به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 خرداد 93 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-10-28
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 69 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    از طلاق عاطفی که همیشه وحشت داشتم سرم اومد

    با سلام و تبریک به مناسبت ماه رمضان
    من دوباره اومدم دوستانی که منو میشناسن و تاپیکای منو خوندن تا حدودی مشکلات منو میدونن ولی بازم توضیحاتی میدم. همونطور که قبلا گفتم مشکلم با خانواده همسرم بود که آدمهای خیلی خوب ولی روستایی و دارای فرهنگ و تحصیلات بسیار پایینتر از ما بودن و این عوامل باعث سرزنشها و سرکوفتها و فخرفروشیهای من به همسرم شد تحقیرو توهین و بی احترامی به همسرم و خانواده ش.....
    و اما مشکل الان من شوهرم دیگه اونی که میشناختم نیست گاهی شوکه میشم حس میکنم نمیشناسمش کسی که فوق العاده آروم و متین بود سر یه موضوع کوچیک عصبی میشه
    کسی که سرشار از احساس بود برای روز زن حتی یه شاخه گل برام نخرید کسی که ادب و متانتش منو شیفته خودش کرد خیلی راحت به همه بد وبیراه میگه کسی که همیشه من میگفتم و ساکت مینشست تا عصبانیت من فروکش کنه و برم طرفش حالا هرچی میگم جواب میده
    همه اینا باعث شده ما هرروز از هم دور و دورتر بشیم تا اونجا که وقتی ناراحت میشه و از خونمون میره مثل قبلا ناراحت نمیشم اس ام اس بهش نمیدم اونم همینطور همه چی براش بی اهمیت و کمرنگ شده هرروز صبح اس میداد یا زنگ میزد ولی الان......اگه روزی همدیگه رو نمیدیدیم دلتنگ میشدیم ولی الان به خاطر ترس از بحث و قهر ترجیح میدیم همو نبینیم و
    حالا من یه سئوال ازتون دارم من تا 4ماه دیگه میرم خونه خودم وقتی تو این دوسال که دوران عقد و به قول بعضیا دوران طلایی بوده ما به این روز افتادیم وقتی بریم زیر یه سقف بعد دوسال 5سال 10 سال چه بلایی سرمون میاد؟ تصورم اینه که ماه به ماه با هم حرف نمیزنیم و میترسم خیلی میترسم....
    خواهشا سرزنشم نکنید گذشته رو یاداوری نکنید اینکه رفتار خودم باعث شده چون خودم همه اینارو میدونم و زجر میکشم ولی چکنم که دیگه به گذشته نمیشه برگشت و ترمیم کرد و میدونم بعد ازینم فایده نداره چون خیلی چیزا از بین رفته شوهرم گهگاه تو دعوا میگه یه حرفایی زدی که همیشه تو دلم میمونه ....
    من خیلی درمونده ام نمیدونم چکار کنم

  2. کاربر روبرو از پست مفید شکوفه کویری تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (پنجشنبه 20 تیر 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 بهمن 95 [ 11:36]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    4,459
    سطح
    42
    Points: 4,459, Level: 42
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    141

    تشکرشده 70 در 40 پست

    Rep Power
    23
    Array
    سلام شکوفه جان خوشحالم از اینکه میدونی اشتباه از تو بوده! ولی چاره چیه باید یه کارایی بکنی که از دل شوهرت دربیاری
    رابطه عاشقانه لفظیتون چطوره؟ بیشتر بیان کن که دوستش داری و از کارایی که در گذشته کردی ازش معذرت خواهی کن و حتی اگه لازم باشه از خانواده اش همینطور! با صداقت و صمیمیت سعی کن عزت و غرور شکسته شده اش رو ترمیم کنی سعی کن این احساس رو بهش تلقین کنی که اون تکیه گاه توه و تو یه جورایی زیر دست اونی اینطوری شاید حس کم بودن پیش تو یه خورده برطرف بشه بعد از این تو صحبتهات دقت کن چیزی حمل بر تحقیر بهش نگی بیشتر باهاش باش و از دوران نامزدیت لذت ببر و اینو به نامزدت هم انتقال بده اون الان فکر میکنه تو از بودن باهاش پشیمونی سعی کن بفهمه که تو بهترین انتخاب رو داشتی و اصلا پشیمون نیستی

  4. 2 کاربر از پست مفید mah naz تشکرکرده اند .

