به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 45
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 تیر 92 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    106
    سطح
    2
    Points: 106, Level: 2
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل من چیه که با وجود نجابت خواستگار ندارم ؟ ملاک آقایون چیه؟

    سلام. من دختری 22ساله و همین ترم کارشناسی رو تموم کردم و قراره به زودی کارمند بانک بشم.ساکن تهران و خانواده تحصیلکرده و نسبتا مذهبی دارم(چادری نیستم اما واجبات دینم رو رعایت می کنم) با وضعیت مالی خوب و قیافه معمولی نسبتا خوب. من تا حالا شخصیتم اجازه نداده که بخواهم با پسری دوست باشم و درعین اینکه در خانه و جمع دوستام خیلی شوخ هستم ولی همیشه جلوی یک پسر متانتم را حفظ کردم. اما گفتم یه کم خودمو خالی کنم. از دردام بگم. از تنهاییم بگم. خیلی دلم گرفته.دیگه واقعا خسته شدم.دیدم که اکثر پسر ها میگن: دوست داریم همسرمون نجیب باشه، خانوم باشه، خوش اخلاق باشه! اما من نه آرایش غلیظ میکنم، نه خانواده بدی دارم، خوش اخلاقم، مهربونم، همیشه نجابت خودم رو حفظ کردم اما تا به حال یه خواستگار جدی هم نداشتم. دارم دیوونه میشم. وقتی دوستام از خواستگارای دکتر مهندسشون تعریف می کنند داغون میشم. نمیدونم چرا انقد بدبختم. الان مدتیه که با خدا لج کردم. اون منو دوست نداره. چرا صدامو نمیشنوه؟ مگه من چه گناهی کردم؟ تو رو خدا نگید باید خودت یه کاری کنی، مجالس زنانه و اینا و ... . من همیشه در جمع هستم. همیشه ظاهرم مرتب و تر و تمیزه، همیشه خوش برخوردم. اما من دیگه از زندگیم هیچ لذتی نمیبرم. من واقعا نیاز به همسر دارم. الان مدتیه که برای برادرم رفتیم خواستگاری، خانواده دخترخانومه چندین بار گفتن که دختر ما خواستگار زیاد داشته، با اینکه از من 2 سال کوچکتره.اما من خودم خیلی خجالت میکشم از اینکه هیچکس انتخابم نمیکنه.نه اینکه خانوادم بد باشن، اونا اصلا به روی خودشون نمیارن.همش روزمرگیه. من دختری هستم که از سن کوچیکی نماز میخوندم. حجابم هم تقریبا کامله. چادری نیستم اما مانتوم موردی نداره. مگه من چی از زندگی میخوام؟ اصلا مادیات برام مهم نیست. همین که محتاج کسی نباشیم برام کافیه. همین که حلال رو حروم نکنه کافیه، همین که اهل دود و دم نباشه کافیه. توقع زیادیه؟ واسم خیلی جالبه که فامیل دورمون دخترش جلو بابای من و همکارای باباش که نامحرمن با تاپ و شلوار میاد و در سن 16 سالگی ازدواج کرد.با یک آدم خوب. ملاک پسرها اینه؟ عدالت خدا اینه؟ دلم خیلی گرفته. همین الان دارم مثل ابر بهار اشک میریزم.
    دیگه واقعا نمیدونم چیکار کنم...
    ویرایش توسط roya22 : پنجشنبه 27 تیر 92 در ساعت 02:05

  2. 4 کاربر از پست مفید roya22 تشکرکرده اند .

    dokhtare kordestan (دوشنبه 31 تیر 92), mohammad6599 (دوشنبه 31 تیر 92), nikafarid (جمعه 28 تیر 92), دختری تنها (پنجشنبه 27 تیر 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 آبان 92 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1392-4-13
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    439
    سطح
    8
    Points: 439, Level: 8
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 68 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر خوب !

    سعی کن رو اعتماد به نفس و شخصیت خودت کار کنی .یه کسی که به اندازه سنش بلکم بیشتر از زندگی و پیچ و خماش و سختیاش و راهای مقابله با اونا اگاهی داره .کسی که وقتی ازدواجم بکنه از انتخاب عاقلانه ش صددرصد راضی باشه و قدر زندگیشو خوب بدونه

    عزیزم کم نیستن از همون ادمایی که میگی بخاطر ملاکای ظاهری یا علاقه زودگذر و دوستیای از سر هوس وابستگی پیدا کردن و بعدم مجبور به ازدواج شدن ولی الانم زندگیشون زهرماره و اون آرامشی که تو ازدواج دنبالش بودنو ندارن... نمونش تو همین سایت فراووووووووووونه

    خیلیا هستن هم دختر و هم پسر که وضعیت اینچنینی دارن و عذاب میکشن . من و تو هم یکیش.. ولی باید ببینیم از زندگی چی میخوایم . تا وقتی خودمونو بزرگ نکنیم و نتونیم سختیا و پیچ و خمای زندگی مشترک با یه ادم دیگه رو بشناسیم و خودمونو براش اماده نکنیم هنوز ازدواج زوده ...

