به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 28
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 شهریور 92 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    170
    سطح
    3
    Points: 170, Level: 3
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy خیانت قبل از خاستگاری در زمان دوستی متعهدانه

    نمیدونم اسمش رو خیانت بزارم یانه؟ 6 سال با همه کم و کاستی هاش ساختم و بهش وفادار موندم.تا شرایط ازدواج رو مهیا کنه.در حدی که حتی فکر کردن به کس دیگر رو برای خودم خیانت میدیدم. چند سال اول خوب و عاشقانه گذشت.تا اینکه مسئله به خونواده ها کشیده شد و جدی شد.وقتی برای ازدواج جلو اومد با مخالفت پدرم مواجه شد. ولی با همه سختی ها، مشکلاتمون رو حل کردیم و قرار خاستگاری گذاشتیم.ولی چند روز قبل از خاستگاری فهمیدم که زمانی که پدرم با ازدواجمون مخالفت کرد، کم کم شروع کرده بود به برقراری ارتباط با چند نفر دیگه (چت/تلفنی/و گاهی بیرون رفتن و رابطه در حد بوسه).براش هیچ فرقی هم نداشت که کی باشه،چندساله باشه،چه قیافه ای داشته باشه. محتویات چتش رو خوندم.از یکی به دیگری می پرید. با همه قرار می گذاشت.و تا انجایی که فهمیدم به این کارهاش تا زمانی ادامه داده بود که جواب مثبت رو از پدرم بگیره.و بعد از اون سعی در کنار گذاشتن همه اونها کرده بود.و زمانی که من از ماجرا با خبر شدم. همه چی تموم شده بود. و تمام سعیش رو می کرد که من از گذشتش مطلع نشم. قسم دروغ خورد.التماس کرد که پی گیری نکنم.گفت یه مسئله تموم شدست و دیگه تکرار نمیشه.ولی من که در بهت و حیرت بودم وارد جزئیات شدم و به هر طریقی کنجکاوی کردم و تا حدی پرده های بینمون رو پاره کردم.باورم نمیشد پسری که عاشقانه دوستم داشت اینکارو باهام بکنه.چهره معصومش که عاشقانه می پرستیدمش جلو چشمم سیاه شد.خلاصه با منت و خواهش و قبول همه شرایطی که گذاشتم،با هم عقد کردیم.
    ولی من موندم با یه دنیا غمی که تو دلمه. حتی یادآوری خاطرات شیرین گذشته آزارم میده.گاهی یه آهنگ،یه کلمه یا جمله،یا منظره باعث دلتنگی و افسردگیم میشه.و گاهی به روش میارم و تیکه میندازم .میدونم کارم درست نیست.ولی چاره ای جز این برای سبک کردن خودم ندارم.دیگه عشق برام معنایی نداره.دوستت دارم هاش برام مفهومی نداره.به شدت نیاز دارم کسی بهم بگه که کارش خیانت نبوده و فقط یه اشتباه کوچیک در شرایط سخت و پرفشار زندگیش بوده.
    لطفا راهنماییم کنین.چون دارم با دست خودم بهترین روزهای زندگیم رو با خاطرات بد و تجسم همسرم در لحظاتی که با هم بودند سپری می کنم.
    روابطمون به خاطر دلخوری و بی اعتماد شدن من بهش داره به سردی کشیده می شه.نمیدونم چطور باید بی منت ببخشمش.و دلایلی که به نظر عقلم منطقی میاد را برای قلبم هم توجیه کنم.عقلم میگه فراموش کن.ببخش.ولی قلبم رضایت نمیده...

  2. کاربر روبرو از پست مفید افسرده و تنها تشکرکرده است .

    roze sepid (جمعه 11 مرداد 92)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 شهریور 92 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    170
    سطح
    3
    Points: 170, Level: 3
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لطفا وقتی بازدید می کنید نظرتون رو هو بنویسین.شدیدا به نظرات بقیه احتیاج دارم.شاید کمکی بهم بشه

  4. کاربر روبرو از پست مفید افسرده و تنها تشکرکرده است .

    roze sepid (جمعه 11 مرداد 92)

  5. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اون به تو متعهد بوده است. اگر نبود و می خواست زندگی اش را با دختران مختلف بگذراند همان موقع می رفت و حاضر نمی شد با شما ازدواج کند. بله او تحت فشار بوده و متاسفانه و باز هم متاسفانه بیشتر جوان های ما نمی دانند در چنین شرایطی باید چه کار کنند. احتمالا کسی به او گفته با این کار فشار روانی اش کم می شود. متاسفانه پسرهای جوان خیلی از این پیشنهادها به هم می دهند. در ثانی خودتان گفتید از وقتی مشکل حل شده است این کار را قطع کرده است. پس به شما وفادار است. احتمالا آن زمان تحت فشار حس می کرده دیگر به شما نمی رسد و برای کم کردن این فشار این کار را کرده است. پس می توانی فراموش کنی. سخت نیست عزیزم.

