سلام
من 8 ساله متاهل هستم دوتا فرزند دارم
شغل همسرم جوریه که با خانومها در ارتباط است
ادم بسیار جدی هستن بخصوص تو کار شون اهل شوخی و.. با خانوم ها نیستند
هفته پیش به طور تصادفی توی تلفن همراه مغازه یک اس ام اس دیدم که متوجه شدم ایشون یک دوست دختر داره
بقدری عصبانی شدم که تحمل نکردم اومدم خونه و تلفن مفازه یا همون همراه مغازه رو اوردم باخودم خونه و به شماره زنگ زدم اول هیچ حرفی نزدم و خواستم مطمعین شم که دختره بعد گفتم من همسر این اقا هستم
اول قطع کرد دوباره زنگ زدم گفتم اگر به سوال هام جواب ندی روزگازتو سیاه میکنم فقط چند تا سوال دارم
اونم به سوال هام جواب داد و من متوجه شدم 3 یا 4 ماه هست که با هم اشنا شدن و رابط شون در هد چندین بار اس ام اس بوده نه بیشتر
همسرم برای کاری بیرون رفته بود اس دادم گفتم بیاد خونه اون هم اومد با تمام توانم خودمو کنترل کردم و گوشیرو دادم بهش گفتم دوست دختر داری
گفت نه مال همسایه کناریه
گفتم دروغ میگی عصبانی شد
گفتم باهاش حرف زدم گفته با تو دوسته
خیلی ناراحت شد
منم دائم گریه میگردم بدون توهینی بهش گلی حرف زدم
وبعد همسرم منو گرفت گفت اشتباه کردم چند بار می خواستم تمومش کنم اما نشد غلط کردم
خیلی گریه کرد گفت ببخش قسم میخورم که هیچ وقت تکرار نشه
اما من عصبانی بودم و نمیتونستم اروم باشم
حقیقتش من باورم نمیشه تا الان که ایشون این کارو انجام داده باشه قابل حضم نیست برام
اما چون هربار قول داده و روی قولش بوده الان دو دل هستم گاهی افکارم راحتم نمیزاره
نمیدونم با این افکار پریشونم چه کنم
سیم کارت مغازه رو هم برداشتم و دیگه نمیخوام بهش بدم
شما چی فکر میکنید
من مشکلاتمو هیچ وقت بین خانواده ها مطرح نمیکنم چون تنش به وجود میاد و دیدگاه شون تغییر میکنه
الان فقط مشکلم با دل خودمه
علاقه مندی ها (Bookmarks)