به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 15:19]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon2007 آیا جدایی گزینه مناسبی است؟

    با همسرم 10 سال پیش اشنا شدم. اختلاف فرهنگی و طبقاتی شدیدی بین ما بود ولی با پافشاری هر دو ازدواج کردیم. من عاشق همسرم بودم و در مقابل ایرادهایی که خانواده ام از او می گرفتند همیشه حمایتش می کردم . فوق لیسانسم را گرفتم و شغل خوبی داشتم و صاحب یک پسر شدیم. حقوق بالایی داشتم و تمام تلاشم جهت پیشبرد زندگی رو به جلو بود. همسرم شخصیت مغروری داشت کوچکترین ابراز علاقه ای نمی کرد . ادم مسوول و پدر خوبی بود ولی هرگز سعی در ایجاد رابطه عاطفی نداشت و وقتی که من انجام می دادم تو ذوقم می زد. اهیچ مناسبت و یا تولدی براش معنی نداشت و وقتی من براش هدیه می خریدم اهمیت زیادی نمی داد. خیلی بهش اعتراض می کردم ولی میگفت من از این لوس بازیها خوشم نمیاد. از نظر مالی هم کاملا مقتصد بود و ماشینی که من خریده بودم با عوض کردن به اسم خودش کرد. من تمام مخارج شخصی خودم و پسرم را خودم پوشش می دادم و اون حتی روی خرج کردن حقوقم نظارت دقیق داشت. پسرم که 3 ساله شد من از نظر عاطفی ارام ارام دور شدم. بارها بهش گفتم ما با هم مشکل داریم و باید حلش کنیم ولی مدام می گفت من مشگلی نمی بینم. یکبار رفتم مشاورو ولی نخ تنها خودش نیامد بلکه من را هم منع کرد. تمام این خلا را شروع کردم با گرفتن پذیرش دکترا در یک کشور خارجی پر کردن. مخالفتی نمی کرد ولی توی ذهنش این بود که موفق نمی شم. تو گیر و دار پذیرش با چت کردن اشنا شدم. تمام حرفهای نگفته را در اینترنت با غریبه ها می زدم برام موزیک می فرستادند و من هم همینطور. با یک پسر که 8 سال از من کوچکتر بود شروع به چت کردم. حرفهای معمولی و درد دلو چقدر من را می فهمید. یکبار از من وب کم خواست وقتی من را دید شروع کرد به تعریف. اولین بار بود که یک جنس مخالف به من می گفت زیبا هستم از من تعریف می کرد ولی من هرگز محبتی نداشتم فقط یک عادت شده بود. یکبار با پسرم به دیدنش رفتم. من اون را یک دوست معمولی می دیدم ولی اون ابراز علاقه می کرد. پسرم به همسرم این دیدار را خبر داد. بلوایی به پا شد. و من با دروغ قضیه را جمع کردم. یکبار در اینترنت چت ها را دید و ایمیلها را. من بسیار پرخاشگر و افسرده شده بودم. به روانپزشک رفتم و داروهای قوی برام شروع کرد تو این مدت اگر کوچکترین محبتی از همسرم می دیدم شاید همه چیز عوض می شد ولی کوچکترین تلاشی نکرد مدام ئعوا راه می انداختم گریه می کردم و می گفتم می خوام جدا شم یکبار با قهر به خان مادرم رفتم توی 3 روز از ترس مهریه قرار داد خانه را به نام برادرش کرد هربار حرف جدایی زدم منو تهدید به گرفتن پسرم کرد موفق شدم ازمون زبان قبول شم و پذیرش با بورس عالی گرفتم از استرالیا تمام مراحل پذیرش و ویزا ازارم داد ولی نه مخالفت قاطع کرد و نه با محبت منصرفم کرد همه ی هدفم فرار از این شرایط بود با هم به استرالیا رفتیم و 2 ماه بود و برگشت باز هم تنها بودم شروع به چت کردم بعد 4 ماه به ایران اومدم به طور اتفاقی اس ام اس های من را با همان پسر جوان دید یکسری تکستهای معمولی از سال گذشته شروع به تهدید کرد که ابروت رو می برم باید توافقی جدا شیم و مهریه را ببخشی از جدایی وحشت کردم دوستش داشتم هنوز پیشنهاد دادم مهریه را می بخشم ولی جدا نشیم استقبال کرد و دو روزه محضر اشنا پیدا کرد و ازم امضا گرفت وکالت ماشینم را هم گرفت و من به استرالیا برگشتم ددر این 5 ماه هرگز بهم نگفت دلتنگه جواب پیامهمو نمی ده خوب بهش گفتم بیا از صفر زندگیمونو بسازیم تو هم مهریه را برگردون گفت هرکز قضیه مهریه را به خانواده ام گفتم و اونا شدیدا واکنش نشون دان الان ر اپارنمان پدرم زندگی می کنه و کلی به پدرم بدهکاره جهت یک اپارتمان پیش فروش مادرم بهش اخطادر داده سریع اپارتمان را تخلیه کنه حس می کنم به من اعتماد نداره و علاقه هم نداره فقط برای منافع مالی و پسرمون میخواد ادامه بده میگه باید برگردی و اعتماد من را جلب کنی ایا ادامه با این شرایط صحیحه؟ من با دکترا بهترین موقعیت را اینجا دارم ولی برگشتم یعنی برگشت به یک زندگی بدون اعتماد بدون علاقه پرداخت اقساط و همان شرایط سابق شاید هم بدتر. ایا فرزندم با من در اینجا خوشبخته یا در کنار ما که روزانه جدال می کنیم در اون جدالها فرزندم دچار اضطراب شدید شده بود ولی پسرم عاشق پدرشه و همسرم کماکان تهدید می کنه که پسرم را می گیره از من.الان از برگشت به ایران وحشت دارم.