    mehdihn (پنجشنبه 20 تیر 92), shapoor (چهارشنبه 19 تیر 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 شهریور 94 [ 10:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    2,449
    سطح
    29
    Points: 2,449, Level: 29
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 150 در 70 پست

    Rep Power
    24
    Array
    چرا فقط ایشون باید بیاد سمت شما اشکال از شما بوده شما اشتباه کردین مغرور نباشین زندگی تو زندگی مشترک اونم جائی که همسرتون اینقدر به دل گرفته وناراحته وداره رو شخصیتش اثر میگذاره جائی نداره یه بار رک و رو راست بگین مشکل از من بود اشتباه کردم اون حرفا رو زدم بعدم مدیریت کنین دعواتون نشه واگرم دعوا شد شما به خاطر اشتباهات گذشته تون یکم صبر کنین اگر قبلا ایشون جواب نمیدادن واروم بودن حالا شما باشین ولی به نظر من همه چی و بگین اعتراف کنین اشتباه کردین وپشیمونین همینا که اینجا نوشتین بگین عاشق چه اخلاق همسرتون شدین بگین که میدونم دلیل تغییر رفتارات منم ولی بیا از امروز تو منو ببخش وهمچی بشه مثل اولشش غرور برای زن وشوهر بی معنیه

  6. کاربر روبرو از پست مفید mati تشکرکرده است .

    shapoor (چهارشنبه 19 تیر 92)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,022

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    139
    Array

    سلام دوست عزیز

    من ارسالهای گذشته ی شما رو نخوندم و درجریان کامل مشکلات شما نیستم اما چیزی که واضح هست اختلاف فرهنگی میان شما و همسرتان است .

    خانواده هر شخص تشکیل دهنده ی شخصیت او هست و باید پذیرفت که همسر شما جدا از خانواده اش نیست بلکه با همان فرهنگ بزرگ شده بنابراین فرهنگ خانواده ی او فرهنگ خود او هست. اختلافات فرهنگی در زندگی مشکل ساز هستند .

    خانواده ی هرکسی بخشی از هویت اوست بنابراین تحقیر و توهین به خانواده برابر با تحقیر خود اوست پس اینها همه مسبب از بین رفتن حریم ها میان شما و همسرتان شده است و انرژی روانی هردو شما تخلیه شده طوری که تلاشی برای حفظ زندگی نمی کنید .

    تصمیم ادامه یا عدم ادامه زندگی کاملا با خود شماست . نکته ی مهم این هست که بدانید تمام این اتفاقات در جریان زندگی هم خواهد بود چون تفاوت فرهنگی دارید و حریم ها هم شکسته شده مگر اینکه شما مصمم باشید برای حفظ زندگی و تغییراتی را به جان بخرید .

    شما باید روی خودتون کار کنید تا به پذیرش خانواده همسرتون برسید و تفاوت هاشون رو مبنی بر پایین تر بودن آنها از خود نبینید و آنها را همانطور که هستند بپذیرید و مورد احترام قرار بدید و همینطور همسرتون رو . شما علاوه براین باید فضای خراب شده در رابطه ی بین خود و همسرتون رو بازسازی کنید و اعتماد سازی کنید تا کم کم در همسرتون هم تاثیر بگذاره . (همسر شما نسبت به شما ذهنیت منفی پیدا کرده و علت این دوری و بی تفاوتی ها هم همین هست)

    در درجه ی اول باید خودت تصمیم بگیری که میخواهی با خودت و زندگیت چه کنی ؟

    حتما مشاوره حضوری برو و تا از این تعارض بیرون نیامدی به خانه خودت نرو .
    ویرایش توسط baran.68 : چهارشنبه 19 تیر 92 در ساعت 15:00

  8. 5 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 20 تیر 92), shapoor (چهارشنبه 19 تیر 92), taraneh89 (چهارشنبه 19 تیر 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 19 تیر 92), شیدا. (چهارشنبه 19 تیر 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شکوفه کویری نمایش پست ها
    میدونم بعد ازینم فایده نداره چون خیلی چیزا از بین رفته شوهرم گهگاه تو دعوا میگه یه حرفایی زدی که همیشه تو دلم میمونه ....
    دوست خوبم

    چرا همش می گید می دونم نمیشه؟قبلا هم ازتون اینو شنیده بودم.آخه چرا نشه مشکلتون خیلی راحت قابل حله.حالا تو عصبانیت آدم کودورت های قبلی هم میاره وسط دلیل نیست که شمارو نمی بخشه.

