به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مرداد 92 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    285
    سطح
    5
    Points: 285, Level: 5
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چطوري با رفتار شوهرم كنار بيام؟

    سلام. من مدتي هست كه اين سايت رو مي‌شناسم. از اطلاعاتش خيلي كمك گرفتم. حالا مي‌خوام يه مشكل رو مطرح كنم شايد شما بتونيد كمكم منيد.
    من 28 سالمه همسرم هم 30 سالشه و ما دو ساله ازدواج كرديم.
    ما هردو سختي‌هاي زيادي كشيديم و آدهم‌هاي خودساخته‌اي هستيم. ولي خب تحمل سختي‌ها و مشكلات خانوادگي و... بي‌تاثير هم نبوده و من فكر مي‌كنم كه هر دو ما افسره شديم. راستش من حدود 4 سال پيش (وقتي مادرم فوت شد)حتي تويه دوره‌اي دارو هم مصرف كردم. ولي خوب شكر خدا خيلي بهترم و سعي مي‌كنم جلوي برگشت به گذشته‌رو بگيرم اما مشكل اينجاست كه همسرم اصلا كمك نمي‌كنه. اون به شدت عصبيه. هميشه قضاوتاش در مورد همه‌چيز منفيه. هميشه نيمه خالي ليوان رو مي‌بينه و اين حالت‌ها سوهان روح منن و دقيقا كمكي هستند براي بدتر شدن حال من.
    مثلا بهش ميگم بيا بريم سفر ميگه من با تو سفر نميام. دليلشم اينه: وقتي سفر ميريم توقع داره من در مقابل تمام رفتارهاي بدش سكوت كنم. مثلا اگر من پشت فرمون باشم انقدر غر ميزنه و ايراد ميگيره كه عصباني ميشم و ميزنم كنار. بعدش دروباره عصباني ميشه كه چرا زدي كنار. يا اگر كفشم گلي باشه و بيام تو ماشين كلي دعوا راه ميندازه كه من ماشينو تميز كردم و تو كثيفش كردي
    يا توقع داره هرچي توي ذهنشه من بدون گفتن اون متوجه بشم.
    يا بهش مي‌گم همكارم دعوتمون كرده بريم خونشون. شروع ميكنه به فحش دادن كه اون مي‌خواد فضولي كنه من با همكار جماعت رفت و آمد نميكنم.
    پدر مادرش تويه شهر ديگه زندگي مي‌كنن هروقت مي‌ريم اونجا با اونا هم دعواش ميشه.چرا؟ چون همش عصبيه و فكر ميكنه عقل كله و همه از كوچيك و بزرگ بايد براش دولا راست بشن.
    كلا توي خانوادشون 3 تا پسرن كه هر سه عصبين. باباشونم دليلشه چون بهشون با رفتارش ياد داده كه بايد فحش بده داد بزنه و اگر ديگران از دستش برنجن اشكالي نداره
    خلاصه بگم من واقعا در برابر رفتاراش نميتونم سكوت كنم و اعتراض من شروع يك دعوا و قهر جدي براي اونه!
    لطفا كمكم كنيد. راستش ما هردو مثل هميم و تحمل همديگرو نداريم. من نگران زندگيمونم چون هردو به شدت آسيب پذير شديم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    من با مطالبی که اینجا تو این سایت خوندم متوجه شدم که تقریبا 50درصد به بالا خانم ها این مشکل بداخلاقی شوهر رو دارن الناز جان منم دقیقا مثل توام الانم دو روزه شوهرم سر هیچی با هام قهر کرده اونا هم خاوادگی عصبین الان من حالم خیلی بدتره با این حالم یکی باید به خودم کمک کنه ایشالا دوستان میان بهت راهنمایی میدن

    - - - Updated - - -

    راستی شما در واقع 5سال از شوهرت بزرگتری به نظرت این نمیتونه دلیل باشه ؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مرداد 92 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    285
    سطح
    5
    Points: 285, Level: 5
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزم من 28 سالمه و شوهرم 30 سالشه . من دوسال ازش ك.چكترم. ايشالا مشكل شما هم حل شه . ولي من واقعا بريدم . هم كار ميكنم هم به كاراي خونه رسيدگي ميكنم هم اخلاقشو تحمل ميكنم در كنار تمام مشكلات زندگيمون. واقعا خسته شدم

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز

    شوهر شما عصبی هستند و ممکنه بخاطر ژن خانوادگیشون باشه چون گفتید تو خانوادشون 3 پسر دارند همشون عصبی از طرفی هم عصبانیتی که از طریق ژن به ارث میرسه حدود 15 الی 20 دقیقه هست و بعد فروکش میشه ایا شوهر شما هم این گونه هست؟؟
    من هم جوشی هستم یعنی مرد جماعت جوشی هستش ولی دلیل من 1:ژن خانوادگی و 2: مشکلات کار بنده هستش که باعث ایجاد خشم درونی و خشم کاذب در من شده و این خشم بنده فقط فقط 15 دقیقه هستش و مثل یه امپر ماشین هستش که میزنه بالا و جوش میاره بعد مدت زمان کوتاهی فروکش خواهد کرد