    - - - Updated - - -

    ایا میتوانم مهریه بخشیده شده را استرداد کنم؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام خانمی.
    شما چند سالتونه ؟
    الان پسرتون پیش شماست یا پدرش ؟
    چقدر از تحصیلاتتون مونده تا به اتمام برسه ؟
    آیا همسرتون راضی هستن که به اونجا بیان ؟ اگر نه چرا ؟

    - - - Updated - - -

    سلام خانمی.
    شما چند سالتونه ؟
    الان پسرتون پیش شماست یا پدرش ؟
    چقدر از تحصیلاتتون مونده تا به اتمام برسه ؟
    آیا همسرتون راضی هستن که به اونجا بیان ؟ اگر نه چرا ؟

  3. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شما قصد برگشت به زندگیتون را دارید یا خیر؟

    چون یکبار می گید به همسرم گفتم مهریه ام را برگردون و بیا از صفر شروع کنیم
    یکبار می گید من استرالیا موقعیت خوبی دارم و نمی خوام برگردم به زندگی پر از جدال قبلی. آیا می تونم پسرم را و مهریه ام را بگیرم؟!

    پسرتون را به احتمال زیاد نمی تونید بگیرید.
    برای برگرداندن مهریه بخشیده شده هم باید با وکیل مشورت کنید.
    به هر حال هر دو مورد حقوقی است و نیاز به مشورت با وکیل دارید.

    فکر می کنم طی این سالها بخاطر اختلاف طبقاتی که بهش اشاره کردید و خیانت، شوهرتون را حسابی عقب زدید.
    هر دو به هم بی اعتماد هستید.

