به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

موضوع: سیگار...

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array

    سیگار...

    سلام دوستان عزیز همدردی
    موضوعی که میخوام بگم دردیه که نزدیک 2ساله به دوش میکشم و حتی از بیانش وحشت دارم اما نمیدونم تا کی میخوام به هیچ کس نگم و کمک نگیرم.
    تصمیم گرفتم اینجا بگم
    برای اینکه دردمو بهتر درک کنین یه توضیح مختصر میگم از شرایطم ، من تو یک خانواده فوق العاده سالم از هر لحاظ بزرگ شدم.دورترین فامیلامون هم نه اهل سیگار نه قلیون و نه بدترش هستن.
    بابام تمام تلاشش برای کسب مال حلال بوده و تمام هم و غمش سالم زندگی کردن.برای من و خانوادم سیگار یک فاجعست.
    همیشه قبل ازدواج میگفتم چقدر سادن دخترایی که بعد ازدواج میفهمن شوهرشون سیگار میکشه،آخه این آدمو چطور نشناخته؟
    اما... دقیقا سر خودم اومد.
    اولین بار حدود 2ماه بعد عقدمون بود که اومد خونه مامانم و دیدم بو میده.خیلی ترسیدم خیلی...
    وقتی رفت کلی گریه کردمو بعدش از خانم دوست صمیمیش پرسیدم که شوهر من سیگار میکشه؟
    گفت نه قلیون میکشه.(اینو بهم یک مدت بعد ازدواج گفت و من هم تو تایپیکم گفتم براتون که چقدر برام رنج آوره که دور هم قلیون میکشن)
    کمی آروم شدم اما ته دلم باور نمیکرد.
    حدود 6ماه بعد یکبار که خیلی عصبانی بود به خاطر مشکلات مالیمون اومد منو از خونه مامانم برداشتو برد خونه مامانش و سریع رفت خوابید.منم تو اتاقش بودم و میفهمیدم چه بویی میده.اون خواب بود و من اینقدر حالم بد شد که از شدت فشار تب کردمو بیحال شدم....
    کمی بعدش بیدار شد و حالمو دید اما من نگفتم علتش چی بوده و اون شب سخت گذشت...
    چند بار بعدش این اتفاق تکرار شد نمیدونین من چه عذابی میکشیدم...شبا همش کابوس میدیدم که داره سیگار میکشه، که داریم طلاق میگیریم...
    تا اینکه از وقتی خونمون رفتیم دیگه بویی حس نکردم و فکر کردم اشتباه میکردم (اما واقعا اون زمان مطمئن بودم چون بوی شدیدی میداد)
    تا اینکه بعد چند ماه دوباره تکرار شد و دوباره...
    خواهشا کمک کنین.من حتی توان اینکه این حقیقت تلخو باور کنم ندارم،توان اینکه بتونم جلوی خودش به زبون بیارم...
    من باید چی کار کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1391-7-29
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    3,098
    سطح
    34
    Points: 3,098, Level: 34
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 68 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیزم

    به نظرم باید خیلی با احتیاط عمل کنی، اگر باهاش رودررو سر این قضیه بحث کنی شاید نتیجه خوبی نداشته باشه و بگه اصلا دوست دارم که بکشم!!
    اگر همسرت قبح قضیه برایش بریزه می بینی کم کم جلو روی شما و تو خونه هم راحت این کار را انجام میده.

    به نظرم باید غیر مستقیم باهاش صحبت کنی..یک طوری که متوجه بشه شما از این کار خوشت نمیاد و بذارتش کنه(اصلا نباید به روش بیاری)...مثلا بگید همیشه آرزو داشتم یک شوهری نصیبم بشه که اهل سیگار و دود و اینا نباشه و هرروز خدا رو از این بایت شکر می کنم که همچین شوهری نصیبم کرده و ....

  3. 2 کاربر از پست مفید sayeh_m تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 07 مهر 92), شمیم الزهرا (پنجشنبه 27 تیر 92)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    ممنونم سایه عزیز بابت پاسخت.
    منم همین طرز فکر شمارو دارم و به خاطرش دو سال تحمل کردم و هیچی نگفتم...
    تو خیلی شرایط که میدیدیم مردی سیگار میکشه میگفتم که چه نیازی این فرد داره که سیگار میکشه؟ و حاضره به خودش لطمه بزنه به خاطر چی؟
    . سعی میکردم بهش بفهمونم که چقدر این کار بده.
    اما عزیزم هیچ نتیجه ای نداشت و فقط من ذره ذره دارم آب میشم...
    گاهی میگم که بیام سیگارو بپذیرم(من توانایی بالایی تو پذیرش دارم) و باهاش کنار بیام اما از آینده میترسم... ازینکه جلوی من بکشه... ازینکه بچک بفهمه باباش سیگار میکشه...

