سلام دوستان
فکر نمی کردم توی زندگیم مجبور بشم در مورد چنین مساله ای مشاوره بخوام!!!
اول از خودم براتون بگم.
من دختری 32 ساله و مجرد هستم.شاغل، تحصیلات فوق لیسانس، درسخوان، اهل مطالعه، کم صحبت، علاقمند به هنر (عکاسی میکنم، تذهیب کار میکنم و قلاب بافی!!!! هم میکنم یکم هم ساز میزنم)، کوهنوردی و طبیعت گردی و مهمتر از همه اینکه در خانواده ای معتقد و پایبند به حریم در روابط زن و مرد بزرگ شده ام و اصلاً به روابط بین دختر و پسر قبل از ازدواج اعتقادی ندارم چه برسه به رابطه نزدیک افراد متاهل و مجرد با هم!!!!(اگر توضیح بیشتری در مورد من خواستید در خدمتتون هستم)
اما مساله من
در یک مهمانی از اقوام من به همراه برادرم، همسرشون و خواهرم حضور داشتیم. من در کنار یکی از اقوام که آقایی 65 سال هستند و همسر آین آقا نشسته بودم و از ابتدا تا انتهای مهمانی ایشون چند سوال از من پرسیدند و من هم مختصراً پاسخ دادم.مثلاً پرسیدن خواننده این آهنگ کیه؟ من هم جواب دادم : از این نوع موسیقی ها گوش نمیدم و خواننده رو نمیشناسم.
من این آقا رو در مهمانی های بسیاری از جمله مراسم عروسی برادرم هم دیده بودم ولی هیچ وقت با ایشون هم کلام ( در همون حدی که گفتم) نشده بودم. ایشون و همسرشون در فامیل و اقوام به خاطر خصوصیات برجسته اخلاقی و انسانی که دارن زبانزد خاص و عام و مورد احترام هستن و همه فامیل هم صحبتی با ایشان را سعادتی برای خود میدانند!!!! ایشون فردی تحصیلکرده، استاد تمام یک دانشگاه خیلی خیلی معروف بسیار بسیار بسیار اهل مطالعه، مهربان، خیّر و هزارن خصوصیات اخلاقی برجسته که همه در موردشون ذکر میکنن ولی از نظر من انسانی هستن مثل بقیه انسانها؛جایز در خطا کردن..
در آن مهمانی من هیچ حس بدی نسبت به ایشان نداشتم. در ضمن برادر من با این آقا رفت و امد خانوادگی دارن. چند روز پیش اس ام اسی از طرف این آقا داشتم (شماره همراه منو از خانم برادرم گرفته بودن) با این مضمون که مفصلا(!!!) با برادر من در مورد من و خصوصیات اخلاقیم و تفکراتم صحبت کردن و تفکر و اندیشه من رو به خودشون نزدیک دیدن(!!!!) و خیلی قشنگ میشد اگر تفکراتمان بیشتر در کنار هم قرار میگرفت(!!!)
بعد از خوندن این متن کوچکترین اعتنایی به این اس ام اس نکردم و در اولین فرصت از برادرم توضیح خواستم. برادرم هم تعجب کردن و گفتن با شناختی که از ایشون دارن فرستادن چنین چیزی دور از انتظار است و خواستند که پاسخی ندهم که البته من هم قصد پاسخ دادن نداشتم.
بعد از دو روز دیشب حدود 11:30 شب ایشان با تلفن منزلشون (البته بعد از تماس متوجه شدم که شماره منزل ایشون بوده)با همراه من تماس گرفته بودن و چون من در منزل به تلفن همراه جواب نمیدهم، طبیعتاً تماس ایشون هم بدون پاسخ ماند.
دوستان عزیزم از آنجایی که این آقا از اقوام هستن و خواسته و ناخواسته ایشون رو دوباره ملاقات خواهم کرد (ایشون بعد از ماه رمضان خوانواده ما رو به منزلشون دعوت کردن) فقط منو راهنمایی کنید که چطور با ایشون برخورد کنم و اصلاً چه باید بکنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)