    بذاريد صحبتهاي اونم بذارم قبلا توي يكي از ختلافاتمون بهش گفتم بديهامو برام بنويسه:
    1- يه خورده توقعش از شوهرش زياده. دوس داره شوهرش بدون اشتباه باشه. اگه خود نازي اشتباه كنه شوهرش حق نداره ناراحت بشه و بايد خيلي ريلكس برخورد كنه و سريع فراموش كنه در صورتيكه اگه شوهر نازي اشتباه كنه يا يه كلمه بگه كه به مذاق نازي خوش نياد، تمومه. نازي قهر ميكنه و يه موضع خيلي بدي ميگيره. لحنش تند ميشه ديگه حواسش نيست كه اين شوهرشه. فك ميكنه دشمنشه و بايد شكستش بده.
    2- حرف حرف نازيه و غير از اين حرامه. هميشه ميگه وقتي نازي ناراحته كمكش كن از اين حال دربياد ولي به نظر من خودش حاضر نيست از اين حال در بياد و هيچ قدمي براي اينكار برنميداره.
    3- در نهايت شوهر بيچاره برخلاف ميلش چون نازي حاضر نيست كوتاه بياد بايد تسليم بشه و گردن بگيره. بايد كلي التماس كنم تا نازي ببخشه. در اوردن نازي از اين وضعيت كار سختيه. شوهر نازي بايد حالش خوب باشه و اون روز حتما كاري كنه كه به نازي خوش بگذره.
    4. نازي در مورد حقوقش يه جمله داره كه شوهرش ازش خوشش نمياد: در مورد حقوقم خودم تصميم ميگيرم نه هيچ كس ديگه. من هيچكس نيستم همه كس هم هستيم. درسته منم بگم هيچكس حق نداره در مورد حقوق من تصميم بگيره؟
    5. دوس دارم اگه بحثي پيش مياد آروم باشه منطقي صحبت كنه و قهر نكنه.

    - - - Updated - - -

    ما جنوبي هستيم رسم داريم كه دوماد چند مثقال طلا براي عروس بخره. براي من 14 مثقال سند زدن. قبلا پول نداشت منم فقط 25 گرم ازش خواستم و گفتم بقيشو بعدا كه داشتي بخرولي الان داره ولي نميخره. چند ماه ميدونستم كه داره منتظر بودم كه خودش اقدام كنه ازش پرسيدم برنامت چيه براي طلاها. كه گفت ندارم در صورتيكه ميدونم داره تازه وام ازدواجو گرفتيم. قبلا بهم گفته بود تو فكر خريد طلاها هست ولي چرا الان اينجوري ميكنه و زيرش ميزنه؟ مادرش هم ميگه ما رسم طلا نداشتيم. حقوقشو ازش پرسيدم كه قرار بود باهاشون قرارداد جديد ببندن كه زياد بشه ولي گفت مگه فضولي؟ جدي گفت نه به شوخي. گفتم چرا حقوقتو به يه حساب ديگه ريختن گفت دلشون خواسته. مخفي كاري ميكنه.

    - - - Updated - - -

    جديدا بعد از سي روز نبودنش داره بهم مسج ميده كه بيا اشتي كنيم و دوستت دارم و ... ولي نميتونم ببخشمش. مگه ازش چي خواستم؟ اگه فردا ازدواج كنيم و هر بار ازش چيزي بخوامو اينجور يرهام كنه چي؟ چه ضمانتي كه الان معذرت بخواد فردا دوباره تكرار نكنه؟ قبلا تنهام گذاشته بود قول داد كه ديگه اينكاررو تكرار نكنه اما الان بدتر از دفعه پيش بود.

