به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 61
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 92 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 27 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دروغگویی و اختلالات روانی

    سلام دوستان
    من 24 سالمه متاسفانه همسرم دچار بیماری روانی هستند دست بزن و.......
    چند بارم توی زندگی مشترکمون دروغ های خیلی بزرگی به من گفتند
    4 بارم ازشون تعهد گرفتیم که منو نزنن برن دکتر روانپزشک نرفتم که هیچ آخر سر چاقو گذاشتن زیر گردنم گذاشت
    راستش من اجازه طلاق رو دارم به خاطره ضرب شتم
    خود ایشون هم به خاطره هم خودشون نمیخوان هم تحت تاثیر مادرشون هستند و هم اینکه شرایط منو برای بازگشت قبول ندارن رفتن اقدام کردن برای طلاق
    حدود یکسال خونه پدرم هستم ولی یکبار هم نیامده منو ببنه
    البته بماند که توی زندگی چند باربهم گفته بود که عاشق دختر خالش بوده و منو با اون مقایسه میکرد مثلا اگر لباس زیبایی می پوشیدم با یک حالت حسرت میگفت برو در بیار منو یاد دختر خالم میندازی

    حالا من موندم چیکار کنم از طرفی برام مسلم شده که باید از این آقا جدا شم بجز اینکه معجزه ای در اخلاقیات ایشون رخ بده راستش من اصلا احساس میکنم دیگه مطلقم
    از طرفی ازدواج ما فامیل دور بوده خوشم نمیاد دیگران بگن دختره خودش رفته طلاق گرفته
    خانواده ای هم دارم که بسی عجیب از طلاق بیزارن میگن خونه شوهر بمیر ولی طلاق نگیر


    خسته شدم خسته شدم باور کنید میخوام از همه در برم ما خانواده مذهبی هستیم باور کنید بضی وقتا از دین زده میشم آخه مگه دین گفته نظام برده داری مگه من بردم

    - - - Updated - - -

    راستش تو ی این یکسال دیگه حس میکنم هیچ علاقه ای نسبت به این آقا ندارم اصلا وقتی یادم میفته حالم بد میشه چون یاد کاراش میفتم نمیگم خاطره خوب نداشتیم 20 درصد خوب 80 درصد افتضاح جنگ در گیری
    توی 4 سال از مدت ازدواج من فقط 2 خونه شوهر زندگی کردم بقیش بخاطره زدنم و انقدر پرو که خودش زنگ میزد به داداشم که بیا خواهر تو ببر ناخونه پاشو شکوندم
    باور کنید اصلا حالم بد میشه یادش میفتم واقعا از صمیم دلم دیگه دوسش ندارم چی کار کنم
    ولی اینجا یه ایرادی وجود داره اینم اینکه اون اوایل ازدواج با اینکه منو میزد و من تحمل میکردم (ایشون حتی ابراز علاقه هم نمیکردن از نظر جنسی هم مشکل داشتن ) به خاطره گیر های خانوادم که اگه تو باردار بشی دیگه باهات کاری نداره
    چون خانوادمم دچار مشکل ناباروری بودت فکر نمیکردم که باردار بشم ولی شدم و اتفاقا اویل بارداری ای آقا چنان ضربه شستی به من نشون داد که به خون ریزی افتادم وبچم داشت سقط میشد ولی نشد و الان 2 سالشه
    یکساله باباش حتی نبومده پسرشو ببینه واقعا متنفر شدم ازش از زندگی با اون مرد واقعا متنفرم حتی اگر خانوادم بهم زیاد بخوان گیر بدن از خونشون میرم ولی دیگه با اون مرد نمیتونم زندگی کنم بجز یک معجزه در اخلاقیات و رفتارش

    - - - Updated - - -

    البته منتظر معجزه هم هستم فقط بخاطره پسرم چون بابای خودش بالای سرش باشه

    - - - Updated - - -

    ایشون هر بارم که منو میزن بنده تهدید به طلاق میکردم منو از خونه مینداختن بیرون قفل خونه رم عوض میکردن
    البته بعدش که با خانواده میومدن برای تعهد یه بهانه ای برای این کار مضحکشون میوردن
    ایشون دچار خود ارضایی هم بودن با وجود بنده