    اما علاوه بر خشم شوهرتون باید اعلام کنم ایشون باید یک شخص منفعلی باشند چون پرخاشگری ایشون بسیار زیاد و بی احترامی هم می کنند که به دور از ادب و شخصصیت هستش

    حال باید چکار کرد؟

    شما در مواقعی که ایشون اروم هستند باهاشون حرف بزنید اگررچه ممکنه باز عصبی بشه و بد و بیراه بگه ولی شما حرفتو بزن بگو که واقعا من می رنجم از این که سرم داد میکشی

    هر وقت عصبی شد ارومش کن نه اینکه اب جوش بریزی رو اعصابش و بیشتر عصبیش کنی

    محیط گرم و شادی براش فراهم کن با خاطرات گذشته ای که امیدوارم بینتون بوده باشه

    به ایشون گوش زد کن که من بخاطر فوت مادرم یکمی ناراحت هستم و هر لحظه ممکنه مثل گذشته بشم
    (
    مرد وقتی که احساس خطر کنه چه از سوی خودش و چه از سوی تموم زندگیش مخصوصا زنش مطمئن باش تموم جونشو برای زنش میده اینو یادت باشه)


    سعی کن بهش اطمینان و ارامش بدی اگر سرت داد زد با اینکه حق با تو هستش بگو چشم عزیزم


    یه مدت اگه اینکارارو کردی هم شوهرت از پرخاشگری یا منفعل بودنش دست بر میداره و هم زندگیتون قشنگ خواهد شد


    هیچ وقت قهر نکنید جدی میگم و همیشه هم اگه قهر کردی اون کسی برنده هست که اول اشتی کنه یادت باشه

    یا حق
    ویرایش توسط بی وفا : سه شنبه 25 تیر 92 در ساعت 12:03

  5. کاربر روبرو از پست مفید بی وفا تشکرکرده است .

    mah naz (سه شنبه 25 تیر 92)

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    با بی وفا کاملا موافقم ولی این تاثیراتی که همین 15دقیقه میذاره خاطرات خوش یه ماه رو از بین میبره !

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مرداد 92 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    285
    سطح
    5
    Points: 285, Level: 5
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بي وفاي عزيز ممنون از همدرديتون. راستش وقتي آرومه خيلي خوبو شوخه ولي امان از اينكه شروع كنه به لجبازي! همه چيز تو ذهنش ميمونه و سعي ميكنه تلافي كنه . راستش من اوايل هرچي مي‌گفت آرومش ميكردم الانم همينكارو سعي ميكنم انجام بدم ولي خيلي كمتر از گذشته چون واقعا از اينهمه تنش خسته شدم. دلم مي‌خواد ما هم مثل جووناي ديگه گردش و تفريح داشته باشيم ولي اونا رو كه نداريم هيچ ، كل زندگيمونو نااميدي گرفته . تا بهش هرچي مي‌گم ميگه من زندگيمو باختم. من آخر ختم . من منتظر مرگم. خودتونو بزاريد جاي من. با تمام مشكلات زندگيم صبح تا شب اين حرفا رو مشنوم احساس ميكنم كه توسن 28 سالگي پير شدم.
    من چقدر بايد پيش قدم باشم براي ايجاد محيط شاد؟ بابا منم زنم مثل همه‌ي زنا احتياج به محبت دارم. باور كنيد خيلي خسته ‌ام ولي دارم تلاش مي‌كنم براي اين زندگي.
    من هميشه براي آشتي پيش قدمم چون اگر يك سال باهاش حرف نزنم سراغي هم ازم نميگيره.
    گاهي احساس ميكنم بايد براي مدتي تركش كنم كه هردومون بتونيم تصميم بگيريم. مطمئنم كه بدون من ميتونه ادامه بده

    - - - Updated - - -

    لطفا كمكم كنيد . به‌نظرتون بهش پيشنهاد بدم كه يه مدت از هم دور باشيم؟

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    من موافقم البته به صورت کاملا توافقی و در شرایط آشتی کامل به نظرم میتونه تاثیر خوبی بذاره

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام الناز عزیز

    باز زدی جاده خاکی که یه مدت دور باشیم چیه اصلا اصلا اینکارو انجام نمی دی برم خونه بابام و نمی دونم هنگام خواب پیشش نخوابمو و از این حرفا نداریم یعنی چی تو زندگی مشترک بار ها دعوا پیش میاد دلخوری پیش میاد اینجوری برخورد می کنین هم از زندگیتون لذت نمی برین هم به خودتون سختی میدید