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 06:33]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,214
    سطح
    35
    Points: 3,214, Level: 35
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    422

    تشکرشده 448 در 154 پست

    Rep Power
    34
    Array
    شیدایی باول از همه در جواب سوال تاپیکت نظر من اینه که به خاطر بچه ای که وسطه به هیچ وجه به جدایی فکر نکن. در ضمن برای چی به استرداد مهریه فکر میکنی؟ شما احتیاج مالی نداری، پس آیا به خاطر اینه که از لحاظ عاطفی با این قضیه که مهریه تو بخشیدی مشکل داری یا نگرانی از این داری که یه وقت طلاق بده شما رو؟ در مورد رها کردن درست نظر من اینه که شما به هیچ وجه موقعیت تحصیلیتو از دست نده. تحت هیچ شرایطی مگه اینکه واقعا کار به جدایی برسه. سعی کن موقعیت تحصیلیتو حفظ کنی و داشته باشی و بقیه مشکلات رو در کنارش حل کنی حتی با دادن امتیازات بیشتر به همسرت. در ضمن همسرتون واقعا جز اینکه سرد هستن و از لحاظ عاطفی به شما توجه ندارن چه ایراد عمده دیگه ای دارن که به جدایی فکر میکنی؟ (درضمن شرایط زندگیت خیلی خیلی شبیه منه با این تفاوت که من فقط و فقط از بعد عاطفی با بخشیده شدن مهریه م مشکل دارم و دوم اینکه بچه ندارم! منم خیلی دنبال این بودم که همسرم مهریه مو برگردونه ولی نه اینکه خود مهریه رو بخوام ، نه به کمک قانون، تنها چیزی که میخواستم این بود که خودش به خاطر دل من این کارو بکنه که بهم ثابت بشه دوسم داره، ولی هدف نهاییم اصلا این نبود که مهریه رو نگه دارم. هدفم فقط این بودکه اگه مهریه مو برگردوند ظرف کمتر از یک ماه دوباره ببخشمش. واسه همین برام جای سواله شما که احتیاج مالی نداری واسه چی دنبال اینی که از راه قانونی مهریه تو استرداد کنی؟ آیا میخوای اگه کار به جدایی کشید با حق حضانت بچه معامله ش کنی؟)

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 15:19]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من مشکل شما رو خوندم و چقدر شبیه بود به مشکل من. من هرگز به بعد مالی مهریه فکر نکرده ام سال پیش در استانه ی جدایی بودم با یک وکیل ملاقات کردم به من گفت همین الان بابت مهریه بهش زنگ می زنم و تهدیدش می کنم ولی من گفتم هرگز اینکارو نکن. ولی همسرم همیشه در صدد این بود که این حق را از من بگیره. هرگز بهش ثابت نشد من دنبال مادیات نیستم. این بار اخر با دین تکست ها گفت باید توافقی جدا شیم. ابته منظور از توافقی این بود که من همه چیز را ببخشم. من پیشنهاد دادم مهریه را ببخشم ولی جدا نشیم. من به استرالیا می رم و بعد تصمیم می گیریم . باز هم برای چندمین بار در استانه ی جدایی وحشت کردم عقب کشیدم و امتیاز دادم. وقتی رسیدم اینجا گفتم بیا تمام مشکلات را حل کنیم تمام رایط را به صفر برسونیم و با محبت شروع کنیم. به من گفت نه...شرایط همینه و تو باید با این شرایط زندگی کنی. بارها برایش پیام های محبت امیز می دادم بهش گفتم رو گوشیت وایبر نصب کن اینطوری مدام با هم در تماسیم ولی باز همان بی توجهی ها. پیامهای بی پاسخ. هر بار که می امد روی اسکایپ از بی پولی از بی غذایی و تنهایی می نالید. این تداعی میشد که ماشین پول ساز و اشپزش رفته نه همسرش. اینجا با بچه با درس بهم خیلی سخت می گذره. دور و برم پرند از خانوتده های ایرانی که همسراشون دارند حمایتشون می کنن. هر بار از مشکلاتم درددل میکردم می گفت این راهیه که خودت انتخاب کردی. من بعد مالی مهریه برام مهم نیست. ولی نمی تونم بی مهریه زندگی کنم. انگار مهری وجود نداره. مهمترین ساله اینه که به من بی اعتماده. البته خیانت من در حد یک هم صحبتی بوده و من هرگز از نظر عاطفی درگیر نشدم. فقط خلا هام رو پر کردم. همیشه جای یک همفکر و دوست تو زندگیم خالی بوده. کاملا سنتی فکر می کنه و عقاید و طرز فکرم را همیشه مورد تمسخر قرار می داد . همیشه می گفت تو بری اونور خودت را گم می کنی. الن تو انبوهی از مشکلات مالی درگیر شده. من اجازه ندادم خانوادم از اختلافات ما بویی ببرند تا اون بتونه در اپارتمان پدرم همچنان زندگی کنه. وقتی بارها به من نه گفت از شدت ناراحتی موضوع را به مادرم گفتم و خانوادم واکنش شدیدی نشان دادند. الان مادرم بهش گفته سریع خانه را خالی کنه. مقدار زیای هم به پدرم بدهکاره. با همهی این اوصاف بی احترامی می کنهو با من بد صحبت می کنه و الان تهدید می کنه که تو تا ابد اونجا نمی مونی و من بچه را ازت می گیرم. الن هیچ سلاحی ندارم غیر اینکه اینجام و دستش به ما نمی رسه. می دونم اعتماد خراب شده دیگه بر نمی گرده. برگشت من به اون زندگی با خوشبختی همراه نیست همان طور که قبلا هم خوشبخت نبودم. دلم می خواست بهبم می گفت مهریه را بر می گردانم تا دلگرم شم. باز هم به استانه ی جدایی رسیدهام و وحشت کردم.....

