به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array

    شوهرم نسبت بهم بی اعتماده چه کار کنم؟

    سلام دوستان من الان یه هفته ای میشه عضو این سایت شدم
    تازه فهمیدم چقدر آدما هستن که که مشکلات منو دارن!و به نظرم اینجا جایی که میشه با هم فکری مشکلو حل کرد بدون رودربایسی و خجالت
    بذارین ازاول تعرف کنم من 5سال پیش با یه آقایی دوست بودم بنا به مخالفت های خانواده من ازدواج ما مقدور نبود منم بخاطر وابستگی که به این آقا داشتم و از طرفی کلی با عقل و دلم کلننجار رفتن تصمیم گرفتم با کم کردن رابطه باهاش بتونم ازش دل بکنم و تا جایی هم موفق بودم بعد از گذشت یه سال که رابطه من با ایشون در حد هفته ای یه اس ام اس بود با یه آقای دیگه آشنا شدم که برخلاف شباهت شرایط ولی خانواده ام موافق بودن البته من متاسفانه متاسفانه متاسفانه برای اینکه مثلا صداقتمو نشون بدم کل قضیه آقای قبلی رو بهش گفتم اون هم اول خوشحال شد و خیلی هم کمکم کرد تا باهاش به طور کامل قطع رابطه کنم خلاصه رابطه من با اون آقا بالکل تمام شد(البته اون خیلی اصرار میکرد و پیغام پسغام میفرستاد و خواهان ادامه رابطه بود) ولی.... آقا دومی (که بعدها همسرم شد) شدیدا روی من حساس بود و چندین بار منو تعقیب میکرد هرچند من از همه امتحان ها پیروز دراومدم ولی اون اصرار داشت که من ته دلم به اون فکر میکنم..من خیلی سعی کردم از ذهنش اینو کنار بزنم ولی گاهی که اتفاقی اون آقا رو بیرون میدیدیم من به خاطر عکس العمل شوهرم خیلی میترسیدم ولی اون به حساب دلتنگی میذاشت پس از کلی دعوا و آشتی که این دعوا شامل شک شوهرم و به دنبال منت کشی یا همون رفع شک از طرف من بود بعد از یکسال کلنجار رفتن چون من شوهرم رو بشدت دوست داشتم چشم روی بداخلاقیهاش بستم با هم عقد کردیم ولی در دوران نامزدی هم همین مسائل ادامه داشت تا اینکه به خودم اومدم و دیدم اون داره لوس میشه و از اونجایی که به نظر خودم و خودش یه نقطه ضعف دستش داشتم سر هر بحث بی ربطی مسئله رو به اون ربط میداد و فحش های بدی به من میداد حتی رابطه مون در دوران نامزدی سر همین شک های بیخود داشت به طلاق کشیده میشد که با پادرمیونی خانواده ها حل شد یک سال بعدش هم عروسی کردیم ولی باز هم همون قضایا دنبال میشد .و الان هم کنترل هاش ادامه داره البته کمتر شده ولی هست میخوام راهنماییم کنید که چیکار کنم که اعتماد کامل بهم داشته باشه اگه خواستین از خصوصیات شوهرم هم بهتون میگم

    - - - Updated - - -

    من تازه واردم چرا هیچکس کمکم نمیکنه!

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    بهتره یه زمانی که رابطه تون خوبه و شرایط را مناسب می بینی باهاش در این مورد صحبت کنی
    و بگی که از شنیدن اون حرفها توی دعوا واقعا ناراحت می شی.
    می تونی قبول کنی که عصبانی هست و ممکنه حرفهایی بزنه، اما نه در این حد که به شما
    و عشقتون به همسر و زندگیت توهین کنه. بگو که می ترسم از این که عشق من را به خودت و زندگیمون باور نداری.

    باهاش صحبت کن.

