به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 14 دی 92 [ 10:08]
    تاریخ عضویت
    1391-5-04
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,155
    سطح
    18
    Points: 1,155, Level: 18
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 20 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شما بگید دلیل این رفتارای همسر من چیه ؟!

    سلام ، من بعد از حدود یک سال دوباره برگشتم .

    توی این یک سالی که گذشت ، خیلی با تغییر رفتارم سعی کردم روی رفتار همسرم تاثیر بگذارم . بحث و دعواهای ما خیلی کاهش پیدا کرده . و خدا رو شکر از زندگیم راضی هستم تا اینکه ...

    4 روز پیش همسرم از بیرون باهام تماس گرفت که غذا درست نکنم تا برای افطار با دوستامون بریم بیرون افطار کنیم . خوب من هم عذا نپختم ، خیلی هم گشنه بودم ، وقتی همسرم اومد گفتش که یکی از بچه ها گفته من کار دارم ، یکی گفته من غذا توی خونه دارم و ... تا اینکه جور نشده بریم بیرون . منم بغلش کردم بوسیدمش ، گفتم الان افطار رو آماده میکنم .

    من هم زود رفتم نون ، پنیر، چایی ... آماده کردم برای افطار، اول از هندونه ایراد گرفت که این چیه خریدی آشغاله ... منم زدم به شوخی ... بعد اومد بلند شه ، پاش رو گذاشت رو پای من ( ناخواسته )گفتم آی ... رفت تو آشپزخونه شکر و برداشت و اومد ، بهش گفتم نمیخواد اصلا معذرت خواهی کنی ... باز به روی خودش نیاورد ...خیلی عصبانی بلند شد رفت اون ور میز نشست ... منم 2 تا لقمه خوردم رفتم ... بعد اومد به من یک اخمی کرد ( یک خنده تو اخمش بود ) ، منم بهش خندیدم تموم شد ...

    تا اینکه بعد از افطار قرار شد با دوستامون بریم بیرون( نه برای غذا )،آماده شده بودیم که من گفتم خیلی گشنمه،باعصبانیت گفت،گشنته؟خوب برو یک چیزی بخور ، گفتم چی بخورم من که غذا نپختم ،
    گفتش دیروز رفتیم خرید کردیم میخوای بگی هیچی نداریم ؟؟؟؟؟ گفتم چرا داریم ولی بادمجون و گوجه و خیار و روغن و ... غذا که نیست .
    گفت :بله دیگه همش گرفتی خوابیدی توی خونه ، خوب میمردی یک غذا میپختی ؟ ؟؟؟؟
    گفتم من که میخواستم مثل همیشه غذا بپزم تو گفتی درست نکن با بچه ها میریم بیرون .
    با عصبانیت گفت الان بشین تو خونه غذا درست کن .
    من گفتم الان که قراره بریم بیرون !خوب برو یک دقیقه غذا بگیر برای سحری ،چی مشه مگه؟...گفت تو غلط میکنی بیشعور ، من هم گفتم چی میگی احترام خودت رو نگه دار ، گفت گه نخور بیشعور !!!!!!!
    گفتم چی داری میگی بی تربیت ، اومد جلو تهدید کرد که میزنم توی دهنتا ... من هم گفتم آره بزن بیا بزن ...
    اونم نزد ... منم رفتم توی اتاق اشکام داشت میریخت ،کیفم رو برداشتم که بریم بیرون دوستامون دم در منتظر بودن ...

    وقتی از بیرون برگشتیم ، دیدم میخواد توی حال بخوابه ، خیلی ناراحت شدم ، بهش اس ام اس زدم بیا بخواب اینجا ،اونم اس زده ، لازم نکرده همین جا بهتره
    خیلی ناراحت شدم که با این همه حرفی که بهم زده باز داره برام ناز میکنه
    فرداش دوباره قهر ،پس فرداش هم همین طور ، از بیرون اس ام اس زد که شاید برای افطار با بچه ها بریم بیرون ، رفتیم بیرون اونجا باهام حرف میزد ولی شب که میخواست بخوابه دستش رو گرفتم که یعنی بیا توی اتاق ، دستش رو کشید ، گفتم نمیای ، گفت نه
    فرداش موقع افطار رفت برای خودش از بیرون غذا گرفت و خورد ، منم برای خودم غذا پختم بهش اس ام اس زدم که بیا یک لقمه با من بخور گفت لازم نکرده به فکر من باشی به فکر خودت باش .