  6. 4 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 11 مرداد 92), roze sepid (جمعه 11 مرداد 92), shapoor (شنبه 12 مرداد 92), sookoot (شنبه 12 مرداد 92)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 دی 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-5-07
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,146
    سطح
    18
    Points: 1,146, Level: 18
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 38 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به نظر من یک شانس بهش بدید بذارید اشتباه شو جبران کنه اما بهش بگید که این آخرین شانسشه پس از دستش نده شما اگر این فکرهای ناراحت کننده به سراغتون امد خودتون رو به کار دیگه ای مشغول کنید

  8. کاربر روبرو از پست مفید aroosh تشکرکرده است .

    roze sepid (جمعه 11 مرداد 92)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 شهریور 92 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    170
    سطح
    3
    Points: 170, Level: 3
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نوپو نمایش پست ها
    عزیزم اون به تو متعهد بوده است. اگر نبود و می خواست زندگی اش را با دختران مختلف بگذراند همان موقع می رفت و حاضر نمی شد با شما ازدواج کند. بله او تحت فشار بوده و متاسفانه و باز هم متاسفانه بیشتر جوان های ما نمی دانند در چنین شرایطی باید چه کار کنند. احتمالا کسی به او گفته با این کار فشار روانی اش کم می شود. متاسفانه پسرهای جوان خیلی از این پیشنهادها به هم می دهند. در ثانی خودتان گفتید از وقتی مشکل حل شده است این کار را قطع کرده است. پس به شما وفادار است. احتمالا آن زمان تحت فشار حس می کرده دیگر به شما نمی رسد و برای کم کردن این فشار این کار را کرده است. پس می توانی فراموش کنی. سخت نیست عزیزم.
    با تصاویر چندش آوری که تو ذهنم میاد چه کنم.درست فهمیدین.من هم فکر می کنم یکی از دوستانش راهنماییش کرده باشه.چون قبلا از دختر بازی های دوستش برام گفته بود.یعنی فکر می کنین این کارش خیانت نبوده؟ چطور این مسئله رو درک کنم که یه عاشق ممکنه خطا کنه؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط aroosh نمایش پست ها
    سلام
    به نظر من یک شانس بهش بدید بذارید اشتباه شو جبران کنه اما بهش بگید که این آخرین شانسشه پس از دستش نده شما اگر این فکرهای ناراحت کننده به سراغتون امد خودتون رو به کار دیگه ای مشغول کنید
    خودش بار ها قسم خورده که دیگه تکرار نمیکنه.حتی از اصطلاح " گوه خوردم "هم استفاده کرد.و همه تلاشش رو داره می کنه. ولی می ترسم از اینکه با هر استرس کاری و نگرانی دوباره اینکار رو انجام بده.ولی خودش میگه وقتی کنارم هستی به هیچ وجه دیگه تکرار نمیشه

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط aroosh نمایش پست ها
    سلام
    به نظر من یک شانس بهش بدید بذارید اشتباه شو جبران کنه اما بهش بگید که این آخرین شانسشه پس از دستش نده شما اگر این فکرهای ناراحت کننده به سراغتون امد خودتون رو به کار دیگه ای مشغول کنید
    خودش بار ها قسم خورده که دیگه تکرار نمیکنه.حتی از اصطلاح " گوه خوردم "هم استفاده کرد.و همه تلاشش رو داره می کنه. ولی می ترسم از اینکه با هر استرس کاری و نگرانی دوباره اینکار رو انجام بده.ولی خودش میگه وقتی کنارم هستی به هیچ وجه دیگه تکرار نمیشه

  10. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما می توانید از تکنیک توقف فکر و تکنیک تمرکز زدایی برای رهایی ذهنتان استفاده کنید.
    شما و او شش سال برای هم صبر کردید. پس خرابش نکنید. فقط کاری که می کنید زمینه ارتباط او با دوستان موجه را فراهم کنید و از او بخواهید دیگر مثل دوران مجردی با آدم های دخترباز دوستی نکند. او الان دیگر متاهل است. ببینید هر آدمی اگر فشار بیش از حدی به او وارد شود ممکن است خطا کند چون آن موقع متوجه نیست چه کاری دارد می کند و فقط می خواهد فرار کند. پس یک توصیه مهم من به شما این است که محدودیت های وجودی انسان ها را قبول کنید و بخشش کنید. همه ما نیاز به بخشیدن و بخشیده شدن داریم. این فقط یک فکر مزاحم است وگرنه اگر واقعا از او ناراحت بودید عقد نمی کردید. پس واقعا او را دوست دارید. پس از حالا به بعد به فکر یک زندگی امن و سالم باشید. هر چه به همسر خود محبت کنید و او را ارضاء کنید از آن دوستان بد دورتر می شود.

