به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 اردیبهشت 94 [ 01:55]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,094
    سطح
    27
    Points: 2,094, Level: 27
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    86

    تشکرشده 73 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array

    راهنمایی در مورد برخورد با همسری که مشکل روانی داره

    سلام دوستان
    یک سوال و راهنمایی میخواستم.اگه همسر کسی به خاطر مشکلات پیش اومده بهش دوچار شوکهای عصبی بشه و خوابش اصلا راحت نباشه و یک جور خواب گردی و حرف زدن شدید در خواب داشته باشه.
    همچنین اگر از سکس خشن یا ازارگری جنسی خوشش بیاد ولی در عمل بتونه خودشو کنترل کنه.
    این آدم رو همسرش میتونه با محبت کنترل کنه.که تا حدودی هم شده ظاهرا.
    یا باید جدی تر برخورد کنه.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    نمیدونم درمان دارویی داره یا با صحبت میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آخه دکتر بردن این افراد راحت نیست.

    - - - Updated - - -

    این علاقه به سادیسم جنسی بستگی به سن داره یا همیشگی میشه این علاقع؟
    تو نت سرچ کردم ولی از سن چیزی نوشته نبود

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام
    مهسا جان

    بهتره دقیق تر سوالت رو بپرسی .اینهایی که گفتی در مورد همسرته؟

    چند سالشه؟شما چند سالته؟تحصیلاتتون چیه و چند وقته ازدواج کردید؟

    چطور باهم اشنا شدید؟

    چند وقته این رفتارا رو میبینی در ایشون؟

    چه مشکلاتی رو گذرونده که فکر میکنی این حالات ناشی از اونه؟
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    mahsa63 (سه شنبه 15 مرداد 92), shapoor (سه شنبه 15 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 اردیبهشت 94 [ 01:55]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,094
    سطح
    27
    Points: 2,094, Level: 27
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    86

    تشکرشده 73 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی مریم جان
    من تو تایپیکهای دیگم گفتم.درباره ازدواج دومم خودم هم راهنمایی خواستم ولی متاسفانه کمکی نگرفتم.
    از همه طرف تحت فشار بودم.نامزدی رو قبول کردم و محرم هستیم البته صیغه.ولی دوباره توضیح میدم.
    بله همسرم هستن یا نامزدم.
    من 28 و ایشون 30سالشون هست.
    من ارشد و ایشون دکترا.
    تقریبا 20روز هست نامزدیم.من و ایشون تایم زیادی رو با هم هستیم.شاید بگم هر روز رو به طور کامل.زمانی رو که برای شناخت یک آدم
    تو 5ماه برام پیش می اومد ولی با ایشون خیلی سریع پیش رفت.
    با موافقت خودم و درخواست ایشون با هم سکس داشتیم.خودش درخواستشو بیان کرد که اینجوری دوست داره و منم گفتم متنفرم.
    به خاطر مسائلی که براش پیش اومد خیلی تحت فشار روحی هست.از روز اول بهم گفته بود کع فشار روحی و استرس نظم
    خوابشو به هم میریزه و اینجوری میشه.
    رفتارهای عجیب زیاد داره ولی خودشم قبول داره هر جا اشتباه میکنه و عذر خواهی میکنه.
    نمیدونم تا چه حد جدی بگیرم و چی کار کنم.
    واسه چیزای کوچیک هم دروغ میگه

    - - - Updated - - -

    همسر سابقشون خیلی اذیت کردن ایشون رو از نظر عاطفی.البته تمام میل های ایشون و همسرشون رو من خوندم میدونم کارم اشتباه بود.
    ولی خیلی چیزا رو بهش حق میدم.و باعث شد از سردرگمی رابطه گذشته ایشون در بیام.
    شکست مالی خیلی بدی خورد با این سن کمش.الان اوضاش خیلی خوب و نرمال هست ولی استرس و ناراحتی و حسرت گذشته همش اذیتش میکنه.
    اصلا از خودش راضی نیست.

