به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 اسفند 92 [ 19:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    775
    سطح
    14
    Points: 775, Level: 14
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Heart همش با شوهرم دعوام میشه!!

    سلام دوستان
    من 21 سالمه و دانشجو هستم.شوهرم 24 سالشه. یک سال دیگه هنوز باید درس بخونم تا لیسانسمو بگیرم. اواخر ترم 2 نامزد کردم و در دوران نامزدی رابطه خوبی با شوهرم داشتم. و الان یک سال و خورده ای هست که عقد کردیم. راستش من ازین وضع راضی نیستم و احساس میکنم که باید زودتر ازدواج کنیم ولی شوهرم تا من این حرفو میزنم جبهه میگیره و میگه من از همون اول تصمیم داشتم که بعد از تموم شدن درست ازدواج کنیم و من فکر میکنم الان آمادگی ازدواج رو ندارم. میدونم که اونم دوست داره زودتر سرو سامان بگیریم ولی با این وجود هیچ تلاشی نمیکنه. راستش تا الان اصلا هیچ پس اندازی نکرده و من که بهش گیر میدم میگه تو نگران نباش من همون موقع عروسی رو میگیرم. الانم که به خاطر کمردرد دیگه کار هم نمیکنه. میخواست درس بخونه تا توی کنکور شرکت کنه ولی توی خونه مدام فقط باید کارای بقیه رو انجام بده و واسه اونم هیچ کاری نکرده. مامانشو ببره عروسی یا مجلس ختم تو فلان روستا، خواهراشو ببره دانشگاه یا مدرسه و برگردونه، زن داداشاشو ببره دکتر یا ببره کلاس بعدم بره دنبالشون. بهشون نه هم نمیگه. داداشاش همه سر کارن ولی ببخشیدا این آقای ما نوکر توی خونه هست. دیگه بخاطر این موضوع نمیتونم بعنوان یه مرد ببینمش. مدام دعوامون میشه و من اونو همیشه به چشم یه بچه میبینم. خواهش میکنم کمکم کنین. اولا وقتی دعوا میکردیم اون کوتاه میومد ولی الان این وسط فقط منم که باید کوتاه بیام. سریع باهاش دعوام میشه سر هر موضوعی ولی طاقت قهر هم ندارم و بعد باید خودم برم منتکشی یا سر موضوع رو باز کنمو در موردش حرف بزنیم.
    خواهش میکنم کمکم کنین من باید چیکار کنم؟ البته من وقتی عصبانی میشم خیلی جوابای تندی بهش میدم، همه بهم میگن جوابات همیشه آماده هست، ولی شوهرم بهم میگه زبونت خیلی درازه و یه روزی کوتاهش میکنم. من حتی وقتی آرومم باهاش حرف میزنم خیلی اعصابم آخرش خورد میشه و کلی نیش و کنایه میزنمو.... دیگه دعوامون میشه
    میخوام کمکم کنین. خواهش میکنم.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    منم 24 و همسرم 21 سالشه و حدود یک ساله عقد کردیم.. خانمم مث شما گاهی تند زبونی میکنه و گاهی من معمولا این مسایل از ناپختگی و مهارت نداشتن توی رابطه است.
    البته ما دوران نامزدی نداشتیم و همین باعث مشکلات زیادی شد...

    [size=medium]تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!
    یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا .
    [/size]

  3. کاربر روبرو از پست مفید mohammad2012 تشکرکرده است .

    hasti25 (چهارشنبه 09 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 اسفند 92 [ 19:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    775
    سطح
    14
    Points: 775, Level: 14
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام محمد
    آره ، ولی میترسم شوهرم ازین رفتارم خسته شده باشه
    بعضی وقتها که خیلی ناراحت میشه میگه تنهام بذار میخوام کمی فکر کنم
    گاهی فکر میکنم دوستم نداره ولی اون همش انکار میکنه و میگه هیچی از علاقش بهم کم نشده و عشق چیزی نیست که از بین بره
    ولی آخه من فکر میکنم به زندگیمون بها نمیده!!

    - - - Updated - - -

    حتی دیگه هردومون دچار مشکلات جسمی شدیم. هردومون قلبمون درد میگیره. من شونه چپم خیلی درد میگیره و تازگیها وقتی به هر دلیلی عصبی میشم فشارم میزنه بالا. الانم کلی لاغر شدم دیگه فقط استخونام مونده
    اونم مدام ناراحتی معده هم پیدا کرده. شما مشکلتون حل شده؟؟ اگه آره میشه راهنماییم کنین؟

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 اسفند 92 [ 19:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    775
    سطح
    14
    Points: 775, Level: 14
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش میکنم بیاین کمکم کنید چرا هیچکس کمکم نمیکنه!! مشاوران، دوستان راهنماییم کنید.