    ایشون حتی پول یارانه من پسرمم ندادن توی این مدت بابای منم ورشکسته شد یه جوریکه از این اون پول پوشک و شیر بچم تامین میکردم بیا خودم کرای کوچیک میکردم از طرفی هم چون مغرورم خوشم نمیاد کسی کمکم کنه ولی لباسای مامانم و فک فامیل توی این مدت پوشیدم ولی خم به ابرو نیوردم همیشه ابرو داری کردم نخواستم جلوی دوستام فک فامیل حتی زنداداشام کم بیارم اون وضعیت بابای منو میدونست هیچ کاری نکرد هیچ پولی حداقل پول یارانمون میداد به پسرم لباسای پسر دایشو که براش کوچیک شده پوشوندم
    مهریه ام 14 سکه است

    البته بماند که خونه خودشم خیلی بهم سخت میگرفت دوران بارداری با وضعیت من ولی پول نداشتم برم دکتر از مامانم قرض میکردم
    واقعا همچین آدمی ارزش زندگی داره ؟؟؟؟؟
    واقعا از دنیا بدم اومده خیلی برای زندگیم زحمت کشیدم آخرش شد این
    البته من خیلی چیزها رم نگفتم که واقعا اونا برام اصل بوده و این آقا رعایت نمیکردن

    - - - Updated - - -

    دلم برای خودم پسرم خیلی میسوزه خیلی

    - - - Updated - - -

    البته آخرین بار که چاقو گذاشت حتی توهینم نکردم حتی تهدید به طلاقم نکردم

    - - - Updated - - -

    برای پسرم خیلی ناراحتم

    - - - Updated - - -

    دوستان میشه کمک کنید من الان چی کار کنم واقعا پیش مشاورم رفتم اگر یه خورده مجال میزارن برای بازگشت اونم با کلی شرط شروط بخاطره پسرم هست بماند که این آقا یه بار نیومد
    البته مادرش فرستاد مادرشم به جای اینکه بکه پسر ما غلط کرد چاقو گذاشت گفت اصلا ساعتی که این دو تا عقد شدن نحس بوده !!!!!فرض کنید !!!!
    چرا انقدر زمونه بد شده مرد باشه بیاد بگه آره من زدم آره پسرم اشتباه کرد چرا مردانگی فراموش شده چرا انقدر مرد نیست بیاد اصلا داد فریاد راه بندازه بگه پسرم میخوام ببنم حداقل یه بار میومد

    - - - Updated - - -

    باید اضافه کمک که ما از خانواده مشهور و معروفی هستیم هم مذهبی

    - - - Updated - - -

    البته الان وضعیت پدرم بهتر شده و هم یه کارای کامپیوتری انجام میدم وضعم خوب شده خدا رو شکر

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز به همدردی خوش آمدید

    شما این همه دلیل منطقی برای طلاق آوردید پس چرا یکسال خونه پدرتون موندین وجدا نشدید؟ ببینید اینجا پای سلامتی و حتی جون شما و پسرتون مطرحه پس واسه اینکه خوتون یا خونوادتون خوشتون نمیاد اگه نخواید جدا بشید بزرگترین خیانتو به خودتون و بچتون کردید وقتی دادگاه و قانون حق طلاقو داره به شما میده دیگه فامیل و درو همسایه کاره ای نیستن که خوششون بیاد یا نیاد.

    شما باید بین بد و بدتر انتخاب کنی. اگه خدای نکرده پسر شما به خاطر ضربه ی ایشون دچار معلولیت میشد اون موقع هم می گفتید که دوست دارم پدر بالا سرش باشه؟پسرتون پدر بالا سرش نباشه بهتره یا توی یه محیطی که نه سلامتی روانی داره نه امنیت جانی؟

    تا زمانی که اسم اون آقا تو شناسنامتونه که هیچ ولی بعد از جدایی پدر شما وظیفشه که مخارج دخترشو تامین کنه پس ناراحت اونم نباشید.

    پیشنهاد می کنم برای جدایی اقدام کنید و تمام حقو حقوقتونو بگیرید.

    عنوانتونم زیاد مناسب نیست یه عنوان مناسبتر انتخاب کنید واز طریق مثلث گوشه راست پایین پستتون بخواید که عوض بشه وگرنه تاپیکتون قفل میشه.