    تو همین جام خیلی از مردا و زنا رو میبینی که بخاطر عدم شناخت کافی از خودشون و طرف مقابلشون، انتخابی رو کردن که الانم راضی نیستن و سعی دارن هرجور شده رابطشونو درست کنن یا خوشونو خلاص کنن یا ....

    تو باید قدر خودتو بدونی . همینجوریش از خیلی از کسایی که شناسنامه ای مزدوج شدن ولی دارن اجبارا به زندگیشون ادامه میدن و طلاق عاطفی بینشون برقراره وضعیت بهتری داری. فرصت داری که انتخاب خوب و عاقلانه ای رو برای تمام عمرت رقم بزنی با سعی و صبر


  4. 2 کاربر از پست مفید سیمین‌دخت تشکرکرده اند .

    roya22 (پنجشنبه 27 تیر 92), shapoor (پنجشنبه 27 تیر 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 تیر 92 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    106
    سطح
    2
    Points: 106, Level: 2
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از نظرتون.
    سعی کن رو اعتماد به نفس و شخصیت خودت کار کنی .یه کسی که به اندازه سنش بلکم بیشتر از زندگی و پیچ و خماش و سختیاش و راهای مقابله با اونا اگاهی داره .کسی که وقتی ازدواجم بکنه از انتخاب عاقلانه ش صددرصد راضی باشه و قدر زندگیشو خوب بدونه
    من کاملا میدونم که یه پسر تو شرایط اقتصادی امروزی چه مشکلاتی برای ازدواج داره، چون برادر خودم هست. با اینکه 3ساله یه جای خوب استخدام شده، اما هنوز نتونسته خونه بخره و اگه ازدواجش هم سر بگیره، بابام کمکش میکنه.
    بخدا من همه چیو میفهمم.

    عزیزم کم نیستن از همون ادمایی که میگی بخاطر ملاکای ظاهری یا علاقه زودگذر و دوستیای از سر هوس وابستگی پیدا کردن و بعدم مجبور به ازدواج شدن ولی الانم زندگیشون زهرماره و اون آرامشی که تو ازدواج دنبالش بودنو ندارن... نمونش تو همین سایت فراووووووووووونه
    آره کم نیستن. اما در اطرافیان من هم کم نیستن افرادی که خیلی خوشبخت سالهاست زندگی میکنن. حسودی نمیکنم اصلا، اما نمیدونم چرا من تا حالا نتونستم.

    خیلیا هستن هم دختر و هم پسر که وضعیت اینچنینی دارن و عذاب میکشن . من و تو هم یکیش.. ولی باید ببینیم از زندگی چی میخوایم . تا وقتی خودمونو بزرگ نکنیم و نتونیم سختیا و پیچ و خمای زندگی مشترک با یه ادم دیگه رو بشناسیم و خودمونو براش اماده نکنیم هنوز ازدواج زوده ...
    آره، چند روزیه که توی نت دنبال مشاوره می گردم و برام خیلی عجیبه که اکثریت مواردی که از دخترها دیدم که تنها بودن، شرایطشون مثل من بوده و آدم خوبی بودن. اما ...

    تو باید قدر خودتو بدونی . همینجوریش از خیلی از کسایی که شناسنامه ای مزدوج شدن ولی دارن اجبارا به زندگیشون ادامه میدن و طلاق عاطفی بینشون برقراره وضعیت بهتری داری. فرصت داری که انتخاب خوب و عاقلانه ای رو برای تمام عمرت رقم بزنی با سعی و صبر
    مشکل اینجاست که من نمیتونم انتخاب کنم، باید منتظر باشم تا ببینم کسی انتخابم میکنه یا نه، تا کی؟ نمیدانم

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 آبان 92 [ 23:58]
    تاریخ عضویت
    1392-4-13
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    439
    سطح
    8
    Points: 439, Level: 8
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    17

    تشکرشده 68 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پیچ و خم زندگی فقط مسائل مالی نیست عزیز . مهمتر ازون باید مدیریت درست روابط زن و مرد باشه .اگه میگم خودتو بزرگ کن منظورم اینه که برو ببین اگه خودت تو شرایط سخت زندگی از بعد عاطفی و روحی روانی قرار بگیری چقدر توان تحمل اون شرایط و مهارت بهبودش رو داری . اگه یه روز تمام پستهای مربوط به اختلافای زن و شوهرها رو تو همین سایت بشینی بخونی مصداق حرفامو خوب میفهمی . هرکس هرچقدرم بگه من میتونم و الم و بلم تا این سختیا و مشکلاتو نبینه و از توش مهارت کسب نکنه پس فردام که ازدواج کنه هر روز باید بزنه تو سر خودش که وای حالا چی کار کنم. بجای اینکه بتونه مشکلشو حل کنه با ندونم کاریش بدتر کاری میکنه که بدبختیش عمیقتر شه....

