به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 96 [ 01:42]
    تاریخ عضویت
    1388-9-11
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    6,415
    سطح
    52
    Points: 6,415, Level: 52
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 643 در 136 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نمیدونم چه کاری باید بکنم !!!!

    سلام طاعات و عباداتون قبول حقدوستای قدیمی‌ منو میشناسن
    ولی‌ الان یه سری اطلاعات میدم ک بیشتر منو بشناسید و بتونید کمکم کنید
    من مادری هستم ۳۰ ساله ک یه دختر ۱/۵ دارم ، من ب خانواده شوهرم قطع رابطه هستم مشکلات هم بیشتر از اونجا شروع شد ک مادر شوهرم برا مدت ۳ ماه اومد پیش من خارج از کشور و چند باری با هم بحث کردیم و در تمام این مسائل شوهرم پشت مادرش بود و هیچ وقت کنار من نبود و حتا میدید ک اگه کاملا حق با من هست میگفت باز حق با مادرم هست چون از تو ناراحت هست خلاصه گذشت مادر شوهرم با خوبی‌ و خوشی اومد ایران یعنی‌ با هم صحبت میکردیم ولی‌ وقتی‌ مادر شوهرم اومد ایران حتا یه زنگ نزد تشکر کنه راستش من هم هیچ دلم خوشی‌ ازشون نداشتم و کلا باهاشون کات کردم تا اینکه من خرداد اومدم ایران و به شوهرم هم گفتم من خونه مادرت نمی‌رم اگه میخواهند بچه رو ببینند قدمشون رو چشم بیان خونه مادرم
    تا اینکه من اومدم ایران شوهرم گفت بچه رو ببر خونشون و من باز تکرار کردم ولی‌ شوهرم گفت من اجئزه نمیدم خانوادم بیان خونتون تو باید ببری ک من هم اصلا نمیتونم باهاشون رودر رو شم این موضوع تموم شد تا اینکه الان ک قرار هست هفته دیگه برگردم شوهرم دیروز برگشته میگه دارم میم ایران تکلیفتو معلوم کنم و بچه رو با خودم می‌برم
    و من خیلی‌ نگران هستم
    دلیلش هم این هست ک کقرا بچه رو نبرد‌م
    اینا هیچ احترامی برا من تا الان نزاشتن ۷ سال هست ک میم ایران هیچ وقت نیومدن دیدنم این من بودم ک همیشه میرفتم و اینکه مادرم ۲ بر سکته کرد و لگنش شکست و بیمارستان بود حتا یه زنگ نزدن حالا من چطوری برم خونشون
    سهام می‌گید من چی‌ کار کنم
    [align=center][size=large]


    عظمت واقعي در آن نيست كه هرگز سقوط نكنيم ؛ بلكه در آن است كه هر بار سقوط كرديم، دوباره برخيزيم
    [/size]
    [/align]

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 اسفند 92 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    محل سکونت
    زیرطاق کبود
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    1,316
    سطح
    20
    Points: 1,316, Level: 20
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    104

    تشکرشده 162 در 83 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام
    خواهرگلم من حتا زمان ازدواجم هم خانواده همسرم روندیدم وشرایطم بدترازشمابودخانواده همسرم فقط زمان تولدبچه ام امدن خونه ام اما من همیشه رفتم .توبه خودت خیلی سخت میگیری ووقتی به همسرت میگی ونشون میدی که مادرش روقبول نداری ونشون میدی که ازمادرش خوشت نمیادخوب معلومه که شوهرت باهات بدمیشه یعنی اگه اونم بگه من ازمادرت خوشم نمیادتوچیکارمیکنی؟؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 92 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-06
    نوشته ها
    119
    امتیاز
    724
    سطح
    14
    Points: 724, Level: 14
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 76 در 56 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    22
    Array
    سلام عزیزم
    شما اگه خارج زندگی میکنید در سال روزهای کمی اینجا هستید چه اشکالی داره تو چند روز با اون ادامها خوب باشید بعد خودتون ارامش رو در زندگیتون حس میکنید شما که خوب باشید کم کم شوهرتونم میفهمه که شما خوبی میکنید و بدی میبنید بالاخره اونا هاهم ادم هستند خوبی رو درک میکنن از محبت خارها گل میشود ادم از خوبی بدی نمیبینه عزیزم

  4. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرم هر چقدر هم که از مادر شوهرت بدی دیدی به خاطر آرامش خودت و شوهرت به دیدنشون برو ، اونا بزرگتر هستند شاید توقع کنند .
    نوشون رو میخوان ببینن .
    اصلا با هم تلفنی هم صحبت نکردین ؟؟؟؟ یعنی نه اونا تماس گرفتن و نه شما ؟

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مادر شوهر درسته که شبیه مادر ادم نمیشه ولی زنیه که شوهر تو رو به دنیا اورده تربیتش کرده و اون الان شده همسر تو .. اون بزرگتر از توئه باید بهش احترام بگذاری هر چقد هم اونها بی احترامی میکنن تو احترام خودت رو نگه دار درست رفتار کن اگه قرار باشه ما مثله همه ادمهای دیگه رفتار کنیم که دنیا جای زندگی کردن نمیشه
    اگه کسی با تو بدی میکنه با خوبی جوابش رو بده .. تنها چند روز میای ایران واجبه و وظیفه اته که به مادر همسرت احترام بگذاری ببینیش و اجازه بدی نوه اش رو ببینه حتی اگه اونها با تو یه کلمه هم حرف نمیزنن قرار نیست هر روز ببینشون قراره هر چند سال یک بار اونها رو ببینی .. احترام خودت رو نگه دار و به اونها هم احترام بگذار اجازه بده همسرت از بودن زنی همچون تو به خودش بباله اجازه بده همسرت هر وقت پشت سرت حرفی شد به خاطر رفتار های خوب تو همیشه ازت دفاع کنه ...
    خوشبختی خودت رو با رفتارهای نا اگاهانه خراب کن

  6. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    پردیس جان،

    مادرشوهرتون اشتباه کرده که زنگ نزد از شما تشکر کنه. یعنی تو این مدتی که برگشته بود یکبار هم زنگ نزد برای احوالپرسی؟
    البته بعضی ها گفتن متشکرم و ببخشید و ... براشون سخته. اما در عمل نشون می دن. آیا مادر شوهرتون این حرفها را در موارد دیگه و برای کسان دیگه استفاده می کنه؟

    اما از این قسمت که بگذریم، مادرشوهرتون با این کار چیزی را ظاهرا از دست نمی ده،
    اما شما با تلافیش زندگیت را خراب می کنی. بخاطر زندگی خودت این کار را نکن.

    اونها عروسشون را مثل عضوی از خانواده شون می بینند. برای من عجیبه که شما می گید باید می اومدند دیدنم.
    کجا بیان دیدنت؟ خونه مادرت؟ اونجا که شما مهمونی.

    قضاوت و فکر کردن در این مورد فقط مساله را پیچیده می کنه برات.
    بهتره با توجه به این که پیش هم زندگی نمی کنید، اینقدر سخت نمی گرفتی و بچه را می بردی ببینند.
    کار جالبی نکردی. عمه، عمو و هیچکدام از اقوام پدری بچه را ندیدند؟ فقط سر لجبازی شما؟

    تو فرصت باقی مونده یه جوری حلش کن!

    - - - Updated - - -

    niloo حالت من را چطو ری اون زیر اسمت اضافه کردی؟ کجا پیداش کردی؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.