    4 روز دارم میترکم از این رفتاراش ،خوبه که تمام فحش ها و حرف ها رو اون زده ...
    دیگه صبرم تموم شد رفتم با ناراحتی بهش گفتم تو چته ،معلومه ؟ گفت خودت چته؟ گفتم کارای تو نمیزاره ، میخوام ببینم چه مرگته که داری این اداها رو در میاری ، خوبه که اون شب هرچی خواستی بهم گفتی حالا طلبکاری ؟
    گفت بیا برو حرف نزن من چمه یا تو که برگشتی به من میگی گشنمه میمردی غذا درست کنی؟...همون حرفای اون شب، 4 تا دیگه هم گذاشت روش بهم تحویل دارد ...

    حالا دوباره اومدم توی اتاق برای خودم گریه میکنم ، از این وضعیت خسته شدم دیگه ...باید چی کار کنم ؟مگه من چی کار کردم؟قلبم دیگه درد گرفته ، دلیل این رفتارای بیخودش چیه؟


    ببخشید طولانی شد ، میخواستم کامل توضیح بدم ، شاید شما متوجه بشید مشکل چیه .
    ویرایش توسط دنیای من : شنبه 29 تیر 92 در ساعت 19:25

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    راستش من در جریان مسائل قبلیتون نیستم.رفتم بخونم اما تاپیکی ازتون نبود.

    من این متنی رو که نوشتید کامل خوندم.اما همش حس می کنم یه چیزش کمه.


    اول میخواستم بگم خب ماه رمضانه و کم شدن قند خون و خستگی و.... رو خلق و خو تاثیر گذاره،به خصوص در ساعات نزدیک به افطار.اما اینکه چند روزه این موضوع کش پیدا کرده ...... .

    من فقط نظرتون رو به یه چیز جلب میکنم.یه جمله از خودتون.دلیل این رفتارای بیخودش چیه؟

    قطعا جواب این سوال رو ما با خوندن چند خط نمیتونیم با قطعیت بدیم.

    ببینید مساله ای تازگی ها پیش نیومده که این مسائل بهونه ای شده باشه واسه اینگونه رفتارهای ایشون.فقط چون شوهرتون رو نمیشناسم دوست ندارم قاطعانه قضاوتش کنم.با این حال فکر نمی کنم دلیل اینهمه دلخوری و برخورد ها هندوانه و گشنگی شما باشه.مگر اینکه سابقه برخورد سر مسائل اینچنینی رو قبلا هم داشتند.

    در ضمن اگه شما مطمئنید که مقصر نیستید چرا اینقدر منتش رو می کشید.حالا یه بار این کار رو کردید و متاسفانه جواب نداد دیگه تکرارش شاید به صلاح نباشه.اگه خودش پیشقدم شد میتونید استقبال کنید(البته با یه خرده ناز کردن.ببخشید بابت بکار بردن این کلمه).قطعا یه جاهایی باید از خطا های طرف مقابلتون بگذرید.

    میدونم به شما بی حرمتی شده.میدونم احساس بدی دارید.اما به این مشکل در همین حدی که هست نگاه کنید.زیاد بزرگش نکنید.