  11. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    shapoor (شنبه 12 مرداد 92), yasi_20 (شنبه 12 مرداد 92)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مرداد 01 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    7,573
    سطح
    58
    Points: 7,573, Level: 58
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 30 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ببینید گذشته کشتی ک غرق شده کاریش هم نمیشه کرد فراموشش کن البته اگه نسبت ب آیندش خوشبینی
    با تمام وجود سعی کن ببخشش..

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط افسرده و تنها نمایش پست ها
    براش هیچ فرقی هم نداشت که کی باشه،چندساله باشه،چه قیافه ای داشته باشه. محتویات چتش رو خوندم.از یکی به دیگری می پرید. با همه قرار می گذاشت.و تا انجایی که فهمیدم به این کارهاش تا زمانی ادامه داده بود که جواب مثبت رو از پدرم بگیره.
    دوست عزیز با چیزایی که این بالا گفتید کاملا" مشخصه فقط اینکارارو برای فرار از پاسخ نه کرده. خب این مسائل زیاد پیشمیاد مشکل از اونجایی که خیلی از ماها تحمل جواب منفی رو نداریم. اینجور موقع ها (به جز کسانی که منطقی به موضوع نگاه می کنند)یکی میره خودکشی میکنه یکی میره معتاد میشه یکی اسید می پاشه تو صورت دختر مردم و... یکی هم برای بدست آوردن کنترل و آرامش موقت دست به همچین کاری میزه. پس اگه این آقا با کسی ارتباط برقرار کرده احساس خاصی بهش نداشته فقط خواسته فکرشو از جواب منفی مشغول کنه و همین که شما می فرمایید که خودش موضوع رو تموم کرده باز مهر تاییدی بر همین امر محسوب میشه.
    خب حال الآن شما هم طوریه که دوست دارید ذهنتون از این افکار منفی دور بشه اون آقا هم همین شرایطو داشته می خواسته ذهنش از جواب نه پدر شما دور بشه فقط دست به کار اشتباهی زده ولی شما برای خارج کردن تمرکزتون ازین موضوع باید راه درستو انتخاب کنید. به هیچ عنوان گذشته رو شخم نزنید و بهش فکر نکنید به محض اینکه یاد این موضوع افتادید ذهنتونو منحرف کنید. فکر کردن شما به موضوع سبب میشه که کمی هم تخیل کنید و افکار وحشتناک و چندش آوری سراغتون بیاد.
    یه چیز دیگه. شما وقتی با این آقا عقد کردید یعنی تصمیم بر بخشش ایشون گرفته بودید پس به هیچ عنوان سعی نکنید که با منت گذاشتن و زخم زبون زدن خودتونو آروم کنید چرا که این کار از کار زشت این آقا بدتره و همین طور چاره برای مشکل شما محسوب نمی شه و تنها یه آرامش لحظه ای به شما میده.

    با بخشیدن این آقا قبل از این که به ایشون لطف کرده باشید به حفظ آرامش خودتون کمک کردید چون با کینه و کودروت داشتن از این آقا اول به خودتون صدمه میزنید. پس ببخشیدش اول برای آرامش خودتون و داشتن یه زندگی موفق.

    همین طور اگه هر چقدر خطای طرف مقابل شما بزرگتر باشه بخشش شما هم ارزش بیشتری داره و می تونید به خودتون افتخار کنید که بخشیدینش.

  14. کاربر روبرو از پست مفید shapoor تشکرکرده است .

    mehdihn (شنبه 12 مرداد 92)

  15. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,974 در 7,400 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamran2007 نمایش پست ها




    من فکر می‌کنم، مشکل اصلی‌ ما عموما، در عدم پذیرش خود واقعی‌ انسان هاست،

    یعنی‌ عدم پذیرش اینکه، هر انسانی‌ یک انسان هست، هم خصوصیات مثبت دارد، هم خصوصیات منفی‌...

    انسان کامل وجود ندارد،

    حداقل در میان انسان‌های دور و بر ما،

    در حقیقت مشکل اصلی‌ ما بر میگردد به تعمیم دادنی که من این را بت ساختن مینامم،

    در زندگی‌ شخصی‌ من، انسان‌های بزرگی‌ تاثیر گذار بوده اند، انسان‌های بزرگی‌ که من زمانی‌ از آنها برای خودم بت ساخته بودم، و زمانی‌ به نویی‌ غرق خصوصیات مثبت آنها شده بودم...