    - - - Updated - - -

    جديدا بعد از سي روز نبودنش داره بهم مسج ميده كه بيا اشتي كنيم و دوستت دارم و ... ولي نميتونم ببخشمش. مگه ازش چي خواستم؟ اگه فردا ازدواج كنيم و هر بار ازش چيزي بخوامو اينجور يرهام كنه چي؟ چه ضمانتي كه الان معذرت بخواد فردا دوباره تكرار نكنه؟ قبلا تنهام گذاشته بود قول داد كه ديگه اينكاررو تكرار نكنه اما الان بدتر از دفعه پيش بود.

    - - - Updated - - -

    توي نامزديمون يه قولا و حرفايي زده بود كه به تازگي اعتراف ازش گرفتم كه دروغ بوده و حقيقت يه چيز ديگه بوده.
    خودشو جور ديگه اي نشون داده بود و منم خواستمش ولي الان يه مرد ديگه ست. بي توجه شده.
    حتي خونوادش هم كمكي نكردن

    - - - Updated - - -

    مشاور روانشناس و مشاور حقوقي بهم گفتن بايد رهاش كني وگرنه تا اخر عمرت بايد از خواسته هات بگذر ي و جوري زندگي كني كه اون ميخواد چون اهل تغيير نيست.

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 آبان 92 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1392-4-13
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    439
    سطح
    8
    Points: 439, Level: 8
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 68 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چه خصلتای مثبتی توش دیدی که ازش خوشت اومد؟

    همونطور که خودتم نوشتی شما شخصتت بیشتر برونگراست و نامزدت درونگرا و بیشتر اختلافاتتون از این جهت ناشی میشه .درسته؟

    تو اون چهار ماه که نامزد بودید رفتارای اینچنینی ازش دیده بودی که خوشت نیاد .یعنی از اول همینطوری نشون میداد بعد تغییر کرد یا از اولم همینطوری بود?

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام نازنین خانم، چه ذهن منظمی دارین، چقدر خوب.

    با توجه به صحبت هاتون بیشتر مشکلات شما به نظر من مشکلات مالی رسید. شما به کمین حقوق اون نشستین و او گوشه چشمی به حقوق شما داره!

    بقیه چیزها به نظر من توی سایه این یکی قرار گرفتن. اگه اینطور باشه باید در این مورد یکبار برای همیشه با هم تکلیف تون رو مشخص کنید. مواردی مثل اینکه

    شما چه انتظارهای مالی ازش دارین؟ حقوقش چطوری باید خرج بشه؟ شما حقوقت کجا میره؟ .....

  6. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    xnazaninx (جمعه 18 مرداد 92)

  7. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 10 آبان 92 [ 13:08]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    196
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    285

    تشکرشده 366 در 142 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط xnazaninx نمایش پست ها
    منم وكيل گرفتم كه مهريمو بذارم اجرا. يك ماهه كه قهريم خونوادش ميدونن ولي كمكي نكردن و حق به پسرشون ميدن.
    وکیل گرفتی مهریه بزاری اجرا بعد توقع داری منت کشی کنه؟

    من بودم طلاقت میدادم، زنی که توی عقد مهریه بزاره اجرا، زن زندگی نیست.

  8. کاربر روبرو از پست مفید Rude Boy تشکرکرده است .

    xnazaninx (جمعه 18 مرداد 92)

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-5-17
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سیمین‌دخت نمایش پست ها
    چه خصلتای مثبتی توش دیدی که ازش خوشت اومد