    درمورد ادمای خوشبختی که ما میبینیم اولا همه نمیان مشکلات ریزو درشتشونو به همه بگن و شما فک میکنی که اینا اصن با هم مشکلی ندارن .ثانیا اگه میبینی اونا واقعا خوشبختن به خودشون دقیق شدی ببینی اینا چه خصلتایی دارن که تونستن با هم شاد زندگی کنن؟ خودتو جای اونا گذاشتی تا حالا؟ فک میکنی تو هم جای اونا بودی وضعیت همینطور میبود؟


    تنهایی فقط به معنی مجرد بودن نیست عزیزم . من اون زنی که شوهر داره و هرروز داره به زندگیش لعنت میفرسته و شوهر نداشتن براش راحتتره رو خیلی تنهاتر میدونم چون اون یه تجربه تلخی داره که چندین سال از عمرشو هدر داده


    در اخر اینو هم بگم که تو صددرصد انتخاب میکنی و این بستگی به این داره که خودت چجور ادمی باشی تا همونجور ادم هم به تورت بخوره... تو میتونستی خیلی جلف باشی و شاید اینجوری زودتر به ارزوت میرسیدی و ازدواج میکردی ولی در اون صورت با یه ادم جلف مثه خودت .. واین تویی که هرجور باشی با مثه خودت ازدواج میکنی البته این بستگی به این داره که چشماتو خوب باز کنی تا انتخابت واقعی باشه

    خیلی حرف زدم

  7. 2 کاربر از پست مفید سیمین‌دخت تشکرکرده اند .

    roya22 (پنجشنبه 27 تیر 92), shapoor (پنجشنبه 27 تیر 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز

    یه گله همین اول میکنم اونم اینه که شما که دختر معتقدی هستید دیگه بهتر می دونید خود خدا هم تو قرآن گفته که چه بسیارند چیزهایی که دوست دارید ولی به ضرر شماست..... پس با خدا دوست باش. بهش اعتقاد دارید ولی اعتماد ندارید.
    ببینید من فکر می کنم اینا به خاطر تنهاییه فکر کنم دوست صمیمی که مدام باهاش برید بیرون و یا تفریح خاصی ندارید همچنین تاثیری که از زندگی دیگران گرفتید اینکه اطرافیان شما تو سن کمتر خواستگار دارن و اونایی که ازدواج کردن موفق شدن. ولی سن شما سنی نیس که از حالا بخاطر ازدواج اینقدر دپرس شید شما تو این سن باید سرحال و پر انرزی باشید.


    به اینم فکر کنید که زندگی مشترک هم محدودیت و هم مسئولیت هایی داره که دوران خوش مجردی نداره. اون خانمی که تو 16 سالگی ازدواج کرده چیزیو از دست داده که شما الآن قدرشو نمی دونید اون خانم حتی به دوران جوونی هم نرسید تو نو جوونی ازدواج کرد.نتونست یه خاطره از دوران مجردی که توش می شه کلی عشق کرد داشته باشه.


    یه چیز دیگه شما گفتید تو مجالس زنونه شرکت می کنید فکر کنم می خواید ازدواجتون سنتی باشه ولی پسرا کمتر این شیوه رو می پسندن.شما که بری سر کار و توی اجتماع احتمال زیاد مشکلتون حل میشه.


    و اما آخری که از همه مهمتره شما اگه دختر نجیبی هستی اول از همه نجابتتونو برای خودتون حفظ کردید وقتی گفتید پسرا دخترای نجیبو بیشتر می پسندن من فکر کردم (اگه اشتباه کردم ببخشید) اولویت نجابتتون اینه.
    دوستمونم حرف خوبی زدن اینکه بدونید از زندگی چی می خواید. تا آخر عمر هم اگه مجرد بمونید بهتره تا یه ازدواج نا موفق.

    می بخشید اگه حرفام خیلی جنبه ی نصیحت داشت


    - - - Updated - - -

    اینم بخونید

    http://www.hamdardi.net/newpostinthread28246.html

  9. 2 کاربر از پست مفید shapoor تشکرکرده اند .