    - - - Updated - - -

    استاد خواهرم بود و تقریبا هم رشته هستیم.اتفاقی در دانشگاه همدیگه رو دیدیم.ولی اصل ارتباط که حرفش شد از طریق نت بود و اونم در یک روز و بعد خانواده ها درجریان شدن

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    تا حالا دقت کردین که وقتی دچار بدخوابی هستن اون روز استرس داشتن یا نه؟یا کلا دجار این مشکل هستن؟
    در مورد رابطه زناشویی آیا در عمل این خشونت را نشون دادن یا نه فقط حرفشو زدن؟
    شرایط خانوادگیشون چطوره؟خانواده آرامی دارن یا نه؟علت جدایی از همسر قبلی را چی عنوان کردن؟
    علاقه ب دیدن فیلم های خاص دارن یا نه؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده است .

    shapoor (سه شنبه 15 مرداد 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 اردیبهشت 94 [ 01:55]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,094
    سطح
    27
    Points: 2,094, Level: 27
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    86

    تشکرشده 73 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دقیقا روزهایی که استرس یا مشکل داره دچار بدخوابی میشه.
    نه فقط حواسشون نبود یک لحظه داشتن به من سیلی میزد که من تعجب کردم و گریم گرفت.که بعدا گفت فکر نمیکرد من بذم بیاد و دست خودشون نیست.
    ولی در بیان خیلی خشونت بیشتر از اینا رو دوست داره.
    پدر ندارن.خانواده تحصیلکرده ای دارند.3برادر که کلا همش با هم تو قهر و ناراحتی هستند ولی همشون خیلی باهوش و حسود به هم و تحصیلات عالیه دارند.مادر فوق العاده مهربان و خوبی دارند.

    علت جدایشون رو کاملا میدونم چی بود.ایشون ازدواج سنتی داشتن.فوقالعاده دنبال دوست داشتن بودن و همسرشون اولین زن زندگیشون بود.ولی خانمش مادی گرا و میگفت محبتم رو وقتی خونه خودمون رفتیم نشون میذم.مثل من نامزد بودن.
    البته دلالیل طلاقشون رو من میدونم کامل اینا از طرف خانمش بود مشکل ایشون هم لجبازی میکرد و کوتاه نمی آمد و.....اختلاف فرهنگی هم داشتن.اگه من ازدواج دومم نبود اینقدر ریزبین نبودم.
    نه فیلمهای صحنه دار و فیلمهای خاصی نمیبینند و دوست ندارن منم ببینم.یا بهتر بگم اصلا اهل فیلم حتی داستانی هم نیستند

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    در مورد مشکل عصبیشون که بهترین حالتش رفتن به روانشناس و کنترل اون هست چون ممکنه بدها در زندگیتون تشدید بشه.
    در مورد رابطه هم باید بیشتر فکر کنید و بررسی کنید اینکه میگید دست خودش نبود نمیتونه برای شما دلگرمی باشه که شاید بعدها تکرار نمیشه.چون در زندگی مشترک همین موضوع شما را در برقراری رابطه دچار ترس و استرس و بی میلی میکنه که این خودش روی زندگیتون اثر منفی داره.
    مهسا جان من فکر میکنم شما در کنار اینکه فکر میکنید بخاطر خاطره بد قبلی الان دجار حساسیت شدین اما ترس از یک اشتباه دوباره در انتخاب یا برهم خوردن این رابطه شما را ناخودآگاه ممکنه به سمت نادیده گرفتن برخی مسائل بکشونه. عزیزم من اصلا قصد ترسوندن شما یا نگاه بدبینانه به همسرتون را ندارم فقط میخوام بگم بازهم با عقل و منطق و با بررسی تصمیم بگیر و حتی میتونی به همسرت هم در رفع مشکلاتش کمک کنی