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array
    من و خانمم هم لاغر شدیم...
    اونم اخلاقایی مث شما داره و هر مدتی که میگذره یه چیزی باید بگه که ازارم بده و اذیت بشم و عصبانی...
    دوسش دارم ولی تحمل کردنش سخته... اون 10 کیلو لاغر کرده و منم چند کیلویی کم کردم...
    نمیدونم والا چی بگم ولی یه چیزی هست توی زندگی من که همیشه یه چیزی پنهانه و فکر میکنم یه چیزایی هست از گذشته که هنوز حل نشد بینمون.
    سعی کنین اختلافاتتون رو حل کنین کامل تا بعدا مجبور نباشین سر یه چیز یکسان هی بحث کنین..
    موفق باشین

    [size=medium]تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!
    یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا .
    [/size]

  7. کاربر روبرو از پست مفید mohammad2012 تشکرکرده است .

    hasti25 (چهارشنبه 09 مرداد 92)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 اسفند 92 [ 19:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    775
    سطح
    14
    Points: 775, Level: 14
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم ولی فکر میکنم ما مشکلمون با ازدواج حل بشه، پیش مشاور هم که رفتم بهم گفت شوهرتو دوست داری ولی چون ازش دوری(بعلت تحصیل من در یک شهر دور) حساس شدی و این اختلافات پیش میاد.
    بهش گفتم و یک ترم اومد پیشم و خونه گرفتیم با وجود همه ی مشکلاتی که داشتیم (هرچند بازم دعوا بود بعلت اینکه ایشون محبت کردن رو یاد نداره و بهم توجه نمیکرد) ولی بهترین دوران رو داشتیم ولی چون هیچ کاری واسه آینده نکردیم و من بازم مدام به شوهرم سرکوفت میزدم که خرج اونم بابام داره میده شوهرم خیلی پشیمون شد. ولی آخرشم منکه تابستون برگشتم دیگه نتونستم تنها ولش کنم و خودم که عاقلانه هم فکر کردم با خودم گفتم پیش خونوادش باشه بهتره و راضیش کردم برای همیشه برگرده، هرچند برام خیلی سخت بود

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    عزیزم بهترین کمک رو خودت میتونی به خودت بکنی!تو الان 90درصد راه رو رفتی یعنی میدونی کدوم کارهات اشتباهه و خودت هم از این بابت ناراحتی! خوب کافیه اینا رو به نامزدت هم بگی و بدونه که تو از عصبی شدن و کنایه زدن بهش ناراحتی! بعد خودمونیم زبون خودمون که دستمونه! چرا باید حرفی بزنیم که عزیزترین کسمون رو برنجونه! یه خورده سعی کن صبرت رو بیشتر کنی تا هم خودت در آرامش باشی هم نامزدت! اینم بگم سرکوفت زدن برای یه مرد خیلی بده! بجاش میتونی معکوس عمل کنی یعنی انقدر از خوبیات و مهارتش بگی و بزرگ نشونش بدی که خودش هم احساس بزرگی و مرد بودن بهش دست بده و قابلیتهاشو ارتقا بده

  10. 2 کاربر از پست مفید mah naz تشکرکرده اند .

    hasti25 (چهارشنبه 09 مرداد 92), sara 65 (پنجشنبه 10 مرداد 92)

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 خرداد 94 [ 23:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    2,266
    سطح
    28
    Points: 2,266, Level: 28
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هستی جان ریشه این اختلافات توی دوران عقد به خاطر رفت و امدهای بیش از اندازست خودت اشاره کردی که خونه گرفتی و نامزدت یه ترم امد پیشت خوبتو با این کارت اون شیرینی و انتظاری که شوهرت باید بکشه تا عروسی کنید و زیر یه سقف برید رو به پایان رسوندی و یه دلیل هم که شوهرت زیر بار نمیره تا زودتر عروسی بگیری مطمئن باش همینه وقتی هر موقع که بخواید همدیگه رو ببینید و زیر یه سقف بریدو... خوب کدوم پسری میاد اینا رو رها کنه و زود عروسی کنه و بره زیر بار مسئولیت.به خدا ریشه خیلی از مشکلات ماها برای همین دوران عقد مخصوصا طولانیه که بعدا اثراتش رو توی زندگی مشترک هم نشون میده.کاش هنوز همون رسم های قدیمی و سختگیری ها توی رفت و امد های دوران عقد هم بود و انقدر زن و شوهرا روشون به روی هم باز نمیشد.

