با خبر شدن از گذشته همسرم ناراحتم کرده

[maryva]

سلام
من اومدم اینجا که کمک کنین آروم شم و فراموش کنم.
من چتهای گذشته همسرمو( قبل از خواستگاری) خوندم ، دیدم نسبت بهش عوض شده، خیلی بهش اعتماد داشتم فکر نمی کردم همچین گذشته ای داشته باشه، به من گفته بود که اهل دوست دختر و سکس قبل از ازدواج نبوده ولی بوده، اینو میدونم که حریم شخصیشه و من حق اینکارو نداشتم الانم پشیمونم چون اعصاب خودم داغون شده و هیچیم نمیشه گفت، به روی همسرم هم نیاوردم، همش می ترسم نکنه مثل قبل شه در آینده، بدبین شدم یکم، واقعا حس بدیه(در ضمن از وقتی اومده خواستگاریم چت خاصی نکرده) لطفا کمکم کنید.

[mohammad2012]

سلام
درسته که همسرتون شاید قبل از ازدواج یه کارایی کرده باشه ولی خوب باید ببینین واقعا بعد ازدواج توبه کرده و ادم دیگه ای شده یا نه هنوز مسیر قبل رو داره... باهاش در این مورد غیر مستقیم حرف بزنین ....
ولی یه چیزو میگم نمیخوام بترسونمتون ولی در برابر این ادما مثل همسرتون اگر کمی کم توجهی از شما ببینه ممکنه برای درد دل رو به چت و .. بیاره...

[دختر مهربون]

سلام دوست عزیز

شما الان عقد هستین؟ یا ازدواج کردین؟
چند سالتونه و همسرتون چند سالشونه؟
چند وقته که ازدواج کردین؟

عزیزم این همه میگن بعد ازواج وقت تجسس نیست، حتما دلیل داشته دیگه.

اگه شما این موضوع رو نمیدونستی و خیلی خوب و کامل وظایف همسری رو برای همسرت داشتی، میشد (ناخودآگاه) احتمال اینکه ایشون به کارهای گذشته برگرده رو به صفر برسونی.
اما الان، همش با ذهن و دل خودت درگیر خواهی بود و این ممکنه باعث اختلال توی روابطتون بشه و ممکنه ایشون رو سوق بده به جایی که نباید.

به نظر من، اصلاً با ایشون عنوان نکن. هرگز هرگز هرگز.
صحبت در موردش فقط و فقط باعث از بین رفتن حرمت ها میشه

دوست خوبم، فقط از این دید به این موضوع نگاه کن که انگار کسی بهت گفته که همسرت توجه خیلی ویژه ای میخواد.
سعی کن اونها رو فراموش کنی (هرچند سخته. ولی حداقل میتونی هر روز توی ذهنت مرورشون نکنی. تا کم کم فراموش بشه)

- - - Updated - - -

ضمن اینکه شما فقط حرف و نوشته رو خوندی. چه جوری انقدر با اطمینان میگی اهل س ک س بوده. شاید فقط در حد حرف و خالی بندی بوده باشه.
و حرف آقا محمد هم کاملا درسته. که اگر توبه کرده باشه (که اینجور که تعریف کردی همینجوری از قضیه بر میاد) ، مسئله خیلی فرق میکنه.

[Darkness]

سلام
از نظر بنده (یعنی نظر شخصی و نه کارشناسی) وقتی که می بینید بعد از ازدواج ادامه پیدا نکرده بهتره شما هرگز دنبالش نکنید مگر اینکه متوجه شوید هم اکنون هم این قضایا جریان دارند. و به نظرم کار بسیار اشتباهی کردید که در زندگی خصوصی و گذشته ی همسرتون جستجو کردید.
به راستی در اینجور مواقع می فهمم آیات قرآن حقیقتاً برای آرامش ما هستند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا ... (سوره حجرات آیه 12)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد كه پاره‏اى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد ...

و خودتون الان قطعاً متوجه شدید که این تجسس کردن بی مورد، فقط و فقط مسبّب از بین رفتن آرامش شما شده است.

[maryva]

می دونم کارم درست نبوده ولی آدم کنجکاو میشه، از وقتی اومده خواستگاریم دیگه چت هاش کاری بوده و کوتاه چیز خاصی نبوده الان عقد هستیم 7 ماهه تو این مدت و نامزدی هیچ کار مشکوکی نکرده از این مطمئنم که خیانت نکرده از اون موقع بهم حتی تو یکی از چت هاش (قبل از نامزدی)به دوستش گفته که عاشق منه و بهم نمی خواد خیانت کنه ولی چت های گذشتشه که ناراحتم کرده همش میاد تو ذهنم خیلی دلم میگیره ، چون من گذشتم واقعا پاک بوده، اصلا نمی خوام بگم بهش که فکر کنه بهش شک دارم و رومون بهم باز شه.