    roya22 (پنجشنبه 27 تیر 92), sara.s (پنجشنبه 27 تیر 92)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط roya22 نمایش پست ها
    سلام. من دختری 22ساله و همین ترم کارشناسی رو تموم کردم و قراره به زودی کارمند بانک بشم.ساکن تهران و خانواده تحصیلکرده و نسبتا مذهبی دارم(چادری نیستم اما واجبات دینم رو رعایت می کنم) با وضعیت مالی خوب و قیافه معمولی نسبتا خوب. من تا حالا شخصیتم اجازه نداده که بخواهم با پسری دوست باشم و درعین اینکه در خانه و جمع دوستام خیلی شوخ هستم ولی همیشه جلوی یک پسر متانتم را حفظ کردم. اما گفتم یه کم خودمو خالی کنم. از دردام بگم. از تنهاییم بگم. خیلی دلم گرفته.دیگه واقعا خسته شدم.دیدم که اکثر پسر ها میگن: دوست داریم همسرمون نجیب باشه، خانوم باشه، خوش اخلاق باشه! اما من نه آرایش غلیظ میکنم، نه خانواده بدی دارم، خوش اخلاقم، مهربونم، همیشه نجابت خودم رو حفظ کردم اما تا به حال یه خواستگار جدی هم نداشتم. دارم دیوونه میشم. وقتی دوستام از خواستگارای دکتر مهندسشون تعریف می کنند داغون میشم. نمیدونم چرا انقد بدبختم. الان مدتیه که با خدا لج کردم. اون منو دوست نداره. چرا صدامو نمیشنوه؟ مگه من چه گناهی کردم؟ تو رو خدا نگید باید خودت یه کاری کنی، مجالس زنانه و اینا و ... . من همیشه در جمع هستم. همیشه ظاهرم مرتب و تر و تمیزه، همیشه خوش برخوردم. اما من دیگه از زندگیم هیچ لذتی نمیبرم. من واقعا نیاز به همسر دارم. الان مدتیه که برای برادرم رفتیم خواستگاری، خانواده دخترخانومه چندین بار گفتن که دختر ما خواستگار زیاد داشته، با اینکه از من 2 سال کوچکتره.اما من خودم خیلی خجالت میکشم از اینکه هیچکس انتخابم نمیکنه.نه اینکه خانوادم بد باشن، اونا اصلا به روی خودشون نمیارن.همش روزمرگیه. من دختری هستم که از سن کوچیکی نماز میخوندم. حجابم هم تقریبا کامله. چادری نیستم اما مانتوم موردی نداره. مگه من چی از زندگی میخوام؟ اصلا مادیات برام مهم نیست. همین که محتاج کسی نباشیم برام کافیه. همین که حلال رو حروم نکنه کافیه، همین که اهل دود و دم نباشه کافیه. توقع زیادیه؟ واسم خیلی جالبه که فامیل دورمون دخترش جلو بابای من و همکارای باباش که نامحرمن با تاپ و شلوار میاد و در سن 16 سالگی ازدواج کرد.با یک آدم خوب. ملاک پسرها اینه؟ عدالت خدا اینه؟ دلم خیلی گرفته. همین الان دارم مثل ابر بهار اشک میریزم.
    دیگه واقعا نمیدونم چیکار کنم...




    افریــــــن بر شما که اینقدر پاک زندگی کردی

    ببین من بی مقدمه برات حرف میزنم تا یکم بدونی مشکلت کجاهاست شما خیلی دختر پاک و نجیب و با ابروی خانوادگی و....طبق گفته هاتون باید باشید که درست هم عرض کردید ولی من مشکلات شما رو که نقاط - محسوب میشه رو برای شما با رنگ سبز مشخص کردم که تک تک بهش می پردازیم و نقاط + شما رو با رنگ قرمز که اصلا نیازی به بحث در موردش نمی باشه
    شروع کنیم؟

    وقتی دوستام از خواستگارای دکتر مهندسشون تعریف می کنند داغون میشم


    چرا داغون میشی ماشالله سن شما 22 ساله و اینقدر عجله دارید مگه چه خبره می ترسید بمونید رو دست خانوادتون مگه؟؟
    ببین سن ازدواج الان رفته بالا چرا و به چه علت؟؟؟چون یه اقا پسر چه پاک چه ناپاک برای پا پیش گذاشتن قدمی برای ازدواج نیاز به مخارج بالایی دارد در شهرستان حدود 60میلیون و تهران 166 میلیون خلاصه باید خرج عروسی بگیره و خونه ای برای اسایش و رفاه شما و خودش ایا این اقا پسر جوونی که شما در نظر تصور داری قادر به قدم برداشتن در ازدواج خواهد بود؟؟؟مطمئنا خیر هستش پس بخاطر این دلیل کوچک که یکی از دلایل قوی هستش سن ازدواج میره بالا فکر نکن این بود تنها دلیل نخیر دلایل زیادن این بود قضییه بالا رفتن سن ازدواج


    خواستگارای دکتر مهندسشون؟؟؟؟؟ ببین من الان واقعا به این حرفتون می خندم اگه خواستگاراشون دکتر و مهندس بودن چرا قبول نکردن نکنه گفتن ما فعلا قصد ازدواج نداریم و شما هم به این حرف دوستاتون باور می کنی ببین هیچوقت یه دکتر مهندس الان ازدواج نمیکنه غیر از اینکه خانواد اقایان دکتر و مهندس اصرار داشته باشند که اونم از 100% 20% ممکنه اینگونه باشه پس نتیجه میگیریم؟؟؟