    حالا نگران نباش تو می تونی همین الان جلوی ضرر رو بگیری از این به بعد هی سر شوهرت غر نزن بهش بگو من خیلی دوست دارم زودتر بریم سر خونه زندگیمون ولی خوب چون تو شرایطشو نداری بازم صبر می کنم ولی بدون که برام خیلی سخته .می تونی یه کم از تشریفات بزنی و بهش بگی این مشکلات مالی که تو داری مشکل منم هست من حاضرم یه عروسی ساده بگیرم و زیاد تو زیر قرض نری تو این اوضاع اقتصادی واقعا باید هوای همدیگه رو داشته باشین.سعی کن این بددهنیت رو کنار بزاری اولش سخته ولی کافیه موقعی که عصبانی میشی سکوت کنی باور کن میشه.همیشه پیش شوهرت مثل یه زن ملوس و مهربون و خوش زبون باش.موفق باشی

  12. کاربر روبرو از پست مفید shahtab تشکرکرده است .

    hasti25 (چهارشنبه 09 مرداد 92)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 اسفند 92 [ 19:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-09
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    775
    سطح
    14
    Points: 775, Level: 14
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 25 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آره مهناز جون منم فکر میکنم حق با شماست من خیلی صبرم کمه
    آره shahtab جون منم همینطوری فکر میکنم، وااسه همین سعی کردم که از هم کمی دور شیم ولی من طاقت دوریو هم ندارم و خیلی بهش وابسته شدم. باشه عزیزم ازین به بعد فقط تلاش میکنم غر نزنم و ازش تعریف کنم

  14. کاربر روبرو از پست مفید hasti25 تشکرکرده است .

    shapoor (چهارشنبه 09 مرداد 92)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    هستی خانم عزیز

    از یه چیزی که خیلی مطمئنم ایته که نیش و کنایه زدن توی زندگی مشترک خیلی خیلی اشتباهه

    ببین دوست عزیز زوج هایی که مثل شما تازه اول راهن معمولا" هفته ای 2 بار جر و بحث دارن ولی هرگز نباید یه بحث به دعوا قهر ختم بشه. خب یکی از دلایل تبدیل شدن یه بحث سر یه موضوع نداشتن سیاست در حرف زدن وکم طاقتی است که درشما دیده میشه پس شما اول از همه رو خودتون کار کنید خودتون قضاوت کنید خونواده شوهرتون این چی دارن ازش کار میکشن من نمی دونم همسر شما این کارو از روی رغبت انجام میدن یا نه ولی به هر حال خسته میشن. خب حالا ایشون خسته و کوفته باید کنایه ها و گله کردنای شمارو بشنوه خب مسلم که اگه شما با سیاست از ایشون انتقاد نکنید کار به دعوا میرسه.

    دوست عزیز کوتاه اومدن شما بعد از دعوا چندان مشکلی رو حل نمی کنه . کوتاه اومدنی مشکلو حل می کنه که نذار کار به دعوا و قهر بکشه یعنی وقتی که می بینید کار داره به توهین و دعوا میرسه سکوت کنید و وقتی که همسرتون و خودتون اروم شدید موضوعرو ادامه بدید. دعوای زیاد و قهر کردن به تدریج آرامشو ازتون می گیره و کار به جایی میرسه که شماهمدیگرو دوست دارید ولی نمی تونید تو زندگی آرامش داشته باشید

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad2012 نمایش پست ها
    دوسش دارم ولی تحمل کردنش سخته...
    این حرف آقای محمد عزیزو فراموش نکنید.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط hasti25 نمایش پست ها
    ازین به بعد فقط تلاش میکنم غر نزنم و ازش تعریف کنم
    این عالیه
    ویرایش توسط shapoor : چهارشنبه 09 مرداد 92 در ساعت 22:07

  16. کاربر روبرو از پست مفید shapoor تشکرکرده است .

    hasti25 (پنجشنبه 10 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  3. دعواهای همیشگی وحل نشدنی
    توسط ghamar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 00:32
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.