  5. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در مورد اينكه سيگار بده و براي سلامتي مضره شكي نيست .
    اما خيلي نبايد مته به خشخاش بذارين .
    آخه خودتون فكر كنين و خودتون رو جاي اون بذارين . كار وحشتناكي نكرده كه شما عوضش دارين كابوس مي بينين .
    به نظر من يك كمي اين ديد رو عوض كنين .

    (ضمنا من نه خودم و نه خانواده ام اهل سيگار و دود نيستيم )

  6. 3 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 27 تیر 92), faghat-KHODA (شنبه 29 تیر 92), شمیم الزهرا (پنجشنبه 27 تیر 92)

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    اقای امید ممنونم
    اما من الان بین پذیرش و یا مقابله با سیگار سرگردونم.من اگه بخوام میتونم بپذیرم اما میترسم که این کار اشتباه باشه.
    من دارم همش همین کارو میکنم.جریان فروش سکه های منو یادتونه؟ من پذیرفتم و به روش نیاوردم! و الان نمیدونم که از دارایی من چیزی مونده یا نه!من همش دارم با تمام کارهای همسرم کنار میام.
    از آینده میترسم...

  8. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فروش سكه ها ؟!
    من خبر نداشتم . اما من بدون هيچ پيش زمينه ايي به سوالت جواب دادم .

  9. کاربر روبرو از پست مفید omid65 تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (پنجشنبه 27 تیر 92)

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    نمیدونم درست لینک گذاشتم یا نه.اما اسم تایپیکم این بود.
    http://همسرم از اعتمادم سو استفاده کرد

    - - - Updated - - -

    مدیر محترم همدردی یک سری لینک برای رفتار جرات مندانه و ابراز احساسات برام قرار داده بودن و ازشون خیلی ممنونم.
    من خوندم اما من نمیفهمم کی باید این کارو کنم/؟
    مثلا زمانی که فهمیدم مقداری از سکه های منو بدون اطلاعم فروخته من نمیدونستم که باید جراتمندانه بهش بگم یا نه؟کارم درسته یانه؟و نگفتم!
    زمان دختر خالش و ... و سیگار و... همه همین طور.من نمیدونم که باید به روش بیارم یا ممکنه تاثیر منفی داشته باشه؟
    چون برای سکه ها دوستان میگفتن غرورش جریحه دار میشه و منم نمیخواستم اینطوری بشه هیچی نگفتم.زمان سیگار نیخواستم قبحش بریزه نگفتم...
    من بیشتر ازینکه نتونم رفتار جراتمندانه داشته باشم، نمیدونم کجا باید به کار ببرم؟
    لطفا کمک کنین

  11. کاربر روبرو از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده است .

    faghat-KHODA (شنبه 29 تیر 92)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    شمیم الزهرای عزیز تا حدودی هم عقیده هستیم من از دودی بودن بدم میاد اونم دودی بودن شریک زندگی منو تا حد جنون بیزارم میکنه تا حدی که نتونم باهاش هم بستر بشم ولی با دودی بودن پسرا مشکل ندارم باورت نمیشه نمی دونم تاپیک های منو دنبال میکردی همون راهنمایی تو خواستگاری ها رو عرض میکنم یکی از شرایط ازدواجم این بود طرف دودی نباشه یعنی زنم قلیونی و سیگاری نباشه حتما حتما بعد از این موضوع رو که به صراحت بیان کردم گفتم اگر دروغی رد و بدل بشه تو زندگیم یک لحظه با طرفم زندگی نمی کنم بیچاره ترسیده بود تو مقابلم حدودا چندی پیش اینو بهم گفت که من خیلی اون شب ترسیدم ازت که اونجوری گفتی حالا خوبه منم بدم میادا ولی نتونستم بخوابم شب گفتم نه ولی حق بده بعضی ها متنفرن ولی ای کاش شما هم قبل ازدواج تاکید می کردی و از این خواسته هاتونم کوتاه نمی اومدین ولی چی بگم همون جور که برای من سخته برای شما هم سخته دیگه می تونی باهاش حرف بزنی و متقاعدش کنی ولی فکر کنم سخت باشه ولی این تنها راه میتونه باشه موفق باشی

  13. کاربر روبرو از پست مفید بی وفا تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (پنجشنبه 27 تیر 92)

  14. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 18:46]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,966
    امتیاز
    33,290
    سطح
    100
    Points: 33,290, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,390