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    دوست عزیز فکر کنم توی انتخاب عنوانتون کمی اغراق کردید.مسئله ی خوابشون که تقریبا" مشخص و عادیه هر کسی که دچار استرس میشه خدابش به هم میریزه حالا اگه سر هر مسئله کوچیکی استرس می گرین برای کنترل این حس شاید مشاوره حضوری بهتر باشه. و همین طور برای کسی که یه بار شکست بدی خورده و از وضع الآن خودش راضی نیست بعید هم نیست که استرسی بشه.راجع به مسئله جنسیتون من فکر می کنم که این فانتازی همسر شماست که موجب ارضای روانی ایشون میشه. بدین صورت که تمایل دارند رابطه شکل آزار یا زورگویی داشته باشه ولی در عمل حاضر نیستن که بلایی سر کسی بیارن. البته شما اگه با ایشون همکاری کنید و خواسته هاشونو برآورده کنید به نظرم این فکر ایشون از سرشون میره( البته خواسته های معقول نه این که در حدی شما رو بزنه که گریتون بگیره)

  10. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 اردیبهشت 94 [ 01:55]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,094
    سطح
    27
    Points: 2,094, Level: 27
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    86

    تشکرشده 73 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یکی مثل شما
    lدرباره عصبانیت ایشون چون خودم تقریبا مثل ایشون زود جوشم و وقتی زود عصبی میشم زودم آروم میشم.ایشونم این اخلاق رو داره.
    وقتی عصبی میشه هیچی نمیگم و از پیشش میرم به روی خودم اصلا نمیارم چی گفت و فقط قیاغم تابلو میشه ناراحتم.
    بعدش تقریبا یک رب یا نهایت یک ساعت که من سمتش نمیرم و عادی برخورد میکنم.خودش میاد عذر خواهی و میگه مرسی که اخلاف بدم رو تحمل میکنی.
    نمیدونم حالا این رفتارم درست هست یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ولی جواب خوبی گرفتم فقط نمیدونم ادامه این رفتارم چه طور میشه
    درباره سکس هم بله اون لحظه اگه بخاد سیلی بزنه یا هر کار دیگه چون بهش گفتم اینکارت باعث میشه دیگه دوست نداشته باشم و ازت متنفر بشم و فکر میکنم واقعا و به قصد هست این کارت.صلوات میفرسته و به خودش لعنت میگه و اصلا نمیکنه.حالا اینم تا چه حد جدی بگیرم نمیدونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
    یک بار بهم گفت میخوای بریم دکتر چرا من توسکس ئوست دارم بزنم.یا برو تو نت سزچ کن مشکل از من هست یا تو.بهم گفت این کارو نکنم لذت نمیبرم.منم گفتم اصلا با تو بدون برام همش استرس و بی لذت هست.فکر کنم این جور فهمیدم همسر سابقش پایه این جور سکس بود و عادت کرده.دقیقا برعکس من که جور دیگه رابطم بود.
    shapoor
    شاید اغراق باشه.ولی تونت خوندم جز اختلالات روانی هست.استرس رو بله بهش حق میدم و میدونم کم دورانی رو نگزروند.
    استاد خواهرم بودن و خواهرم میگه تو گذشته اصلا این جوری نبود خیلی شادتر و سرحال بود.
    خودشم بهم گفت زمان بهترش میکنه.ولی این استرس و خواب نارام من رو هم کلافه کرده یک جورایی.آخه منم خودم کم نکشیدم.ولی جون هر دو ضربه خوردیم تقریبا درک داریم.
    ولی سکس بله فانتزیش هست.ولی از فانتزیش گفت خیلی ترسیدم.طوری که فکر کردم شاید تو سکس اگه بریم میشه آخر لذتش.
    حالا نمیدونم این رفتارم درست بود باهاش یا چی کار کنم؟؟؟؟؟؟/
    دکترا که همش ویزیت میگیرن و کار مفیدشون اصلا معلوم نیست.نمیدونم غیر از اینکه بره روانشناس که نمیدونم الان قبول کنه یا نه.
    من دیگه چی کار کنم/
    خانوادم میگن تو صبرت کمه زود از سختی میخای فرار کنی و هر زندگی یک مشکلی داره.
    بعد من خیلی زود گریم میگیره.چه بترسم چه کمترین درد باشه.

    - - - Updated - - -

    احساس میکنم اگه از من خون بیاد مخصوصا تو صورتم خوشش میاد.یعنی تا جایی که فهمیدم.بعضی وقتها میگم نکنه از مرگ من خوشش
    بیاد تو اون لحظه.
    این چیزا همش واسم بولد شده بیشتر فعلا تو این رابطمون


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.