    اینقدر سطحی نگر و زود باور نباشیم من نگفتم حرفای دوستاتون دروغ می باشد ولی یکمی خنده دار هستش و باور نکنید




    الان مدتیه که با خدا لج کردم. اون منو دوست نداره. چرا صدامو نمیشنوه؟ مگه من چه گناهی کردم؟

    درست حدود 5روز پیش یکی مثل شما اومده بود تالار که در مورد همین موضوع یعنی نبودن میل و رغبت پسران جوان برای ازدواج راهنمایی می خواست خدا رو شکر تونستم متقاعدش کنم که اونجوری که دخترا و خواهرای گلمون فکر می کنند نیستش و دیگه هم از اون موقع به بعد ندیدیمش امیدوارم شما هم متقاعد بشی با حرفام
    خوب چرا خدا شمارو دوست نداره صدای شما رو هم نمیشنوه دیگه چی خواستگارم برام نمیاره از اسمون بقیه و هم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟
    اخه خواهر من عزیز من چرا هر چیزو به پای خدا می نویسید به خدا این ها گناهه چرا تا می بینید هر عملی با هر موضوعی اگه جور در نیاد تقصیر خدا می اندازید مطمئن باش حکمتی تو این کار بوده شک نکن بیشتر با خدا انس بگیر اگه باهاش قهر کنی یه وقت اونم باهات قهر کنه تا اخر عمرتم شوهر نمی کنیا از من گفتن بود ولی می دونم خدا با بنده هاش قهر نمی کنه دوست شو باهاش از بخوا که یکی مثل خودت پاک دوست داشتنی .....نصیبت کنه ولی بدون که هر چیزی حکمتی خواهد داشت


    الان مدتیه که برای برادرم رفتیم خواستگاری، خانواده دخترخانومه چندین بار گفتن که دختر ما خواستگار زیاد داشته، با اینکه از من 2 سال کوچکتره.اما من خودم خیلی خجالت میکشم از اینکه هیچکس انتخابم نمیکنه

    ببخش خواهر من اگه خیلی خواستگار داشتن چرا دخترشونو ندادن به یکی که شاید هم مثل خواستگارای دوستاتون دکتر بودن یا مهندس؟؟؟؟
    ها پس چرا ندادن الانه خیلی عذر می خوام منظورم به هیچ خانوم و هیچ دختر و خانواده ایش نیست اون چیزی که من دیدیمو و با جفت گوشام شنیدم و عرض می کنم الانه خانواده دخترا راضی شدن که دخترشونو با اولین خواستگار رد کنن برن چرا؟؟؟چون فکر می کنن رو دستشون می مونه بابا خواهر من باور نکن این حرفای خرافاتی و خدایا می بینی چقدر دختر مردومو هوایی میکنن خواهر من مطمئن باش کسی که زیاد خواستگار داشته باشه اینقدر حرف در مورد زیادی خواستگار نخواهد زد شما هم باور نکن



    حال این ها بود رفع مشکل شما اما درخواست من از شما چی می تونه باشه

    1:
    سطحی نگر و زود باور نباشید
    2:
    با خدا قهر نکنید و همه ی مشکلات و به پای خدا ننویسید
    3:
    اعتماد به نفستو ببر بالا چون با این کارا و خیال بافی ها اعتماد به نفست میاد پایین4:با خانوادتون رابطه خودتونو بیشتر کنید
    5:
    با دوستانتون که اینقدر جلوی شما خواستگار خواستگار میکنن بگید که چرا اینقدر خواستگار دکتر داشتی تا حالا ازدواج نکردی اخه
    6:
    به زندگی روز مره خودتون بپردازید
    7:پاک زندگی کن تا پاک گیرت بیاد عزیزم
    8:
    ارزوی خوشبختی کن برای همه ی دختر پسرا


    این کارارو انجام بده انشالله یه خواستگار خوب برات خواهد امد شما 22 سالته خیلی جا داری بخدا 35 ساله هاش بدون خواستگار موندن اینقدر نا شکر نباشید شما 1لحضه خودتونو بزارید جای اون بیچاره هایی که 30 به بالا سن دارن ببینید که چی میکشن

    الان از محل کارم براتون دارم می نویسم چون واقعا دوست داشتم به شما بفهمونم که اونجوری هم که فکر میکنی نیست بازم سوالی بود یا جایی که برات ابهام داشت بگو تا برات روشنش کنم

    یا حق

    - - - Updated - - -

    در ضمن خواستگاری سنتی خیلی بهتره تا خواستگاری امروزی چرا؟؟؟؟؟چون بیشترین امار طلاق بخاطر داشتن دوست دختر و دوست پسر و بعد ازدواج کردن می باشد که دوستمون @@@ عرض کردند
    ویرایش توسط بی وفا : پنجشنبه 27 تیر 92 در ساعت 10:20

