من قبل ازازدواج سرویس همسرم بودم وخبر داشتم با کسی دیگری دوست بوده و جدا شده بعد بامن دوست شد باهم ازدواج کردیم باهمه سختی ومشکلات زندگی مان راشروع کردیم خدا بعد دوسال یک دختربهمون داد چند وقتی بود بهش شک کرده بودم وکنترلش می کردم تا اینکه رفتیم مسافرت دیمم داره با تلفن یواشکی صحبت میکنه باگوشی دیگه ای که من ازش هیچ اطلاعی نداشتم وبهم دروغ گفت قول داد دیگه تکرار نکنه تا دوباره دوماه پیش دیدم داخل کمد لباس بچه یک گوشی دیگری یواشکی گذاشته وقتی بازش کردم دیدم اس ام اس های ناجوری ردوبدل شده تا همسرم متوجه شد گوشی رو چنگ زدوشکست سیم کارت روهم نصف کرد دو روزی روباهم قهرکردیم آمدوجلو پدرش قول داد دیگر تکرار نمی کند وبا دوستان ناباب رفت وآمد نکند دوهفته قبل از سرکارم زودتر آمدم دیدم داره دوباره باتلفن همراه صحبت میکنه چند لحظه ای پشت درب ایستادم دیدم حرفهای نامربوتی داره ردوبدل میشه تامتوجه شد من آمدم گوشی روخاموش کرد و داخل قوطی حبوبات انداخت وقتی پیداشت کردم دیدم این سری دوعدد سیم کارت داره وهردوهم pinداره تا من نتونم بازش کنم الان ازاون روز باهم قهر هستیم او میگوید برای پول رابطه داشته و درحد تلفنی بوده حال به کمک شما نیازدارم او مگوید یک فرجه دیگربده وجدا دیگر نمی توانم بهش اعتماد کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)