    راه حل هم که دوستان گفتن فقط محبت.
    موفق باشید.

  10. 3 کاربر از پست مفید shapoor تشکرکرده اند .

    taraneh89 (چهارشنبه 19 تیر 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 19 تیر 92), شیدا. (چهارشنبه 19 تیر 92)

  11. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,009 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array


    شکوفه
    عزیز

    خیلی خوبه که رفتارهای قبلی شوهرت را آنهم با دید مثبت ذکر می کنی و متعجبی که چرا تغییر اونم به نظرت منفی کرده .

    می دونی چرا اینطور شده ؟

    تمام رفتارهای گذشته خودت را یادآوری کن و خودتو جای شوهرت بگذار ، ببین می تونستی تحمل کنی و عوض نشی ؟

    خودت باعث شدی ، اکنون هم فقط خودت میتونی اوضاع رو برگردونی . با تمرکز روی خودت و اشتباهاتت و اصلاح اون اشتباهات و

    مدتی بدون هیچگونه انتظار و توقعی یک طرفه رفتار درست و عاشقانه را با شوهر در پیش گرفتن .


    موفق باشی





  12. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 20 تیر 92), taraneh89 (چهارشنبه 19 تیر 92), ویدا@ (پنجشنبه 20 تیر 92), شیدا. (چهارشنبه 19 تیر 92)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 خرداد 93 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-10-28
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 69 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و تشکر از دوستان خوبم و سرپرست سایت که لطف کردن و به تاپیک من سر زدن
    مهنازجان رابطه لفظیمون دو قسمته یعنی یه وقتهایی با هم خوبیم و عاشقانه ولی وقتی قهر و دعوا میکنیم خب مثل بقیه شوهرم قبلا هر روز یه اس ام اس عاشقانه میداد ولی الان همیشگی نیس یعنی بعضی روزا البته خیلی کم یادش میره در جواب بقیه دوستان هم باید بگم مشکل این که من برم جلو یا اعتراف کنم یا هر چیز دیگه ..... نیست اگه لازم باشه این کارو میکنم ولی
    اولا فرضا هم که من این کارو بکنم تا حالا هم کارایی که گفتین رو انجام دادم ولی باز وقتی عصبانی بشم (با توجه به اینکه عروسیمون نزدیکه و فشار و مشکلاتمون خیلی زیاده) باز یه چیزایی میگم و همه چیزو دوباره خراب میکنم
    دوما من فکر میکنم رابطه ما طوری خراب شده یعنی من یه حرفایی زد که فکرنمیکنم لااقل بعضی از قسمتهای رابطه مون درست بشه یعنی مثل روز اول بشه
    من وقتی تاپیکهای بقیه دوستان رو میخونم بعضی جاها دیدم مثلا شوهر خیانت کرده یا کارشون بنا به دلایلی به طلاق رسیده و علتشو این ذکر کردن که خانم بعضی جاها یه حرفایی زده و یه کارایی کرده شاید شبیه کارای من و ازین موضوع وحشت دارم میترسم چون بعضی جاها خوندم که مردها وقتی تحقیر و توهین از همسرشون ببینن ممکنه طوری سرد بشن که دیگه احساس اول رو پیدا نکنن میترسم همسر منم اینطوری بشه واسه همین فکر میکنم دیگه هیچ کاری از دستم ساخته نیست خیلی خیلی خیلی دلم میخواد به محبت و احترام روزای اول آشناییمون برگردیم

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام شکوفه کوبری عزیز

    پیرو صحبت های دوستان مبنی بر صبر و محبت به همسرت.. به نظر من یکبار که باهم خوب و خوشین ازش بخواه کمکت کنه تا همسر خوبی براش باشی.بگو نیاز ها و علایقشو بگه تا سعی کنی انجام بدی. بگو عاشق زندگیت هستی و دلت میخواد همیشه عاشقانه باشین باهم و نمیدونی که چطوری این وضعیت پیش میاد.

    حتی اگه دیدی فکر همسرت به گذشتست بهش بگو من اشتباه کردم اما فهمیدم و میخوام جبران کنم و از تو انتظار دارم منو در این راه کمک کنی.
    اگه شرایط بود حتما بگو که متوجه گذشته هستی و داری تلاش میکنی تا جبران کنی و ازون دوران پشیمونی.