  11. 4 کاربر از پست مفید بی وفا تشکرکرده اند .

    dokhtare kordestan (دوشنبه 31 تیر 92), mohammad6599 (دوشنبه 31 تیر 92), roya22 (پنجشنبه 27 تیر 92), unknown girl (پنجشنبه 27 تیر 92)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 تیر 92 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    106
    سطح
    2
    Points: 106, Level: 2
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از نظرتون
    یه گله همین اول میکنم اونم اینه که شما که دختر معتقدی هستید دیگه بهتر می دونید خود خدا هم تو قرآن گفته که چه بسیارند چیزهایی که دوست دارید ولی به ضرر شماست..... پس با خدا دوست باش. بهش اعتقاد دارید ولی اعتماد ندارید.
    شاید باور نکنید، اما تا همین الان هم که سمت دوست پسر و ... نرفتم، همش به خاطر اعتماد به خدا بود، همش با خودم می گفتم خدا خودش کمک میکنه، اما دیگه خسته شدم.

    ببینید من فکر می کنم اینا به خاطر تنهاییه فکر کنم دوست صمیمی که مدام باهاش برید بیرون و یا تفریح خاصی ندارید همچنین تاثیری که از زندگی دیگران گرفتید اینکه اطرافیان شما تو سن کمتر خواستگار دارن و اونایی که ازدواج کردن موفق شدن. ولی سن شما سنی نیس که از حالا بخاطر ازدواج اینقدر دپرس شید شما تو این سن باید سرحال و پر انرزی باشید.
    تا خرداد که هر روز دانشگاه می رفتم، دوستای خوب زیاد دارم، اما از وقتی دانشگاه تموم شد حدود یک ماه و نیمه که بیرون نرفتم باهاشون. درسته تفریح خاصی ندارم، شاید 2هفته یه بار با خانواده بریم پارک، رستوران. الانم که ماه رمضونه


    به اینم فکر کنید که زندگی مشترک هم محدودیت و هم مسئولیت هایی داره که دوران خوش مجردی نداره. اون خانمی که تو 16 سالگی ازدواج کرده چیزیو از دست داده که شما الآن قدرشو نمی دونید اون خانم حتی به دوران جوونی هم نرسید تو نو جوونی ازدواج کرد.نتونست یه خاطره از دوران مجردی که توش می شه کلی عشق کرد داشته باشه.
    بله، موافقم که 16 سال هم با شرایط امروزه خیلی زوده، اما من 22 سالمه و یه خواستگار هم نداشتم

    یه چیز دیگه شما گفتید تو مجالس زنونه شرکت می کنید فکر کنم می خواید ازدواجتون سنتی باشه ولی پسرا کمتر این شیوه رو می پسندن.شما که بری سر کار و توی اجتماع احتمال زیاد مشکلتون حل میشه.
    منظورم فقط مجالس زنانه و خواستگاری سنتی نبود، همین جا تاپیک هایی رو خوندم که دوستان نظر دادن که تو این مجالس شرکت کنید، کلاس های هنری برید و ... ، منظورم اینه که من گوشه گیر و منزوی نیستم. بالعکس خیلی جمع رو دوست دارم. و اصلا اصراری روی خواستگاری سنتی ندارم.

    یه پستی رو تو یکی از تاپیک ها خوندم به نظرم واقعا درست گفتن:
    میگن اعتمادبنفس داشته باشین ولی بخدا ما هم مثل بقیه اعتماد بنفس داشتیم که تونستیم به جاهای خوب برسیم.
    میگن مرتب باشین و به خودتون برسین,ولی میدونم از نصف دخترایی که ازدواج کردن و خوشبخت شدن خوشگلتری عزیزم,چون خودمم خوشگلم ولی تنهام
    میگن کلاس و فلان برین,بخدا ما هم رفتیم ما هم مثل همه اجتماعی هستیم ولی تنهاییم
    منو شما و امثال ما قربانی 2 چیز هستیم:
    1:تربیت پدرومادرانمان:که به ما آموختند باوقارتر و سنگین تر از دیگران باشیم ولی نگفتن وقارومتانت و سنگینی هم اگه در یک دختر خانم زیاد باشه دخترک میبازه عزیزم
    2:فرهنگ جامعه ما که با این همه ادعا به دختران سربه زیر وبا وقار میگن گیج و غیر اجتماعی

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    رویا جان، شما هنوز خیلی وقت داری. ولی ضمن اینکه اینقدر دختر خوب و متینی هستی توی همون متوقف نمون. تمام چیزهایی که گفتی مقدمه است برای اینکه زندگی خوبی داشته باشیم نه اینکه هدف باشه. سعی کن کمی روی زیبایی و ظرافت زنانه ات کار کنی. ان شاء الله همراه خوبی برات پیدا بشه.