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    سلام دوست خوبم .دقیقا طبق چیزی که گفتید نباید همه گذشته تان را رو می کردید

    داشتن یک نامزدی شکست خورده یا یک ازدواج ناموفق در کارنامه، حسادت همسرتان را آرام آرام تشدید کرده است. شاید او در آغاز ازدواج تان هم این موضوعات را می دانسته و به ظاهر آنها را پذیرفته بوده اما با بیشتر شدن عشقش و بیشتر شدن ترسش برای از دست دادن شما، این موضوع به شکلی آزار دهنده ذهنش را مشغول کرده و روی ارتباط شما تاثیر گذاشته. شما نمی توانید گذشته تان را تغییر دهید بلکه تنها کاری که می توانید انجام دهید، پرهیز کردن از گفتن خاطراتی است که می تواند حسادت همسرتان را تشدید کند. در موردن اون آقا صحبت نکنید و به هیچ بهانه ای خاطره ای که مربوط به آن روزهاست را برایش تعریف نکنید. بگذارید فکر کند که شما همه آن روزها را فراموش کرده اید تا او هم این موضوع را فراموش کند.
    سعی کنید حتی دروغ های کوچک هم نگویید
    چه همسرتان شکاک باشد و چه نه، نخستین قدمی که بایدبردارید، صادق بودن است. پای دروغ که به میان بیاید، همه چیز به هم می ریزد اما منظورمان از دروغ، تنها پنهان کردن موضوعات حیاتی نیست. دروغ های کوچک در مورد موضوعات به ظاهر بی اهمیت، بیشتر از آنچه فکر می کنید روی رابطه شما و قضاوتی که همسرتان در مورد شما دارد، تاثیر می گذارند. پنهان کاری های کوچک، می تواند آرام​آرام همسرتان را نسبت به شما بی اعتماد کند. او حق دارد با دیدن این دروغ های نسبتا بی اهمیت نسبت به اصلی ترین موضوعات زندگی مشترک تان هم شک کند. شاید همسرتان به جای لجبازی و بی توجهی شما، برای بیرون آمدن از این وضعیت نیاز به کمک داشته باشد.
    بگویید، قبل از آنکه بپرسد . باور کنید که سکوت موفق ترین ازدواج ها را هم ویران می کند. اگر می خواهید زندگی مشترک شما عاقبت خوبی داشته باشد، نگذارید سکوت جایش را در خانه شما باز کند. برای اینکه هر روز حرفی برای گفتن داشته باشید، نیاز به اتفاق خاصی ندارید. حرف زدن در مورد موضوعات روزمره، عقاید و برنامه ها می تواند گفت وگوی دونفره تان را گرم کند. بهترین راه برای اینکه همیشه حرف تازه ای داشته باشید، انجام کارهای مشترک و داشتن علایق مشترک است. با هم تلویزیون ببینید، با هم پیاده روی کنید و با هم غذا بخورید تا همیشه حرفی برای گفتن میان تان باقی بماند. وقتی همسرتان ببیند بدون نیاز به کنجکاوی از همه روز شما خبر دارد، دیگر نیازی نمی بیند که مخفیانه سر از همه کارهای شما در بیاورد. انبار باروت را منفجر نکنید .اوضاع شما با دیگران فرق می کند. همسر شما یک انبار باروت است و برای منفجر شدن تنها به یک جرقه احتیاج دارد. پس فرصت را برای منفجر شدنش فراهم نکنید. یادتان نرود که هر اشتباه کوچکی می تواند یک ناامنی بزرگ را برای او ایجاد کند و همسرتان را به این فکر بیندازد که اگر بیشتر می گشتم و اگر بیشتر مراقبش بودم، اینطور نمی شد. شاید شما فکر کنید، کاری نکرده اید اما قبل از آنکه در مورد کارهایتان قضاوت کنید، باید موضوع را از دریچه نگاه او ببینید. باید بدانید چه موضوعاتی حساسیت او را تشدید می کند و از آنها بپرهیزید و اگر فکر می کنید حساسیت او بی مورد است، باید قبل از آنکه کاری بکنید، یک قدم به عقب بازگردید و به او کمک کنید تا حساسیت های بی موردش را کنار بگذارد.عشق تان را نشان دهید .همسر شما به دیدن احساس تان احتیاج دارد. او باید بداند که برای شما با همه فرق می کند و حسی که به او دارید از جنس دیگری است. او باید مطمئن شود که تمام قلبتان را از آن خود کرده و اینکه شما تنها متعلق به او هستید. پس از ابراز احساسات و گفتن عشق تان نترسید؛ فکر نکنید بعد از گذشت چند سال، چنین ابراز احساساتی ممکن نیست. حتی اگر ۳۰ سال هم از ازدواج تان گذشته، نباید بگذارید که شرم یا ترس از بیان احساسات بین شما فاصله بیندازد. و درآخر
    زندگی تان را فلج نکنید