  3. 2 کاربر از پست مفید shapoor تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92), بالهای صداقت (چهارشنبه 30 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 92 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-06
    نوشته ها
    119
    امتیاز
    724
    سطح
    14
    Points: 724, Level: 14
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 76 در 56 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    22
    Array
    سلام دوست عزیز واقعا متاسفم که همچین ادمای روی کره خاکی زندگی میکنن عزیزم میدونم که طلاق گرفتن برای خانواده شما سخته ولی اینکه شما هروز کتک بخوریدم اسون نیست توکل کنید به خدای بزرگ اون همچی رو حل میکنه بنظرم برای نفقه و مهریه اقدام کنید معلوم نیست چند وقت دیگه به این روال ادامه میخواد بده حداقل یک پولی بهتون بده اون متعد این کاره و اینکه دنبال یک کار بگردید که اگه معجزی رخ نداد شما از پس خود و فرزندتون بر بیاید.حق بچه چی اونم دارید یا نه؟ امیدارم خدا حق این مرد نامردو بده عزیز دلم

  5. کاربر روبرو از پست مفید niloo1 تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام.
    دلایلت برای جدا نشدن رو لیست کن و بنویس.
    اینجوری بهتر میشه بهت کمک کرد.

  7. #5
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 92 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 27 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست
    نمیدونم تا حالا با خانواده هایی که با طلاق مشکل دارن برخورد کردید؟
    بعدشم پدر و مادر من اجازه نمیدن من برم اقدام کنم البته موافقم نیستن که برگردم میگن خودش بزار بره برای طلاق که ایشون هم اقدام کردن حالا برای متارکه و بضی چیزا که قانون هم تمام حق به من داد هدرست هم نیست من این کار بدون رضایت اونا انجام بدم

    بعدشم وکیل بنده برادرم هست چون دیدن من توی زندگی چه زجری کشیدم حتی خوششون نمییاد یه ذره حرف توی فامیل پشت سر من باشه

    میدوننید من خودم مطلقه میدونم دیگه دارم حتی به همه میگم حتی دیگه حلقمم در اوردم چون 99 درصد طلاق یک درصد معجزه

    ممنونم از پاسخگویی شما

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام نسرين جان
    واقعاً متأسف و ناراحت شدم بخاطر وضعيتتون
    عزيز دلم درسته كه طلاق گرفتن چيز خوبى نيست توى جامعه ما ولى خوب بعضى وقتا بهترين راه حل يه مشكل فقط با طلاق گرفتن حل ميشه
    و بهترين كار براى نجات خود آدم محسوب ميشه عزيزم اصلاً به ادامه زندگى با اين آقا فكر نكن چون امنيت جانى و روحى توى زندگى با اين آقا ندارى
    دختر خوب با اوضاعى كه تعريف كردى با زندگى با اين آقا پسر گلت هم ممكن دچار عوارض روحى هم الان هم در آينده بشه
    پس از فكر ادامه زندگى باهاش بيا بيرون كسى كه حاضر نيست يك سال فرزندش رو ببينه مطمئن باش براى ادامه زندگى ارزش نداره
    و اون محبتى كه يه فرزند ميخواد از پدرش را نميتونه به اون بده
    اصلاً به فكر مردم و حرفاشون نباش اينا همه گذرى هست شما زندگى خودتو و فرزند دلبندتو نجات بده
    گاهى اوقات طلاق پر منفعتترين راهيه كه آدم ميتونه انتخاب كنه
    اميدوارم موفق باشى

    - - - Updated - - -

    سلام نسرين جان
    واقعاً متأسف و ناراحت شدم بخاطر وضعيتتون
    عزيز دلم درسته كه طلاق گرفتن چيز خوبى نيست توى جامعه ما ولى خوب بعضى وقتا بهترين راه حل يه مشكل فقط با طلاق گرفتن حل ميشه
    و بهترين كار براى نجات خود آدم محسوب ميشه عزيزم اصلاً به ادامه زندگى با اين آقا فكر نكن چون امنيت جانى و روحى توى زندگى با اين آقا ندارى
    دختر خوب با اوضاعى كه تعريف كردى با زندگى با اين آقا پسر گلت هم ممكن دچار عوارض روحى هم الان هم در آينده بشه
    پس از فكر ادامه زندگى باهاش بيا بيرون كسى كه حاضر نيست يك سال فرزندش رو نبينه مطمئن باش براى ادامه زندگى ارزش نداره
    و اون محبتى كه يه فرزند ميخواد از پدرش را نميتونه به اون بده
    اصلاً به فكر مردم و حرفاشون نباش اينا همه گذرى هست شما زندگى خودتو و فرزند دلبندتو نجات بده
    گاهى اوقات طلاق پر منفعتترين راهيه كه آدم ميتونه انتخاب كنه
    اميدوارم موفق باشى
    ویرایش توسط هم صحبت : جمعه 11 مرداد 92 در ساعت 16:14