  14. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    roya22 (پنجشنبه 27 تیر 92)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 تیر 92 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1392-4-01
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    106
    سطح
    2
    Points: 106, Level: 2
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از نظرتون


    وقتی دوستام از خواستگارای دکتر مهندسشون تعریف می کنند داغون میشم


    چرا داغون میشی ماشالله سن شما 22 ساله و اینقدر عجله دارید مگه چه خبره می ترسید بمونید رو دست خانوادتون مگه؟؟
    ببین سن ازدواج الان رفته بالا چرا و به چه علت؟؟؟چون یه اقا پسر چه پاک چه ناپاک برای پا پیش گذاشتن قدمی برای ازدواج نیاز به مخارج بالایی دارد در شهرستان حدود 60میلیون و تهران 166 میلیون خلاصه باید خرج عروسی بگیره و خونه ای برای اسایش و رفاه شما و خودش ایا این اقا پسر جوونی که شما در نظر تصور داری قادر به قدم برداشتن در ازدواج خواهد بود؟؟؟مطمئنا خیر هستش پس بخاطر این دلیل کوچک که یکی از دلایل قوی هستش سن ازدواج میره بالا فکر نکن این بود تنها دلیل نخیر دلایل زیادن این بود قضییه بالا رفتن سن ازدواج


    خواستگارای دکتر مهندسشون؟؟؟؟؟ ببین من الان واقعا به این حرفتون می خندم اگه خواستگاراشون دکتر و مهندس بودن چرا قبول نکردن نکنه گفتن ما فعلا قصد ازدواج نداریم و شما هم به این حرف دوستاتون باور می کنی ببین هیچوقت یه دکتر مهندس الان ازدواج نمیکنه غیر از اینکه خانواد اقایان دکتر و مهندس اصرار داشته باشند که اونم از 100% 20% ممکنه اینگونه باشه پس نتیجه میگیریم؟؟؟

    اینقدر سطحی نگر و زود باور نباشیم من نگفتم حرفای دوستاتون دروغ می باشد ولی یکمی خنده دار هستش و باور نکنید
    166 میلیون؟!!! والا برادر من هم یک سوم این پول رو نداره، اما داره ازدواج میکنه. من حاضرم که مجلس عروسی نگیره، به نظرم این همه خرج های الکی واقعا بی معنیه. به نظرم 166 میلیون واقعا خیلی زیاده. ببینید حتی یه خونه کوچیک هم بخواد اجاره کنه، بالای شهر تهران هم نه، خیلی کمتر از این میشه.
    نمیدونم شاید دروغ باشه، شاید من خیلی زودباورم، شاید چون خودم همیشه سعی میکنم هیچ وقت دروغ نگم، فک میکنم همه راست میگن.

    الان مدتیه که با خدا لج کردم. اون منو دوست نداره. چرا صدامو نمیشنوه؟ مگه من چه گناهی کردم؟

    درست حدود 5روز پیش یکی مثل شما اومده بود تالار که در مورد همین موضوع یعنی نبودن میل و رغبت پسران جوان برای ازدواج راهنمایی می خواست خدا رو شکر تونستم متقاعدش کنم که اونجوری که دخترا و خواهرای گلمون فکر می کنند نیستش و دیگه هم از اون موقع به بعد ندیدیمش امیدوارم شما هم متقاعد بشی با حرفام
    خوب چرا خدا شمارو دوست نداره صدای شما رو هم نمیشنوه دیگه چی خواستگارم برام نمیاره از اسمون بقیه و هم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟
    اخه خواهر من عزیز من چرا هر چیزو به پای خدا می نویسید به خدا این ها گناهه چرا تا می بینید هر عملی با هر موضوعی اگه جور در نیاد تقصیر خدا می اندازید مطمئن باش حکمتی تو این کار بوده شک نکن بیشتر با خدا انس بگیر اگه باهاش قهر کنی یه وقت اونم باهات قهر کنه تا اخر عمرتم شوهر نمی کنیا از من گفتن بود ولی می دونم خدا با بنده هاش قهر نمی کنه دوست شو باهاش از بخوا که یکی مثل خودت پاک دوست داشتنی .....نصیبت کنه ولی بدون که هر چیزی حکمتی خواهد داشت
    من خیلی خدا رو دوست دارم. اما میدونی گاهی فک میکنم چرا این حکمت برای من هست؟ والا بخدا من همه کارهایی که میگن رو کردم اما تا حالا نشده. من انتظار ندارم از آسمون بیاد،اما ... .
    یه تاپیک بود 40مورد برای پیدا کردن شوهر هم خوندم شاید بگم بیشتر شرایطش رو دارم اما نشد.

