نوشته اصلی توسط
delkhosh
سلام دوستان .مشکل منو که میدونین من دیگه به شوهرم هیچ اعتراضی نمیکنم اما اینو بگم که شوهرن از اول نامزدیمون روی رابطه من با خانوادم حساس بود دعوتش میکردن نمیرفت خونشون منم نمیزاشت برم به بهانه های مختلف درحالی که من علیرغم بی احترامی های خانواده اونا بازم میرفتم خونشون بازم احترام میکردم هنوزم احترام مادرشو مثل قبل دارم امشب خانواده داداشم دعوتمون کرده بودن همه هستن ولی بازم میگه ما نمیریم میگم من بدترین حالت از دست خانوادت عصبانیم بازم جلوی دیگران ابرو داری میکنیم تو چرا با اینا سر لج داری؟خداشاهده داداشم تا جایی که میتونه بهشون احترام میزاره .خیلی ازدستش عصبانیم دلم نمیخواست بعد دوماه که اومد مرخصی روزایی که باهمیم اینطوری بگذره .احساس میکنم ازش متنفرم.اگه کوچکترین بدی داداشم بهش کرده بود بهش حق میدادم و طرفشومیگرفتم ولی این کار اون بی دلیله.
نخواستم باهاش دعوا کنم فقط اومدم تو اتاق درو بستم که یه وقت دعوامون نشه شما بگین عکسالعمل درست چیه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)