[/size][/b][/font]سلام ببخشید من این تایپک رو باز می کنم چون ادامه ی همون تایپک (نمی دونم واقعا چی شد) هستش!!!
آخه من نتونستم برم دانشگاه ببینمش ولی دوستام می گن که قراره ازدواج کنه!!
به خدا خیلی نامرده//
من رو با این همه دوس داشتنام داره تنها میذاره//
گفتم که اگه چند ماه نبینمش یه کم میتونم جلو احساساتم واسم،ولی نمیشه فراموشش کنم//
بیشتر از اونی که فکرش رو می کردم دوسش دارم//
کاری کرد که تموم وجودم رو بهش تقدیم کنم و حالا....
ای خدا چیکار کنم؟؟؟
واقعا این دنیا مسخرس//
آخه چیزی به جز عشق و دوستی نداره و اینا رو هم ببینید تو رو خدا که چه جوری همین طوری الکی تموم میشه!!!
من باید چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقای مدیر همدردی شما یه چیزی بگین تو رو خدا!!!!!![font=Arial][b][size=medium]
علاقه مندی ها (Bookmarks)