    شما نمی توانید به دلیل حساسیت های او از همه زندگی تان بگذرید. برای حفظ زندگی مشترک تان، بیش از آنکه به سوختن و ساختن احتیاج داشته باشید، نیازمند اصول هستید؛ اصولی که مثل یک خط قرمز در زندگی تان پررنگ هستند و هر دوی شما باید از آنها پیروی کنید. همسرتان چه بخواهد و چه نخواهد، باید بداند چه محدوده هایی جای او نیست و در چه مواردی نباید دخالت کند یا حساسیت به خرج دهد. او حق ندارد مدام توی کارهای شما سرک بکشد و به دلیل حساسیت های بی موردش، زندگی شما را فلج کند. پس در قدم اول به زبان بی زبانی این موضوعات را به او بفهمانید و اگر متوجه نشد، با هم در موردشان صحبت کنید. اگر باز هم موفق نشدید، وقت آن است که جدی تر فکری به حال مشکلتان کنید. برایتان آرزوی موفقیت می کنم
    اگه میشه از خصوصیات مثبت و منفی همسرتون بگید

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    البته من مشکلات عدیده ای هم دارم که لیست وار براتون مینویسم:
    1_بد اخلاقی و زود عصبانی شدن شوهرم(در حدی که چند بار منو کتک زده و از خونه انداخته بیرون)
    2_طاقت دیدن ناراحتی کسی رو ندارم مخصوصا شوهرم و بهیچ وجه تا بحال باهاش قهر نکردم حتی اخم هم نکردم حتی در مواردی که صد در صد تقصیر من نبود!که این به نظرم یه ضعف محسوب میشه
    3_نماز نخوندن و ایمان ضعیف شوهرم که احساس میکنم داره روی من هم تاثیر میذاره
    4حساسیت زیاد شوهرم به ظاهر خودش به طوری که اگه قرار باشه یه مهمونی مهم بریم اگه یه جوش روی صورتش داشته باشه نمیره
    5_شوهرم یه روحیه ای داره که به نظرش اصلا لازم نیست تو مواردی از من نظر بخواد مثل مهمونی رفتن یا انتخاب تو شبکه تلویزیون
    6_نگاه کردن به فیلمهای.... وقتی من نیستم
    ولی با همه اینها خوبیهایی هم داره که باعث شده من به شدت عاشقشم و دوست ندارم یه لحظه هم ازش جدا بشم

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    عزیزم قرار هم نیست جدا بشی لازمه با تدبیر مشکلاتت رو حل کنی .چی باعث می شه دعواتون بشه و کار به زد و خورد بکشه؟

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    مرسی از اینکه وقت گذاشتین! همه اینهایی که میگین رو خودم به کار گرفتم لازمه از خصوصیات ظاهری هم بگم من حجابم کامله(چادری)و اصلا بیرون از خونه اگه تنها باشم آرایش نمیکنم و البته اینم بگم من شاغل هستم و هر روز وقتی از خونه میرم سره کار و بالعکس باید بهش تک زنگ بزنم که رسیدم اگه دقیقه ای دیر تر یا زودتر برسه عصبانی میشه هر روز گوشی موبایلمو چک میکنه و راحت بهتون بگم از روزی که عقد کردم تا بحال تقریبا 2سال من اصلا اجازه نداشتم تنهایی بیرون برم البته بگم الان موضوع یه خورده بهتر شده و میتونم تو مسیر خونه مواد غذایی بخرم البته اینم بگم از اونجایی که شوهرم روحیه انفجاری داره در حالت عادی خوبه ولی در زمانی که اعصابش خدشه دار بشه مثلا با یکی بحثش بشه یا تو شرایطی پول کم بیاره یاد رابطه قبلیه من میفته ولی چک کردن موبایلمو روزانه به طور نامحسوس انجام میده .
    راستش مشکل اصلی من ورای این حرفهاست احساسمیکنم عزتم جریحه دار شده و از بس سر کارای نکرده از شوهرم تو دعوا ها معذرت خواهی کردم غرور زنانه ام خدشه دار شده شوهرم در حالت عادی میگه که هر چی تو عصبانیت میگه رو فراموش کنم حرفای اونو فراموش میکنم ولی خرد شدن و شکستگی خودم رو نه! من معتقد به اینم که (هر که در این ...... مقرب تر است / جام بلا بیشترش میدهند) دقیقا شعر یادم نمیاد ولی میدونم حتما خدا این ظرفیتو در من دیده که این مشکلات رو سر راه من قرار داده تا روحم صیقل پیدا کنه ولی احساس میکنم گاهی دیگه تحملشو ندارم