[دختر مهربون]

دوست عزیزم، هر کسی ممکنه توی زندگیش کاری داشته باشه که دوست نداشته باشه بقیه بدونن.

حتی خود شما که میگی گذشته م پاک پاک بوده. اگه خوب فکر کنی، مواردی پیدا میکنی که دوست نداری احد الناسی ازش اطلاع داشته باشه. نگو موردی نبوده که اونوقت فکر میکنم با یکی از معصومین دارم صحبت میکنم!!!

درسته چیزی که متوجهش شدی از نظرت خیلی بد و قبیح میاد. اما مهم تر از اونها، پاکی ایشون بعد از ازدواجه. این خیلی مثبت و چشم گیره. انقدر که میتونه همه ی اون بدی های قبل رو بپوشونه.

الان ایشون دیگه به اون مسائل فکر نمیکنه (اگه فکر میکرد به کارش هم ادامه میداد). پس شما چرا باید ذهنت رو درگیر کنی و برای خودت و زندگیت ناراحتی پیش بیاری؟

[maryva]

منظورم از پاکی ارتباط خودم با پسر بود ، معلومه که معصوم نیستم ، من یک بار با دوستم رفتم بیرون نامزدش دوستش رو آورده بود از من خوشش اومد 1بار باهاش رفتم بیرون حرف زدم دیدم خوشم نمیاد ازش، وقتی همسرم از من پرسید که دوست پسر داشتی همین رو براش تعریف کردم اما اون گفت که من نداشتم ولی داشته، 3 روزه که اصلا غذا هم میلم نمیشه بدجور رفتم تو خودم با اینکه میدونم اشتباس این کارم.

[meinoush]

شما الان نامزدی نمی دونم چی واست بهتره. اما اگه ازدواج کرده بودی نظر من این بود که هیچ مردی رو نمیشه به زور نگه داشت. تنها راهی که یه مرد سر به راه باشه رفتار خود زنه. واسه همینم اگه ازدواج کرده بودی می گفتم بهت لازم نیست چیزی به شوهرت بگی اما دقت کن که هم دوسش داشته باشی هم در ارامش و اطمینان بهش برسی. اینطوری تنها راهیه که خیالت می تونه راحت باشه.
الان اگه برات مهمه و اذیتت می کنه چون نامزدی برو پیش یه مشاور خوب تنها برو و ازش مشورت بخواه.
راستی من ازدواج نکردم. شاید اشتباه کنم.

[maryva]

من دوسش دارم بهشم محبت میکنم خودشم همیشه میگه ازت خیلی راضیم اما دلم گرفته شده ازش، خداکنه بتونم فراموشش کنم.

[baran.68]

سلام

خوبه که فهمیدی کارت درست نبوده . پس انقدر به این کار نادرستت اجازه نده تو فکرت جولان بده .

خوبه که متوجه هستی که همسرت تا به الان سمت این کارها نرفته .

شما هنوز با همسرت زیر یک سقف نرفتی و هنوز باید دنبال شناخت همسرت باشی . خوب دقت کن روی الانش که نشانه هایی از این گونه رفتارها در همسرت هست ؟ پایبندیش تا چه حد هست ؟ در روابط اجتماعیش چگونه هست؟ و...

برای اینکه افکار آزار دهنده چیزی که متوجه شدی سراغت نیاد خودت رو مشغول کن . نگذار بیاد سراغت .برای ارتباط محبت آمیز با همسرت پیش قدم شو و نگذار این سردی در تو ماندگار بشه حتی شده خودت رو مجبور کن. اما همسرت رو در این دوران عقد خوب بشناس از همه جهت نه فقط در این قضیه . نکات مثبتش ، نکات منفیش . اخلاقیاتش ، خط قرمزهاش و......

با همسرت در کمال صمیمیت راجع به حساسیت هات ، راجع به خط قرمزهات حرف بزن . اینها قبل از زیر یک سقف رفتن باید برای طرف مقابل تعیین بشه . مرزها و حریم ها و چیزهایی که اگر پیش بیاد زندگی ات رو از دست رفته میدونی (همون خط قرمزها)

تا الان همسرت رو چطور شناختی ؟ از خصوصیات همسرت بگو؟