    فقط خدا

  3. 2 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    shapoor (یکشنبه 30 تیر 92), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    گرما، کار زیاد، خستگی، روزه، کلافگی، نداشتن رابطه جنسی خوب ، ناراحت بودن از یه قضیه ایی کمی قبل تر از این موضوع
    همه اینها باعث میشه همسر ادم قهر کنه و بی دلیل به یه چیزی گیر بده
    اصلا مسئله ناراحت کننده ایی نیست براش یه افطار خوب درست کن وقتی از در اومد ببوسش
    شب اگه رفت تو هال خوابید برو پیشش بخواب رابطه جنسی داشته باش
    درباره مشکلتون فعلن حرف نزنید اروم که شدند خودشون توضیح میدند

  5. 2 کاربر از پست مفید hamrahi تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 30 تیر 92), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 مرداد 93 [ 12:35]
    تاریخ عضویت
    1391-7-12
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    1,935
    سطح
    26
    Points: 1,935, Level: 26
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    271

    تشکرشده 287 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیزم سلام

    خستگی و بی حوصلگی و تنشنگی و گرسنگی 4 روز طول نمیکشه!!

    اگه همه چیز همینطور باشه که گفتین؛ واضحه که همسرتون مقصره. پس بیخودی منت کشی نکنید.چون با این کار این امر به همسرتون مشتبه میشه که حتما شما مقصرین که دارین مدام نازش رو میکشین و عذرخواهی میکنین.

    نه زیادی تحویلش بگیرین نه اینکه پس بزنیدش.عادی رفتار کنید و وظایف همسریتون رو؛ نه چیزی بیشتر انجام بدین؛ طولی نمیکشه که خودش کوتاه میاد و به سمتتون میاد. اونوقت با یه کمی ناز بپذیریدش
    ویرایش توسط ستاره تنها : یکشنبه 30 تیر 92 در ساعت 02:42

  7. 2 کاربر از پست مفید ستاره تنها تشکرکرده اند .

    shapoor (یکشنبه 30 تیر 92), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 آبان 92 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1392-4-13
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    439
    سطح
    8
    Points: 439, Level: 8
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 68 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه چیز هست اونم اینه که اینجور وقتا ادم شوهرشو تحویل نگیره تا جای نازکش و نازخر معلوم باشه
    زنا احساساتین طاقت قهر و دلخوری رو ندارن برا همینم میخوان زود تمومش کنن ولی خب این روش رو همه مردا جواب نمیده ممکنه بیشتر نازشون بیاد

    فک کنم بعد دو سه روز این روش جواب بده
    بیا اینجا خبرمون کن چی شد

  9. 2 کاربر از پست مفید سیمین‌دخت تشکرکرده اند .

    shapoor (یکشنبه 30 تیر 92), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام دنیای من.
    کاملا میفهممت چون خودم موقعیت های مشابهی داشتم که به قول دوستان بیخودی چنین دعوایی راه افتاد.منم زیاد سر در نمیارم (البته الان یکم بیشتر درکش میکنم ، اتفاقات خیلی جزئی اما گاهی باعث بهانه گیریش میشه.بیشتر برمیگرده به اینکه سر کار چی بهش گذشته )چرا گاهی همسرم اینطوری میشه و میخواد از درز دیوار هم ایراد بگیره.

    اما همه حرفایی که دوستان گفتن درسته و واقعا شرایط سخی همسرت دارن (از صبح کار کردن گرما تشنگی...) اینکه شما چی کار کنی برمیگرده به اینکه همسرت قبلا چطوری آروم میشده.مثلا اگر باهاش یکبار صحبت کنی خیلی محکم اما بدوون توهین و بدون ترس و گریه و... بگی تا کی قراره این وضع ادامه داشته باشه؟چه اتفاق مهمی افتاده که تورو تا این حد رنجونده؟ من برای رفع ناراحتی تو باید چه اقدامی کنم؟ (حتما اینو بپرس چون احتمال داره صادقانه بهت بگه چی کار کنی)... (البته اگه قبلا با حرف زدن مشکلتون حل میشد)

    ممکنه با بی محلی شما ، اونم خسته شه و برگرده به حالت قبلش.