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    سلام خانمی.
    شما چند سالتونه ؟
    الان پسرتون پیش شماست یا پدرش ؟
    چقدر از تحصیلاتتون مونده تا به اتمام برسه ؟
    آیا همسرتون راضی هستن که به اونجا بیان ؟ اگر نه چرا ؟

    - - - Updated - - -

    سلام خانمی.
    شما چند سالتونه ؟
    الان پسرتون پیش شماست یا پدرش ؟
    چقدر از تحصیلاتتون مونده تا به اتمام برسه ؟
    آیا همسرتون راضی هستن که به اونجا بیان ؟ اگر نه چرا ؟
    من 38 سالمه و همسرم 37 سال.پسرم با منه الن ولی عملا تهدید شدم که پام به ایران برسه پسرم را می گیره از من. 2 سال و نیم به اتمام تحصیلم مونده. همسرم زبان نمی دونه و مطمئنا شغل خوبی اینجا براش نیست. موقعیت خوبی تو ایران داره. بهش گفتم بیا اینجا در کنار ما میگه برای چی کار خوبم را باید رها کنم؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    شما قصد برگشت به زندگیتون را دارید یا خیر؟

    چون یکبار می گید به همسرم گفتم مهریه ام را برگردون و بیا از صفر شروع کنیم
    یکبار می گید من استرالیا موقعیت خوبی دارم و نمی خوام برگردم به زندگی پر از جدال قبلی. آیا می تونم پسرم را و مهریه ام را بگیرم؟!

    پسرتون را به احتمال زیاد نمی تونید بگیرید.
    برای برگرداندن مهریه بخشیده شده هم باید با وکیل مشورت کنید.
    به هر حال هر دو مورد حقوقی است و نیاز به مشورت با وکیل دارید.

    فکر می کنم طی این سالها بخاطر اختلاف طبقاتی که بهش اشاره کردید و خیانت، شوهرتون را حسابی عقب زدید.
    هر دو به هم بی اعتماد هستید.
    من دوست دارم به زندگیم برگردم ولی نه با شرایط قبلی و با امتیاز دادن. اینکه فکر کنم اون هم من را می خواد. پیشنهاد برگشت مهریه هم اصلا بعد مادی نداره و فقط از نظر عاطفی باهاش درگیرم. قبول دارم که تمام تلاشمو جهت دوری ازش کردم ولی با هر اشتباه کوچک من اون بدترین واکنشها را داد. و هرگز نخواست حلش کنیم.

    - - - Updated - - -

    الان چون داره بد دهنی و تهدید می کنه می خواستم ببینم ایا احتمال برگشت مهریه هست؟ باز هم قصد گرفتنش را ندارم. فقط می خوام سلاحی داشته باشم.