    مرسي سيمين جون كه مطالب زيادمو خوندي.
    در مورد خصلتهاي خوبش عرض كردم خيلي خوب و منطقي و پخته حرف ميزد و تحليلش در مورد مسائل و حتي ديدش به زندگي رو قبول داشتم يه جورايي باهم همفكر بوديم. اولاش خوب بود اختلاف داشتيم ولي باهاش حرف ميزدم چون ميدونستم منو نميشناسه و به خاطر عدم شناخته كه اين اتفاقا ميفته و فكر ميكردم با گذشت زمان و شناخت بيشتر سلايق علاقه و صميميت بيشتر ميشه ولي ايشون در مسايل مالي تغيير رويه داد. اول براش مهم نبود. يه اشتباهي كه كردم اين بود كه روز اول بهش گفتم دوس ندارم خسيس باشي و فكر كنم همين باعث شد كه راحتتر ماسك بذاره . مثلا خواستم امتحانش كنم گفتم براي عقد دوتا لباس ميخوام ولي اون استقبال كرد ولي يه لباس خريدم چون فقط ميخواستم ببينم اون چه نظري ميده اعتراضي نكرد اما بعد از عقدمون رفتم سه تا تاپ خريدم نزديك به سي تومن شد. ارزون بود و زيبا اما اعتراض كرد و تند شد باهام. مگه من چقد پول در ميارم كه داري اينقد ولخرجي ميكني؟ و از اين جور بحثا كه جاش نيست.

    همونطور که خودتم نوشتی شما شخصتت بیشتر برونگراست و نامزدت درونگرا و بیشتر اختلافاتتون از این جهت ناشی میشه .درسته؟
    بله متاسفانه ... هر جور بخوايد باهاش حرف زدم ولي جواب نداد. ادم انعطاف پذيري هستم اگه يه روش جواب نده روش ديگه اي در پيش ميگيرم متاسفانه بخاطر تحصيلات و سنش و موقعيت كاري اي كه داره تغيير شخصيت و سلايق ايشون بسيار كار زمانبر و طاقت فرساييه كه نتيجش جز پيري و خستگي نتيجه اي نداره.
    تو اون چهار ماه که نامزد بودید رفتارای اینچنینی ازش دیده بودی که خوشت نیاد .یعنی از اول همینطوری نشون میداد بعد تغییر کرد یا از اولم همینطوری بود?
    اوايل بهتر بود اما بي تفاوتي نسبت به احساس و علايقم رو هنوز داره ادامه ميده و فكرميكنه اگه باهام قهر كنه و تنهام بذاره منم متنبه ميشم و بهش برميگردم. اون ميدونه كه چي دوس دارم و از چي متنفرم بارها براش تكرار كردم ولي چرا اينجور عمل ميكنه؟ مگه دشمن خونيشم كه برام گارد ميگيره و ميخواد كه شكست مخوره؟ چرا مردها حرف ما زنها رو نميفهمن؟ به خدا كه جز خوبي رابطه چيزي نخواستم. خيلي تنهايي كشيدم و گريه كردم كه بفهمه كه درك كنه زن نيازهاش مثه يه مرد نيست. ازش خواستم كتاب بخونه و حتي توي اينترنت بگرده. خودم براش مطالبي كه نياز بود بدونه رو براش ايميل ميكردم ولي آب در هاون كوبيدن بود.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سیمین‌دخت نمایش پست ها
    چه خصلتای مثبتی توش دیدی که ازش خوشت اومد

    مرسي سيمين جون كه مطالب زيادمو خوندي.
    در مورد خصلتهاي خوبش عرض كردم خيلي خوب و منطقي و پخته حرف ميزد و تحليلش در مورد مسائل و حتي ديدش به زندگي رو قبول داشتم يه جورايي باهم همفكر بوديم. اولاش خوب بود اختلاف داشتيم ولي باهاش حرف ميزدم چون ميدونستم منو نميشناسه و به خاطر عدم شناخته كه اين اتفاقا ميفته و فكر ميكردم با گذشت زمان و شناخت بيشتر سلايق علاقه و صميميت بيشتر ميشه ولي ايشون در مسايل مالي تغيير رويه داد. اول براش مهم نبود. يه اشتباهي كه كردم اين بود كه روز اول بهش گفتم دوس ندارم خسيس باشي و فكر كنم همين باعث شد كه راحتتر ماسك بذاره . مثلا خواستم امتحانش كنم گفتم براي عقد دوتا لباس ميخوام ولي اون استقبال كرد ولي يه لباس خريدم چون فقط ميخواستم ببينم اون چه نظري ميده اعتراضي نكرد اما بعد از عقدمون رفتم سه تا تاپ خريدم نزديك به سي تومن شد. ارزون بود و زيبا اما اعتراض كرد و تند شد باهام. مگه من چقد پول در ميارم كه داري اينقد ولخرجي ميكني؟ و از اين جور بحثا كه جاش نيست.

