با سلام دوستان بعد گذشت یک دوره نمک زندگی با نامزدم یک مشکل دیگه پیدا کردم
من و نامزدم تو یک شهر نیستیم
به خاطر برخی مشکلات که به وجود اومد نامزدیمون 2 ساله که عقب افتاده که خدا بخواد تا 2 ماه دیگه عروسی رو میگیرم
الان بریم سر یک مشکلی که همیشه خانمم گله میکنه
تو منو دوست نداری - تو چرا نمیگی دلم برات تنگ شده - تو چرا گریه نمیکنی که بگی دلم برات تگ شده - تو چرا به خاطر من گریه نمی کنی -
چرا حرف های عاشقانه نمیزنی - چرا ابراز عشق علاقه نمیکنی و .....
میزنه گریه میکنه و ...
حالا یک چیزی هم بگم که همیشه هم همه چیز رو مستقیم برمیگرده میگه که تو چرا به من نمیگی دوست دارم تو چرا ابراز عشق علاقه نمیکنه تو چرا اینقدر سردی - یخی - بی احسای و ...
همیشه هم تا قبل این که من بخوام خودمو اماده کنم زود زود تیکه های بالا رو میندازه که این حرفش بهم برمیخوره و خوب برگردم من هم کینه شتری گل میکنه تا شب
ولی میبینم که گریه میکنه یا ناراحت میشه خدا کمک میکنه از خودم حرفائی میزنم که خودم هم باورم نمیشه طوری ابراز علاقه میکنم حرفائی میزنم که اون از خوشحالی بال و من هم شاخ در می آورم
الان دوستان زندگی رو طوری پیش گرفتم که بتونم مدیریتش کنم و فردا باهاش به مشکل برنخورم و تو این مدت اخلاق من و نامزدم دستمون اومده ولی باز این مشکلات میخورم
الان دوستان چی کار کنم من ؟؟؟؟؟؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)