    عزیزم تو همین تالار کم نبودن خانم هایی که اشتباهاتی کردن که کاسه صبر همسرشون لبریز شد، اما با درایت و صبوری و محبت دوباره تونستن همسرشونو به حالت قبل برگردونن.

    مهم اینه همسر شما خودش فرد خیلی خوبی بوده و بسیار نکات مثبتی داشته، یک شبه همه این خوبی ها که تبدیل به بدی نمیشه، فقط الان خشم داره و داره خلاف روحیه خودش عمل میکنه.

    افکار منفی طلاق عاطفی... بذار کنارو واقع بین باش. اتفاقی نیفتاده فقط شما باید تلاش زیادی کنی برای زندگیت همین.این ماه هم خیلی میتونه کمکت کنه.
    ازش بخواه که تو این ماه بدی هایی که بهش کردی رو به حرمت صاحب ماه ببخشه ... و خودت هم برای زندگیت و همسرت خیلی دعا کن و سعی کن از این لحظات نهایت بهره رو ببری

    موفق باشی خانمی

  15. کاربر روبرو از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 20 تیر 92)

  16. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,009 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array


    دنبال این نباش که همسرت مثل روز اول بشه . دنبال این باش که در همه حال شما مراقب رفتارت باشی و سیاستهای جذبی

    رابه کار بگیری . و باترسهای موهوم برای آینده ، روند رابطه امروز را خراب نکنی .


    روی هیجانات منفی و ترسها و اضطراب و کنترل گری خودت تمرکز کن و اصلاح کن و همچنین مهارتهای رفتاری را یاد

    بگیر .
    اگر شخصیت و روند و روحیه و رفتار شما جذاب باشد و در این ابعاد هنرمندی به خرج دهی حتی تمایلات تنوع

    طلبانه همسرت را به تنهایی پاسخ گو خواهی بود
    و همسرت ذهن و فکر و روحش جز در دایره خانواده مشترکتان سیر

    نخواهد کرد .


    در همسر شما پتانسیل های عشق ورزی هست اما انتظار پیوسته ابراز آنرا نداشته باش . مردها اصولاً در این زمینه

    عملگرا هستند تا احساس ورز ، اگر چه در دوران نامزدی رویه رمانتیکی از خود نشان می دهند اما هرچه بیشتر به زمان شروع

    زندگی در زیر یک سقف نزدیکتر می شوند بیشتر عملگرا و عقل محور می شوند و لذا این تغییرات شما را نگران نکند .

    مهم این است که شما جذابیتهای زنانه خود را برای وی داشته و تقویت کنی و با ترس و کنترل و تجسس در اینکه چرا ابراز

    احساساتش کم شده ، چرا فلان و چرا بهمان .... هیجانات منفی خود را تحریک نکنی که منجر به رفتارهای نامناسب انفجاری

    و خودبخودی می شود و کار و رابطه را خراب تر می کند .



    خلاصه :

    بطور جدی از تمرکز روی همسرت بیرون بیا و روی خودت و وظایفت و اصلاح رفتارت و عشق ورزیت تمرکز کن





  17. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (شنبه 22 تیر 92), ویدا@ (پنجشنبه 20 تیر 92)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 خرداد 93 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-10-28
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 69 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شمیم عزیز و فرشته مهربان عزیزم ممنون از حسن توجه تون دارم سعی میکنم کارهایی که شما و سایر دوستان میگین رو انجام بدم فرشته مهربان حرفتون رو کاملا قبول دارم باید روی خودم کار کنم دارم سعی میکنم که کمتر عصبانی شم و وقتی با همیم فضا رو شاد کنم. خلاصه دیشب با همسرم حرف زدم گفتم حس میکنم مثل قبلا دوسم ندار ی و یه چیزایی عوض شده همسرم گریه کرد و گفت مثل قبلا دوسم داره و هیچی عوض نشده البته دلیل گریه ش نمیدونم چی بود ولی فکر کنم دلش گرفته بود چون داشتیم آهنگ گوش میدادیم و همسرم کمی احساساتیه. راستش ما خودمون با هم اصلا مشکلی نداریم ولی فرهنگ خانواده هامون فرق داره و همینا از روز اول منو عصبانی میکرد و همسرم رو تحقیر میکردم الانم همینطوره بخصوص وقتی میریم خونه شون که البته خدا روشکر کمتر میریم چون یه شهر دیگه ن و اینطوری خیلی بهتره چون کمتر بحث پیش میاد.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.