    همونطور که خودتم نوشتی شما شخصتت بیشتر برونگراست و نامزدت درونگرا و بیشتر اختلافاتتون از این جهت ناشی میشه .درسته؟
    بله متاسفانه ... هر جور بخوايد باهاش حرف زدم ولي جواب نداد. ادم انعطاف پذيري هستم اگه يه روش جواب نده روش ديگه اي در پيش ميگيرم متاسفانه بخاطر تحصيلات و سنش و موقعيت كاري اي كه داره تغيير شخصيت و سلايق ايشون بسيار كار زمانبر و طاقت فرساييه كه نتيجش جز پيري و خستگي نتيجه اي نداره.
    تو اون چهار ماه که نامزد بودید رفتارای اینچنینی ازش دیده بودی که خوشت نیاد .یعنی از اول همینطوری نشون میداد بعد تغییر کرد یا از اولم همینطوری بود?
    اوايل بهتر بود اما بي تفاوتي نسبت به احساس و علايقم رو هنوز داره ادامه ميده و فكرميكنه اگه باهام قهر كنه و تنهام بذاره منم متنبه ميشم و بهش برميگردم. اون ميدونه كه چي دوس دارم و از چي متنفرم بارها براش تكرار كردم ولي چرا اينجور عمل ميكنه؟ مگه دشمن خونيشم كه برام گارد ميگيره و ميخواد كه شكست مخوره؟ چرا مردها حرف ما زنها رو نميفهمن؟ به خدا كه جز خوبي رابطه چيزي نخواستم. خيلي تنهايي كشيدم و گريه كردم كه بفهمه كه درك كنه زن نيازهاش مثه يه مرد نيست. ازش خواستم كتاب بخونه و حتي توي اينترنت بگرده. خودم براش مطالبي كه نياز بود بدونه رو براش ايميل ميكردم ولي آب در هاون كوبيدن بود.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط سیمین‌دخت نمایش پست ها
    چه خصلتای مثبتی توش دیدی که ازش خوشت اومد

    مرسي سيمين جون كه مطالب زيادمو خوندي.
    در مورد خصلتهاي خوبش عرض كردم خيلي خوب و منطقي و پخته حرف ميزد و تحليلش در مورد مسائل و حتي ديدش به زندگي رو قبول داشتم يه جورايي باهم همفكر بوديم. اولاش خوب بود اختلاف داشتيم ولي باهاش حرف ميزدم چون ميدونستم منو نميشناسه و به خاطر عدم شناخته كه اين اتفاقا ميفته و فكر ميكردم با گذشت زمان و شناخت بيشتر سلايق علاقه و صميميت بيشتر ميشه ولي ايشون در مسايل مالي تغيير رويه داد. اول براش مهم نبود. يه اشتباهي كه كردم اين بود كه روز اول بهش گفتم دوس ندارم خسيس باشي و فكر كنم همين باعث شد كه راحتتر ماسك بذاره . مثلا خواستم امتحانش كنم گفتم براي عقد دوتا لباس ميخوام ولي اون استقبال كرد ولي يه لباس خريدم چون فقط ميخواستم ببينم اون چه نظري ميده اعتراضي نكرد اما بعد از عقدمون رفتم سه تا تاپ خريدم نزديك به سي تومن شد. ارزون بود و زيبا اما اعتراض كرد و تند شد باهام. مگه من چقد پول در ميارم كه داري اينقد ولخرجي ميكني؟ و از اين جور بحثا كه جاش نيست.