    - - - Updated - - -

    شیدا جان من تازه واردم اگه میشه لینکها رو برام بذار

    - - - Updated - - -

    من الان محل کارم هستم باید برم خونه خوشحال میشم تجربیات و نظراتتون رو در اختیارم بذاری اگر هم سوالی بود من فردا در خدمتم همه رو جواب میدم

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مهناز جان.دقیقا احساساتت رو درک می کنم.با جیزایی که من از خوندن تاپیکات فهمیدم، همسرت فوق العلده حساسه. و کاری که شما باید انجام بدی اینه که از کارایی که حساسیتشو برانگیخته می کنه اجتناب کنی. منم هرجایی که میرم بهش اطلاع میدم - چه زمان رفتن و چه زمان برگشتن- منم خودم به شخصه اهل قهر و اینا نیستم. اما هر از گاهی میدونه که عصبانی بشم براش قاطی میکنم تا هم یه تلنگر باشه فراموش نکنه که منم آدمم نظر دارم شخصیت دارم.ولی شاید این اتفاق 5 ماه یه بار بیافته.اما به نظر من گاهی لازمه زن قهر کنه نه به معنی که بزاره بره.نه! یعنی که یه وقتایی وقتی از یه رفتاراییش ناراحت میشی یه خورده خودتو جمعو جور کن و یه کوچولو بهش محل نزار و بهش مستقیما بگو لین رفتارت منو ناراحت کرد و اصلا ازت توقع نداشتم. و حتما ازش بخواه مه ازت دلجویی کنه.هرجند معذرت خواهی رو به زبئن نمیارن ولی بالاخره از رفتارش نتوجه میشی.سعی کن رفتارهای زنانت رو داشته باشی و بزار بدونه مثلا میخوای کارای بانکی یا ... رو خودت انجام بدی چون مربوط به خودته.اما نه با لحن بد . بلکه خیلی عادی یه کوچولو مهربونی هم قاطیش کن.ببین من که خودم یه وقتایی میبینم اون مثلا داره شبکه رو بدون نظر من عوض میکنه(مثلا یه سریال محبوبمو دارم نگاه می کنم).بهش میگم که من دارم نگاه میکنم لطفا شبکه رو برگردونه.به خودت پیش اون احترام بزار.حالا بازم ازبقیه نظر بخواه عزیزم.تاپیکاتو می خونم.

  8. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    سلام مریم جان مرسی که جواب دادی میدونی الان شرایط خیلی بهتر شده شوهرم وقتی خوبه خیلی خوبه و همیشه هم بابت بد رفتاری های دوران عصبانیتیش معذرت خواهی میکنه ولی ممشکل اینه که گاهی خیلی بیخود عصبانی میشه که من انقدر مواظبم اون شرایط ایجاد نشه که دچار استرس وخیم شدم مثلا وقتی یه خورده حوصله نداره و ظهر که خوابیده اگه تلفن زنگ بزنه عصبانی میشه یا اگه یکی به تلفن من اشتباهی زنگ بزنه عصبانی میشه البته وقتی عصبانیت تموم میشه من بهش میگم که از کدوم حرفاش ناراحتم ولی گفتم کهمشکل من همون پایین اومدن غرور و هم چنین استرس زیاد داشتنه

  9. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 آبان 95 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    81
    امتیاز
    3,333
    سطح
    35
    Points: 3,333, Level: 35
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 48 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مهناز جان این نمیشه که تو همیشه تا آخر عمرت استرس داشته باشی . البته منم ی خورده استرس اینارو دارم اما سعی کن نشون بدی موضوع برای خودت هم کم اهمیته تا اونم در نظرش کم اهمیت جلوه کنه. مثلا اینکه تلفن زنگ زده تقصیر تو نیست!!! سعی کن واکنشی نشون ندی تا اونم عکس العملش کمرنگ بشه عزیزم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.