    تشکرشده 6,365 در 1,791 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.من قبلاسیگارمیکشیدم شکرخدا ۵ساله گذاشتمش کناردیگه"لذتی"برام نداره.خودش باید تصمیم بگیره.اگه او مثلا روزی ۵نخ بکشه"زمانی براش لذت بخش تره که با اضطراب اینکه تو خبرنداری بکشه"اگه آزادش کنه میشه ۱۰نخ یا بیشتر به نظرم"پنهانکاری"او احتمال ترکش روبعدا بالامیبره.این قابل قیاس بامساله سکه هات نیست،دوچیزمجزاست.مهارت به خرج بده که متوجه نشه ازکنایه هات که فهمیدی.مثلابهش بگو بوی سیگارمیدی پیش آدم سیگاری نشستی یاموقع اومدن کسی تو ماشین سیگارکشیده(حرف بزاردهنش)وقتی یکی ازایناروگفت بهش بگو اگه ممکنه لباست وعوض کن بوی سیگارگرفته یایه دوش بگیر.اینا باعث میشه خودش بعدن بیشترمراعات کنه(من که به دست راستم پونه ونعناع میمالیدم هرچی کلک بودسوارمیکردم)بامهارت به جاوبه موقع سیگارکشیدن روبراش به یه "تابو"تبدیل کن مثلاموقعی که پارک نشستید چشم هردوتان به یه آدم سیگاری افتاد بگو بیچاره زن وبچش که باید بوبد سیگارشو تحمل کنند دندوناش خراب وزشت میشه بقیشوبه شکل غیرکلامی برو مثلا دستشو محکم بگیرطوری که بهش بفهمونی بهش افتخارمیکنی او سیگاری نیست(توی دل خودت حداقل به حرمت اینکه آشکارا وتوی خونه قبحشو نریخته واونو آشکاراسیگاربدست ندیدی).این راهکارها موقته بایدصبرکردشایدبعداخودش ترک کرد.من نظرم اینه ابدا کاری نکن روش بازشه وآزادش کنه.بعداینکه موضعت مشخص شد کارخودتو انجام بده وسعی کن دیگه دراین موردخ نظری ندی انگارنه انگار... حداقل یکی دوماه صبرکن اگه بعدش بازبوی سیگار داد به طرزتابلو اونوقت بروسراغ تکنیکهای جرأت مندی.... امادرموردخودت که خیلی حساسی مگه جرم سنگین مرتکب شده که میخوای به بچت چی بگی؟

  15. 5 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    del (شنبه 29 تیر 92), faghat-KHODA (شنبه 29 تیر 92), Mvaz (دوشنبه 10 شهریور 99), گل آرا (پنجشنبه 27 تیر 92), شمیم الزهرا (پنجشنبه 27 تیر 92)

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام.
    بهت حق میدم نگران باشی. خیلی بده. اما اینجوریام که تو برنامه های مستند نشون میده که با اولین سیگار یه نفر میرسه به ته اعتیاد نیست.
    شوهرت 16 سالش که نیست عزیزم.
    همین خودت اگه 2 ساعت تو مرکز تهران هوای شهرو استشمام کنی اونم تو ظهر تابستون، اندازه چند نخ سیگار به بدنت آسیب زدی
    به نظر من یه خورده از حساسیتت رو کم کن.
    ولی در مورد رفتارت با شوهرت، کاش اون شب که تب کردی چند روز بعدش میگفتی با این تصور که تو سیگار کشیدی حالم بد شد...ولی اومدی پیشم دیدم اشتباه کردم...تو که اهل این کارا نیستی...
    باید اجازه میدادی که عمق وحشت تو رو بفهمه که به خاطرت این کارو نکنه و بذاره کنار اما بفهمه بهش اعتماد داری و واسه اینکه اعتمادت خدشه دار نشه دیگه نره سراغش.
    اگه واقعا اذیت میشی بهش بفهمون. عمق فاجعه رو بفهمون ولی بلافاصله اعتماد زیادی که بهش داری رو عنوان کن.

  17. 3 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    ammin (یکشنبه 07 مهر 92), faghat-KHODA (شنبه 29 تیر 92), شمیم الزهرا (جمعه 28 تیر 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 08 بهمن 00, 23:20
  2. در خواستگاری چی بپرسیم؟ چی نپرسیم؟
    توسط samir65 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 28 تیر 93, 23:25
  3. چطور به ترک سیگار همسرم کمک کنم؟
    توسط ابر بهاری در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 فروردین 91, 10:40
  4. برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 فروردین 91, 17:38
  5. چگونه از خانمها سئوال بپرسیم ؟
    توسط siamak60 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 آذر 90, 17:32

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.