    ممکنه لازمه فضارو طنز کنی.سخته اما گاهی اینجوری از جو بیرون میان مردا.مثلا پیشنهاد رابطه بده و کارهای جالب کن یا دونفری برین پارکی جایی بگردینو سعی کن از تغییر موقعیت برای تغییر حالتون استفاده کنی.خلاصه فضارو از حالت ناراحتی دربیار (گاهی وقتی مردا میرن تو یک مودی برای مدتی ،فقط دیگه حالشو ندارن ازون مود دربیان همین یعنی شاید تو دلشون هم ناراحتی خاصی نباشه اما یه جورایی نمیخوان از اون قیافه گرفتنشون خارج شن و اینجور موقع ها فقط باید فضارو عوض کرد.برای ما گردش دونفری و داشتن رابطه برامون خیلی تاثیر داره)

    ممکنه با نامه بهتر جواب بده (برمیگرده به نظر شما از شناخت همسرتون)

    ممکنه هم همسرت تایم داشته باشه.مثلا چند روز باید بگذره تا به حال عادی برگرده.اینطوریه؟قبلا چقدر طول میکشیده؟

    - - - Updated - - -

    سلام دنیای من.
    کاملا میفهممت چون خودم موقعیت های مشابهی داشتم که به قول دوستان بیخودی چنین دعوایی راه افتاد.منم زیاد سر در نمیارم (البته الان یکم بیشتر درکش میکنم ، اتفاقات خیلی جزئی اما گاهی باعث بهانه گیریش میشه.بیشتر برمیگرده به اینکه سر کار چی بهش گذشته )چرا گاهی همسرم اینطوری میشه و میخواد از درز دیوار هم ایراد بگیره.

    اما همه حرفایی که دوستان گفتن درسته و واقعا شرایط سخی همسرت دارن (از صبح کار کردن گرما تشنگی...) اینکه شما چی کار کنی برمیگرده به اینکه همسرت قبلا چطوری آروم میشده.مثلا اگر باهاش یکبار صحبت کنی خیلی محکم اما بدوون توهین و بدون ترس و گریه و... بگی تا کی قراره این وضع ادامه داشته باشه؟چه اتفاق مهمی افتاده که تورو تا این حد رنجونده؟ من برای رفع ناراحتی تو باید چه اقدامی کنم؟ (حتما اینو بپرس چون احتمال داره صادقانه بهت بگه چی کار کنی)... (البته اگه قبلا با حرف زدن مشکلتون حل میشد)

    ممکنه با بی محلی شما ، اونم خسته شه و برگرده به حالت قبلش.

    ممکنه لازمه فضارو طنز کنی.سخته اما گاهی اینجوری از جو بیرون میان مردا.مثلا پیشنهاد رابطه بده و کارهای جالب کن یا دونفری برین پارکی جایی بگردینو سعی کن از تغییر موقعیت برای تغییر حالتون استفاده کنی.خلاصه فضارو از حالت ناراحتی دربیار (گاهی وقتی مردا میرن تو یک مودی برای مدتی ،فقط دیگه حالشو ندارن ازون مود دربیان همین یعنی شاید تو دلشون هم ناراحتی خاصی نباشه اما یه جورایی نمیخوان از اون قیافه گرفتنشون خارج شن و اینجور موقع ها فقط باید فضارو عوض کرد.برای ما گردش دونفری و داشتن رابطه برامون خیلی تاثیر داره)

    ممکنه با نامه بهتر جواب بده (برمیگرده به نظر شما از شناخت همسرتون)

    ممکنه هم همسرت تایم داشته باشه.مثلا چند روز باید بگذره تا به حال عادی برگرده.اینطوریه؟قبلا چقدر طول میکشیده؟