  9. 3 کاربر از پست مفید هم صحبت تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92), shapoor (جمعه 11 مرداد 92), بالهای صداقت (چهارشنبه 30 مرداد 92)

  10. #7
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 92 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 27 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هیچ دلیلی بجز همون بابای پسرم نمیبینم

  11. کاربر روبرو از پست مفید nasriin تشکرکرده است .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92)

  12. #8
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من برای کنجکاوی خودم میپرسم ، اگه امکانش هست جواب بدین . شما در زمان ازدواج تحقیق هم کردین ؟ چه افرای رو برای تحقیق فرستادین و نتیجه چی بود؟

  13. #9
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 13 مهر 92 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 27 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از همه ی شما بزرگواران

    بله فعلا که تا هفت سالگی بچه دست من خواهد بود حق حضانت همیشگی هم در میون که فکر نکنم بشه برام دعا کنید که بتونم بگیرم ولی فکر نکنم چون برای رد صلاحیت شنیدم که باید جنون داشته باشه
    میدونید اون موقع که من رفتم شکایت کنم برای آخرین ضرب شتم چاقو رو که نوشت برام گفتمم نه خطش بزن شاید اصلاح شد باومد زندگی کرد با اینکه توی پزشکی قانونی ردشو نوشت و تایید کرد

    من میتونستم اونو 6 ماه تا دوسال حبس کنم اونم به جرم اقدام به قتل ولی نکردم
    شاید خیلی اون موقع احساسی تصمیم گرفتم

    ایشون هم با تمام پرویی توی دادگاه گفت اصلا من نزدم این داره دروغ میگه ولی چون توی کلانتری اعتراف کرده بود مجرم محسوب شد

    حداقل میتونست اینو نگه کاملا مشخص بود که حرفش رد میشه برای چی دروغ گفت برای چی گفت این داره دروغ میگه منی که از چاقو گزشته بودم

    - - - Updated - - -

    میدونید جز فامیل های دورمون بودن
    میدونید ایشون یک معرفی که ما خیلی به ایشون اعتماد داشتیم معرفی کرده بودن و ایشن تایید کردن ولی نمیدونم چرا الان همشون شرمنده شدن هاااااااااااااااااان؟؟؟؟؟ ؟؟
    خانواده ی منم از اون خانواد هااااااااااااااااا
    فقط اینو داشته باشید که یک ساعت اونم فقط روز خواستگاری رفتم با این آقا صحبت کنم مامانم گفت چرا انقدر صحبتت طول کشید !!!!!!!

  14. کاربر روبرو از پست مفید nasriin تشکرکرده است .

    omid65 (جمعه 11 مرداد 92)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 دی 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-5-07
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,146
    سطح
    18
    Points: 1,146, Level: 18
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 38 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    پسرتون به پدری که از لحاظ روانی تعادل نداره نیاز نداره طلاق بگیرید و زندگی جدیدی شروع کنید سخته اما شما این همه سال تحمل کردید و با چنین مردی زندگی کردید پس بدون اون هم می تونید

  16. 3 کاربر از پست مفید aroosh تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (جمعه 11 مرداد 92), shapoor (جمعه 11 مرداد 92), بالهای صداقت (چهارشنبه 30 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خانواده ی شوهرم وشوهرم با مخفی کاری و دروغگویی منو احمق فرض میکنن!!!
    توسط پشیمانی در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 آذر 93, 09:11
  2. عذاب وجدان در مورد دروغگویی
    توسط hello در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 24 خرداد 92, 13:18
  3. دروغگویی همسر
    توسط Tinaa در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 13 شهریور 91, 18:11
  4. دروغگویی مادر شوهر
    توسط رنیا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 11 شهریور 91, 00:42
  5. دروغگویی همسرم
    توسط nature در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 21 مرداد 91, 00:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.