    الان مدتیه که برای برادرم رفتیم خواستگاری، خانواده دخترخانومه چندین بار گفتن که دختر ما خواستگار زیاد داشته، با اینکه از من 2 سال کوچکتره.اما من خودم خیلی خجالت میکشم از اینکه هیچکس انتخابم نمیکنه

    ببخش خواهر من اگه خیلی خواستگار داشتن چرا دخترشونو ندادن به یکی که شاید هم مثل خواستگارای دوستاتون دکتر بودن یا مهندس؟؟؟؟
    ها پس چرا ندادن الانه خیلی عذر می خوام منظورم به هیچ خانوم و هیچ دختر و خانواده ایش نیست اون چیزی که من دیدیمو و با جفت گوشام شنیدم و عرض می کنم الانه خانواده دخترا راضی شدن که دخترشونو با اولین خواستگار رد کنن برن چرا؟؟؟چون فکر می کنن رو دستشون می مونه بابا خواهر من باور نکن این حرفای خرافاتی و خدایا می بینی چقدر دختر مردومو هوایی میکنن خواهر من مطمئن باش کسی که زیاد خواستگار داشته باشه اینقدر حرف در مورد زیادی خواستگار نخواهد زد شما هم باور نکن
    گفتن هیچ کدومشون مثل برادر من به دلشون ننشسته، البته هنوز هم بعد 2 ماه و نیم جواب قطعی ندادن، در مرحله شناخت و آشنایی هستن، ما میریم خونشون، اونا میان خونمون.
    فقط این نیست، شاید باورتون نشه همسایه مون چند ماه پیش به مادرم گفت دخترم 6 تا خواستگار داشته تو یه ماه.

    حال این ها بود رفع مشکل شما اما درخواست من از شما چی می تونه باشه

    1:
    سطحی نگر و زود باور نباشید
    2:
    با خدا قهر نکنید و همه ی مشکلات و به پای خدا ننویسید
    3:
    اعتماد به نفستو ببر بالا چون با این کارا و خیال بافی ها اعتماد به نفست میاد پایین4:با خانوادتون رابطه خودتونو بیشتر کنید
    5:
    با دوستانتون که اینقدر جلوی شما خواستگار خواستگار میکنن بگید که چرا اینقدر خواستگار دکتر داشتی تا حالا ازدواج نکردی اخه
    6:
    به زندگی روز مره خودتون بپردازید
    7:پاک زندگی کن تا پاک گیرت بیاد عزیزم
    8:
    ارزوی خوشبختی کن برای همه ی دختر پسرا


    این کارارو انجام بده انشالله یه خواستگار خوب برات خواهد امد شما 22 سالته خیلی جا داری بخدا 35 ساله هاش بدون خواستگار موندن اینقدر نا شکر نباشید شما 1لحضه خودتونو بزارید جای اون بیچاره هایی که 30 به بالا سن دارن ببینید که چی میکشن

    الان از محل کارم براتون دارم می نویسم چون واقعا دوست داشتم به شما بفهمونم که اونجوری هم که فکر میکنی نیست بازم سوالی بود یا جایی که برات ابهام داشت بگو تا برات روشنش کنم
    ازتون بسیار متشکرم.

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام عزیزم.دوستان گفتنی ها را گفتن.من کاملا بهت حق میدم.هرچی بگی حق داری؟اینهمه تناقض را که میبینی نمیدونی باید چکار کنی؟اما برای اینکه بهت بگم شرایط تو حدقل با توجه به سن ات نسبت به خیلیا عالی و محشره و باید خوشحال هم باشی یه تاپیک هست که بهت پیشنها میکنم بخونی(البته اینجا در این مورد پستهای زیادی نوشته شده ولی این تاپیک هنوز بسته نشده و میتونی بخونی)اگه درست خاطرم باشه،عنوان تاپیک اینه:"خدیاااااااا مشکل من چیه چرا انتخاب نمیشم؟؟؟؟ "
    تو قسمت search بنویسی میتونی پیداش کنی.راستی اینم بهت بگم من الان 29 سالمه و هنوز ازدواج نکردم و یه جورای باهم همدردیم عزیزم.فقط یه چیز بدون حتی اگه هیچ کسم نباشه که بهت ابراز علاقه کنه و یا نیاد خواستگاریت هیچوقت خودتو نباز و خودتو مواخذه نکن .

  17. 2 کاربر از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده اند .

    roya22 (پنجشنبه 27 تیر 92), shapoor (جمعه 28 تیر 92)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مامانم از ظاهر خواستگارم خوشش نیومده!!
    توسط توت فرنگی در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 خرداد 95, 15:14
  2. شیوه پاسخ به خواستگاری
    توسط جاودان در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 مرداد 90, 18:08
  3. پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 بهمن 87, 19:06
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 27 دی 87, 16:59
  5. شکستن قول-شاید آقایون بهتر بتونن راهنمائیم کنن
    توسط separ در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 23 شهریور 87, 12:03

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.