  11. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 30 تیر 92), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    اگه ما خانمها واقعا علتش رو می دونستیم که اینقدر اذیت نمی شدیم.دنیای آقایون با ما خیلی متفاوته!!! منم مثل شما بارها و بارها از این موقعیتها دارم. البته یه خورددش تقصیر خودمونه که بجای اینکه ما ناز کنیم اونا ناز میکنن.رفتار همسرت صحیح نبوده اما اینجا یه ایراد به شما واره ده !!!!! شما که می دونی گرسنت میشه خوب دیگه به اون چیزی نگو . خودت سیاست داشته باش برو یه چیزی دست و پا کن بخور . مردا حوصله شنیدن ریزه کاری هارو ندارن. وقتی بهش گفتی بادمجونو روغنم شد غذا... خب معلومه بهش برمیخوره چون از حرفه تو اینو برداشت کرده که یعنی اون برات هیچی مهیا نکرده.اونا کلا از حرفهای ما یه چیز دیگه برداشت می کنن برای همیتم ناراحت میشن.واسه همین گفتن مردان مریخی زنان ونوسی.بعد از اینکه فحش داد همون موقع باید چیزی نمیگفتی و سکوت می کردی فقط سکوت. چون مشخصا عصبانی بوده که فحش داده.و با یه رفتار معمولی باهاش، بعد از یه مدت خودش می اومد جلو.عجله نکن. واقعا صبور باش.این رفتاراشون خیلی زشته میدونم اما اگه متوجه بودن ، که انجام نمی دادن.بعدشم اینکه اینقدر که تو به اون بها و ارزش میدی و هی میری دنبالش خب معلومه اونم هی ناز می کنه.فک کنننننننن اگه یکی هی ناز تورو بخره، تو خوشت نمیاد؟
    بازم بهت سر می زنم

  13. 3 کاربر از پست مفید maryam_sh تشکرکرده اند .

    dokhtare kordestan (یکشنبه 30 تیر 92), omid65 (دوشنبه 31 تیر 92), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    فقط اومدم باهات همدردی کنم

  15. 2 کاربر از پست مفید ساحل75 تشکرکرده اند .

    shapoor (دوشنبه 31 تیر 92), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    من متنتون رو کامل خوندم و احساس میکنم شوهرتون از یه چیزی یا رفتاری شاید از جانب خانوادتون یا خودتون یا ...
    یه چیزی اذیتش میکنه توی فشاره.. مردا وقتی توی فشارن بهانه میگیرن ولی اینکه شما نازشو میکشین و بازم ناز میکنه یکمی عجیبه واسم
    والا من زنم یه ذره این کارا رو بکنه نوکریشو میکنم
    خوش به حال شوهرتون

    [size=medium]تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!
    یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا .
    [/size]

  17. 3 کاربر از پست مفید mohammad2012 تشکرکرده اند .

    dokhtare kordestan (سه شنبه 01 مرداد 92), shapoor (دوشنبه 31 تیر 92), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    ارز دست شما زن و شوهراااااا
    1:شوهرته درست,دوسش داری درست,ولی به نظرت درسته که انقد خودتو دست کم بگیرد و وقتی اون اشتباه کرده شما پاپیش بذاری ؟درسته زندگی زناشویی این چیزا سرش نمیشه ولی عزیزم اونم باید جایگاهشو بدونه ووظایفشو فراموش نکنه
    2:لازم نیست همه عشقت و همه خوبیهاتو یه شب بذاری جلو دستش که ببینه وواست ناز کنه

    3:یه جای مناسب باهاش حرف بزن و خیلی با مهربانی بگو حس میکنی که ایشون از چیزی ناراحت هستن که رو رفتارشون تاثیر گذاشته
    4:بگو اگه مشکلی هست با هم حلش میکنیم که به زندگی و رابطمون ضربه نزنه
    5:یه کم خودتو بگیر و همیشه دم دستش نبااااااااااش که اون مجبور بشه معذرت خواهی کنه
    6:شایدم یه جورایی فهمیده اشتباه کرده الانم دست پیش گرفته که پس نیفته
    امیدوارم کمکی کرده باشم



    - - - Updated - - -

    خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کننننند

    - - - Updated - - -

    ناراحت نشیا منظورم کلی بود نه شوهر شما

  19. 3 کاربر از پست مفید dokhtare kordestan تشکرکرده اند .

    bahar.65 (شنبه 03 خرداد 93), hedye63 (چهارشنبه 07 خرداد 93), دنیای من (دوشنبه 31 تیر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.