    همونطور که خودتم نوشتی شما شخصتت بیشتر برونگراست و نامزدت درونگرا و بیشتر اختلافاتتون از این جهت ناشی میشه .درسته؟
    بله متاسفانه ... هر جور بخوايد باهاش حرف زدم ولي جواب نداد. ادم انعطاف پذيري هستم اگه يه روش جواب نده روش ديگه اي در پيش ميگيرم متاسفانه بخاطر تحصيلات و سنش و موقعيت كاري اي كه داره تغيير شخصيت و سلايق ايشون بسيار كار زمانبر و طاقت فرساييه كه نتيجش جز پيري و خستگي نتيجه اي نداره.
    تو اون چهار ماه که نامزد بودید رفتارای اینچنینی ازش دیده بودی که خوشت نیاد .یعنی از اول همینطوری نشون میداد بعد تغییر کرد یا از اولم همینطوری بود?
    اوايل بهتر بود اما بي تفاوتي نسبت به احساس و علايقم رو هنوز داره ادامه ميده و فكرميكنه اگه باهام قهر كنه و تنهام بذاره منم متنبه ميشم و بهش برميگردم. اون ميدونه كه چي دوس دارم و از چي متنفرم بارها براش تكرار كردم ولي چرا اينجور عمل ميكنه؟ مگه دشمن خونيشم كه برام گارد ميگيره و ميخواد كه شكست مخوره؟ چرا مردها حرف ما زنها رو نميفهمن؟ به خدا كه جز خوبي رابطه چيزي نخواستم. خيلي تنهايي كشيدم و گريه كردم كه بفهمه كه درك كنه زن نيازهاش مثه يه مرد نيست. ازش خواستم كتاب بخونه و حتي توي اينترنت بگرده. خودم براش مطالبي كه نياز بود بدونه رو براش ايميل ميكردم ولي آب در هاون كوبيدن بود.

    - - - Updated - - -

    rude boy عزيز
    تو نميدوني چه بر من گذشته؟
    زود قضاوت نكن.
    زندگي نميكنم فقط يه مرده متحركم
    وقتي از نيازهام بهش ميگم و كم محلي ميكنه خودت بودي چه حالي ميشدي؟
    خودش بهم گفت كه ميدونه چي دوس دارم و نيازهام چيه ولي با اين برخوردش ميخواد حساب كار دستم بياد. مگه من بچم كه ندونم چي خوبه چي بد؟
    چرا من به علايق و خواسته هاش توجه ميكنم و به اون و خونوادش احترام ميذارم ولي اون نه؟ چرا من به بودن در كنار خونوادش علاقه دارم ولي اون نه؟
    براش كم نذاشتم
    فقط خيلي مهربونم و وقتي عصباني ميشم يه چيز ديگه ميشم
    اون دوس داره هميشه و در همه حال خوب باشم
    الانم دوس ندارم طلاق بگيرم همه دست خودشه ميخوام بهش بفهمونم حق و حقوقي دارم

    - - - Updated - - -

    ببخشيد اگه پاسخ دوستان چند بار تكرار شده. سايت ارور ميداد موقع ارسال پاسخ منم چند بار فرستادم ولي آلان ميبينم چند بار تكرار شده. با عرض پوزش
    مرسي كه برام وقت ميذاريد.

    - - - Updated - - -

    تاپيك من به يه تاپيك توي سايت خيلي شبيهه
    خانمم یک روز میگه بیا طلاقم بده یک روز میگه دوست دارم (شاخ در آوردم)

    http://www.hamdardi.net/thread-27913.html
    با اين تفاوت كه آقاي نيست نويسنده تاپيك هست. بعنوان يه مرد ولي من به عنوان يه زن .