  6. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شیدایی جان،

    اگر کمی واقع بینانه نگاه کنیم، همسرتون موقعیتش را از شما بهتر می بینه و برای همین راحت شما را تهدید می کنه. احساس می کنه اونی که از این جدایی ضرر می کنه شمایید.
    اون الان تقریبا چیزی برای باختن نداره.

    گفتی که موقعیت و شغل خوبی داره ( البته گفتی که از بی پولی می ناله و به ما بدهکاره؟؟!)
    37 سال سن داره
    مهریه ای بدهکار نیست
    بچه هم که راحت می تونه از شما بگیره ( به سن بچه و شرایط دیگه هم بستگی داره که در اکثر موارد به نفع پدر است )

    اگر جدا بشید خیلی راحت بچه را از شما میگیره و می ره دنبال زندگیش.
    راحت هم فراموش می کنه و برمی گرده به زندگی عادیش.
    یک مرد 37 ساله تازه اول زندگیشه و می تونه با یک دختر ازدواج کنه و زندگی کنه.


    اما یک زن 38 ساله مطلقه زندگی عاطفی خوبی پیش روش نیست.
    شما از نظر مالی تامین هستید، دکترا می گیرید و ... اما با طلاق، نداشتن مهریه و از دست دادن بچه تون و پاشیده شدن زندگیتون، خیلی ضربه خواهید خورد.

    اگر می خوای به زندگیت برگردی، باید با مساله مهریه ات کنار بیایی.
    شما بعد عاطفی مهریه را می بینی و ایشون بعد مالی اش را.

    خوب فکر کن ببین زندگیت را دوست داری؟
    همسرت را دوست داری؟
    اگر بهش علاقمندی بهتره راه برگشتنتون را هموار کنی.

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 92 [ 15:19]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    شیدایی جان،

    اگر کمی واقع بینانه نگاه کنیم، همسرتون موقعیتش را از شما بهتر می بینه و برای همین راحت شما را تهدید می کنه. احساس می کنه اونی که از این جدایی ضرر می کنه شمایید.
    اون الان تقریبا چیزی برای باختن نداره.

    گفتی که موقعیت و شغل خوبی داره ( البته گفتی که از بی پولی می ناله و به ما بدهکاره؟؟!)
    37 سال سن داره
    مهریه ای بدهکار نیست
    بچه هم که راحت می تونه از شما بگیره ( به سن بچه و شرایط دیگه هم بستگی داره که در اکثر موارد به نفع پدر است )

    اگر جدا بشید خیلی راحت بچه را از شما میگیره و می ره دنبال زندگیش.
    راحت هم فراموش می کنه و برمی گرده به زندگی عادیش.
    یک مرد 37 ساله تازه اول زندگیشه و می تونه با یک دختر ازدواج کنه و زندگی کنه.


    اما یک زن 38 ساله مطلقه زندگی عاطفی خوبی پیش روش نیست.
    شما از نظر مالی تامین هستید، دکترا می گیرید و ... اما با طلاق، نداشتن مهریه و از دست دادن بچه تون و پاشیده شدن زندگیتون، خیلی ضربه خواهید خورد.

    اگر می خوای به زندگیت برگردی، باید با مساله مهریه ات کنار بیایی.
    شما بعد عاطفی مهریه را می بینی و ایشون بعد مالی اش را.

    خوب فکر کن ببین زندگیت را دوست داری؟
    همسرت را دوست داری؟
    اگر بهش علاقمندی بهتره راه برگشتنتون را هموار کنی.
    lمن زندگیم رو دوست دارم ولی ایا برگشتن به جو بی محبتی بی اعتمادی بدون مهریه درسته؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    شیدایی جان،

    اگر کمی واقع بینانه نگاه کنیم، همسرتون موقعیتش را از شما بهتر می بینه و برای همین راحت شما را تهدید می کنه. احساس می کنه اونی که از این جدایی ضرر می کنه شمایید.
    اون الان تقریبا چیزی برای باختن نداره.