    شوهر شما طبق گفته خودتون که شوخ طبع و به طبع برون گرا یا میون گرا مایل به برون گرا می باشند از خصوصیات بارز این گونه خصلت ها همون پرخاشگری هست اما تا چه حد؟؟؟؟پرخاشگری که توش بد و بیراه به هم دیگه گفته بشه هم صورت خوشی نداره هم اینکه به دور از ادب خانوادگیست
    اما شما از این بابت ناراحتیت که هر وقت میگید بریم سفر یا هر حرفی میزنید می گن که من باختم و من زندگیم تباه شد جوونیم رفت همه ی اینا ریشه دار از موضوعی که خودتون اشاره کردید که در گذشته هر دوی شما خاطرات بد و سختی رو پشت سر گذاشتین و منم همین فکر و می کردم

    اصلا هم فکر اینو نکن که بدون شما بتونه خودشو جمع و جور کنه ایشون الان هم ذهنشون بیمار هستش هم جسمشون و باید پیش یه روان پزشک بروند چرا؟چون تموم ذهنیتشون رو از گذشته محو کنند و در کنار این شمایید که حکم نیمه گمشدشو دارید و به هیچ وجه ترکش نخواهی کرد با روش هایی که به شما گفتم می تونی زندگیتو بسازی و در اینده نزدیک خوشی و برگردونی به زندگیت اما می تونی هم انجامش ندی و مشکلات دیگر گریبان گیر شما شود و در کنار این روش ها امیدوارم هر دوی شما به یک روانپزش یا مشاوره مراجعه کنید تا بهتر و بیشتر جواب بگیرید

    باز هم سوالی هست در خدمتم

    یا علی

  10. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام الناز جان. حق با شماست و من وبقیه دوستانی که همسرامون این رفتارهارو دارند، درکتون میکنیم. این سایت باری من واقعا مثل یه آرام بخش هستش.هر وقت عصبی میشم یا با همسرم بحث میکنم میام اینجا هم دردودل می کنم و هم راه حل میخوام. واقعا جنگ و دعوا و مقابله به مثل و جدایی و.... اینا رو بزار کنار. فقط باید فعلا روی خودت کنترل داشته باشی. من میفهمم یه زن یعنی نیاز. نیاز به عشق به احترام به توجه به ..... ولی حالا راه به دست آوردن همه یاین چیزا فرق کرده با راهی که شما توی ذهنت داری. این ازدواج صورت گرفته و کاریش نمیشه کرد.اول اعتماد به نفس و شادیه از دست رفته ی خودتو دریاب تا زندگیتون رنگ شادی شو از تو بگیره. هر وقتم دیدی کار داره به کل کل و بحث میکشه سکوت کن و نامحسوس محل رو ترک کن مثلا برو آشپزخونه و بعدنش براش یه نامه بنویس که حتما اول ازش تعریف و تمجید کرده باشی بعد انتقاد کن.اینجا کسی واقعا نمیتونه نسخه ی خودشو برای کسی دیگه ببنده. فقط همین که بدونی همه ی آدما مشکل دارن بهت کمک می کنه قوی تر بشی.این دیگه هنر خودته که بتونی شرایط رو کنترل کنی.موفق باشی عزیزم

  11. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مرداد 92 [ 09:08]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    285
    سطح
    5
    Points: 285, Level: 5
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از جوابهاتون دوستان. من اصلا با رفتن پيش مشاور مشكلي ندارم همونطور كه قبلا هم رفتم ولي همسرم راضي نميشه بره و من مطمئنم نياز به شخص سومي داره تا اشتباه كارش رو بهش يادآوري كنه. من خودم هم مشكلاتي دارم واقعا عصبي شدم و در مقابل عصبانيت هاي اون خيلي اوقات نمي‌تونم سكوت كنم و متاسفانه منم وارد بحثش مي‌شم.
    بزرگترين نقطه ضعف من خانوادمن كه همسرم هميشه از اين موضوع استفاده مي‌كنه و توي دعواها كلي بهشون فحش مي‌ده.راستش خانواده من بعد ار فوت مادرم واقعا از هم پاشيد و پدرم به من كه فرزندشم محبتي نمي‌كنه چه برسه به دامادش. اونم همش شاكيه كه خانواده تو به من احترام نميزارن. بايد زنگ بزنن حالمو بپرسن دعوتم كنن و...
    بارها براش شرايط رو توضيح دادم ولي هر بار موضوع تكرار ميشه. راستش ريشه اين رفتار رو توي خانوادش ميدونم. چون بارها شده پدرش حتي جلوي ماها به خانواده مادرهمسرم فحش ميده و تا به حال نديدم مادرش به اين حالت اعتراض كنه. انگار ياد گرفتن بايد تو عصبانيت به خانواده طرفشون بد و بيراه بگن تا آروم شن. با اين رفتار چه برخوردي كنم؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.