    - - - Updated - - -

    تاپيك آقاي نيست رو كه خوندم آقاي نيست محكوم شد كه بايد تغيير كنه اما اي كاش نامزد منم يكي بهش ميگفت تا همه چي درست ميشد. برام سخته يكسال باهاش خاطره داشتم كنارش بودم چقد به عشقش و دوريش گريه كردم. هنوزم دوسش دارم ولي نگران ايندم هستم
    همه ميگن يه سال سوختي بهتر از اينه كه يه عمر بسوزي

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-5-17
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array
    يكي بگه كه كارم درسته. بعد از سي روز داره دوستت دارم برام ميفرسته.
    وقتي مادرم به نامزدم زنگ ميزد كه باهاش حرف بزنه جواب مامانمو نميداد. مادرش هم اومده بود خومون باهاشون حرف زدم ولي نامزدم نيومده بود. اين يعني رابطه براش مهم نبوده شايد مادرش گفته نيا. نميدونم. بعد از چند روز كه مادرشينا اومده بودن مامانم باز باهاشون تماس گرفت ولي مادرش گفت كمرم درده پسرم هم داره درس ميخونه....

    - - - Updated - - -

    فكر نميكردم يه روز زندگيم اينجوري بشه. ديگه چيكار كنم؟ ميدونم كه ازش جدا ميشم ولي خاطراتش و زحمتهايي كه براي رابطه كشيدم چي؟؟؟؟؟
    چرااااااااااااااااااااااا ااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  11. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 10 آبان 92 [ 13:08]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    196
    دستاوردها:
    500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    285

    تشکرشده 366 در 142 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهریه اجرا گذاشتن برابر اعلام جنگ هست و آخرین راه.

    به جای کارهای بدون فکر و سریع و احساسی، با سیاست و فکر عمل کنید.

    محکوم شدن ایشون راه حل نیست و قطعا همه ی مشکل از جانب ایشون نیست.
    ویرایش توسط Rude Boy : جمعه 18 مرداد 92 در ساعت 18:17

  12. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-5-17
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array
    ميدونم چي ميگيد
    ولي مشكل ما از عيد نوروز تا الان ادامه داشته الان به جاهاي بدي كشيده شده.
    اين كاري كه كردم نظر روانشناس و مشاور حقوقيم بوده

    - - - Updated - - -

    مشكل من اينه كه از حق و حقوقم گفتم. مطالبمو كامل نخونديد انگار؟
    بخدا شبا خواب ندارم
    فقط عذاب دارم ميكشم
    بي تفاوتي اونها و حساسيت من روي مسائلمون داره منو ميكشه

    - - - Updated - - -

    شما بگو سياست چيه؟ چيكار ميكردم كه نكردم؟ اومدم اينجا كه راه حل بگيرم. كمك كنيد.چيكار كنم؟ احضاريه دو هفته ديگه براش ميره

    - - - Updated - - -

    متاسفانه هم از لحاظ مادي و هم از لحاظ عاطفي باهاش مشكل دارم
    مشكلات عاطفي از اول بود فكر ميكردم با گذشت زمان و با شناخت بهتر ميشه اما ديدم شخصيتش اينجوريه
    مشكلات مالي اولا نبود كم كم خودشو نشون داد. اول ميگفت ندارم منم ميگفتم باشه ولي الان ميدونم كه هزينه اي نداره ولي چرا داره پولاشو جمع ميكنه. هم پول عروسي رو داره و ... حتي نميخواد عروسي بگيره. خورد شدم له شدم... اول ميگفت عروسي ميگيريم الان ميگه خرج الكيه.. راضيش كردم برا عروسي ولي وقتي رغبتي نداره فكر نكنم عروسي به منم بچسبه. خسته شدم

    - - - Updated - - -

    مرس يكه اينقد كمك كرديد. نظرات همه كارشناسي بود. ههههههههههه
    خداحافظ


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. +حدود 2 ماهي ميشه كه باهم قهر هستيم و هردو در بي تفاوتي بسر مي بريم
    توسط bluesky در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 خرداد 87, 14:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.