    نتیجه این میشد، که بالاخره زمانی‌ میرسید، که بت‌های من خود انسانی‌‌شان را نشان میدادند، اشتباهاتی میکردند و آنگاه در ذهن من خورد می‌شدند، میشکستند...

    بله انسان‌های بزرگی‌ که به واسطه خصوصیات مثبت انسانی‌‌شان در ذهن من بت شده بودند، اشتباهاتی داشتند چون انسان بودند...و این واقعیت به من ضربه‌های بزرگی‌ وارد کرد، چرا که بت‌های من و همه تصورات مثبتی که از آنها در ذهن خودم ساخته بودم یکباره به کنار میرفت و از نظر من، آنها می‌شدند، دروغگو،دو رو و ...
    این من را شوکه میکرد...

    اما امروز، من دیگر هیچ بتی نمیسازم، امروز خوب فهمیده ام، بتی که دیروز ساختم و خورد شد، یک انسان است و انسان جایز الخطاست...و یک اصل در زندگی‌ من وجود دارد، هیچ انسانی‌ کامل نیست،

    امروز خودم را به همه آن بت‌های خورد شده، مدیون می‌دانم، چرا که بسیاری از آنها، به من درس زندگی‌ دادند، درس دادند که چگونه تصمیم بگیرم یا چگونه دوست بدارم...اما هیچ کدام کامل نبودند،

    همه آنها را به خاطر آن بخش مثبت وجودشان که با من شریک میشوند یا شریک شده اند، دوست دارم...

    حالا، اگر، در شخصی‌ خصوصیات مثبتی میبینم یا چیزی برای آموختن، سعی‌ می‌کنم، تنها همین یک بعد شخصیتش را ببینم ، یاد بگیرم و دوست داشته باشم و تعمیمش ندهم به همه شخصیت او...

    چون او یک انسان هست، با خصوصیات مثبت و منفی‌، خصوصیات مثبتی که من دوست میدارم و از آن لذت می‌برم،

    درست مثل من که یک انسانم، با خصوصیات مثبت و منفی‌،


    .





  16. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    shapoor (یکشنبه 13 مرداد 92), tamanaye man (شنبه 12 مرداد 92)

  17. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,974 در 7,400 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط baran.68 نمایش پست ها

    ساختن بت چه یک بت مثبت و چه یک بت منفی بزرگترین ضربه به خود فرد هست . ما هرکدوم نکات منفی و مثبتی داریم و باید در کنار هم زندگی کنیم و همدیگر رو پذیرا باشیم با تمام خوبی و بدی هایی که داریم

    اگر کسی رو کاملا مثبت ببینیم انتظار دیدن هیچ بدیی نداریم

    و همینطور اگر کسی رو کاملا منفی ببینیم نمی خوایم بپذیریم که خصوصیات خوبی هم داره و همواره سعی می کنیم از اون دوری کنیم

    بهتر است هیچگاه یک پیش زمینه ذهنی مثبت و منفی یا خوب و بد برای خودمون نسازیم بلکه به دنبال شناخت هم مثبت های یک فرد هم منفی هاش باشیم و فرد رو با همون خصائص مثبت و منفی بپذیریم . و طبق خصوصیات منفی که باید در اونها با فرد محتاط برخورد کرد و همچنین خصوصیات مثبت یک الگوی رفتاری برای برخورد با فرد مورد نظر بسازیم و از اون بهره ببریم .

    شاید اگر بتونیم هرفردی رو همونطوری که هست (با خوبی ها و بدی هاش) بپذیریم و دوست بداریم خیلی از مشکلات حل بشه .


    با توجه به این که این سایت در زمینه مشاوره ازدواج و خانواده تخصصی هست شاید بی ربط نباشه که اینجا بگم به نظر من بسیاری از مشکلات در زندگی مشترک هم به دلیل ساختن بت های ذهنی از شریک زندگی است و وقتی در واقعیت شخصیت فرد با بت موجود در ذهن ما هم خوانی ندارد دچار سرخوردگی و دلخوری می شویم و این زمینه اصلی ناسازگاری و مشکلات دیگر در زندگی مشترک است .
    .





  18. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    shapoor (یکشنبه 13 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به تعهدات شب خواستگاری عمل نمیکنه
    توسط ترمه بانو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 46
    آخرين نوشته: شنبه 01 اسفند 94, 00:11
  2. 2.5 سال دوستی و خواستگاری ولی دو دلی دختر
    توسط Vahid_203 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 02 اردیبهشت 94, 07:57
  3. شک بعد از 2 سال دوستی و خواستگاری
    توسط سارا.سارا در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مرداد 93, 21:09
  4. +خسته شدم از این دورانه دوستی ام
    توسط rojan در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 مرداد 91, 13:32
  5. +ایجاد تعهد در دوران دوستی تا قبل ازدواج
    توسط mag در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 خرداد 87, 19:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.