    گفتی که موقعیت و شغل خوبی داره ( البته گفتی که از بی پولی می ناله و به ما بدهکاره؟؟!)
    37 سال سن داره
    مهریه ای بدهکار نیست
    بچه هم که راحت می تونه از شما بگیره ( به سن بچه و شرایط دیگه هم بستگی داره که در اکثر موارد به نفع پدر است )

    اگر جدا بشید خیلی راحت بچه را از شما میگیره و می ره دنبال زندگیش.
    راحت هم فراموش می کنه و برمی گرده به زندگی عادیش.
    یک مرد 37 ساله تازه اول زندگیشه و می تونه با یک دختر ازدواج کنه و زندگی کنه.


    اما یک زن 38 ساله مطلقه زندگی عاطفی خوبی پیش روش نیست.
    شما از نظر مالی تامین هستید، دکترا می گیرید و ... اما با طلاق، نداشتن مهریه و از دست دادن بچه تون و پاشیده شدن زندگیتون، خیلی ضربه خواهید خورد.

    اگر می خوای به زندگیت برگردی، باید با مساله مهریه ات کنار بیایی.
    شما بعد عاطفی مهریه را می بینی و ایشون بعد مالی اش را.

    خوب فکر کن ببین زندگیت را دوست داری؟
    همسرت را دوست داری؟
    اگر بهش علاقمندی بهتره راه برگشتنتون را هموار کنی.
    lمن زندگیم رو دوست دارم ولی ایا برگشتن به جو بی محبتی بی اعتمادی بدون مهریه درسته؟

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 آبان 93 [ 06:33]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,214
    سطح
    35
    Points: 3,214, Level: 35
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    422

    تشکرشده 448 در 154 پست

    Rep Power
    34
    Array
    شيدايي عزيزم اگه فقط به خاطر دلت ميخواي مهريه ت برگرده كه استرداد از راه قانون تو رو خوشحال نميكنه كه. تو ميخواي همسرت با برگردوندن مهريه محبتشو بهت ثابت كنه. اگه قانون برات اين كارو بكنه بدون رضايت همسرت، كه فايده نداره. اونجوري واقعا خوشحال و آروم خواهي بود؟
    در ضمن عزيزم من بازهم نظرم به اينه كه جدايي رو از گزينه هات حذف كن. شما بچه داريد، در ضمن اگه بعد از اتمام درستون برگرديد ايران شرايط براي ازدواج مجدد خانومي در سن شما خيلي راحت نيست. مگه اينكه بمونيد استراليا بعد از جدايي و قيد ديدن بچه رو هم بزنيد چون مسلما بچه رو از شما ميگيره همسرتون و پيش خودش ايران نگه ميداره. ضمن اينكه فراموش نكنيد داستان بخشيدن مهريه از خطا و خيانت شما نشات گرفت نه فالبداهه از جانب همسرتون (خيانت خيانت ديگه تكست و تلفن و سكس و ... فرقي نداره از نظر من همش به طرف مقابل آسيب ميزنه). من از هر طرف به شرايط شما نگاه ميكنم فكر نميكنم جدايي به صلاحتون باشه. مگه اينكه قيد بچه رو بزنيد قيد برگشتن به ايران رو هم بزنيد.

  9. کاربر روبرو از پست مفید عسل. تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 04 مرداد 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. راهنمایی جهت انتخاب یک دختر خانم از میان گزینه های معرفی شده
    توسط سینای تنها در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 27 بهمن 96, 13:48
  2. عاشق بازیگر ایرانی فیلم سینمایی شدم
    توسط sajjadfox در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 خرداد 95, 02:05
  3. حس حقارت و بازیچه بودن از یه رابطه آشنایی
    توسط آی تک در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: جمعه 20 فروردین 95, 12:09
  4. رهایی از گزینش؟؟؟؟
    توسط setareh در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 03 دی 90, 22:48
  5. چه خانمهایی را نباید به عنوان همسر خود برگزینیم؟
    توسط حنان در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 شهریور 89, 13:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.