به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 21:10]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,116
    سطح
    27
    Points: 2,116, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چرا هرچقد خوبی میکنم بازم تحقیرم میکنن؟

    سلام دوستان .امیدوارم حال همگیتون خوب باشه.
    یه ساله که ازدواج کردم.تو این مدت همه سعیمو کردم که خوب باشم ولی همیشه نتیجه عکس دیدم جالب اینکه هچقد بیشتر سعی میکنم بیشتر از طرف خانواده شوهرم طرد میشم.یه مثال ساده بزنم: مثلا خواهر شوهرم همه مشکلات درسیشو از من میپرسه بعضی وقتا شده تا چند ساعت ساکن یه جا نشستم که فعالیتشو براش درست کنم ولی عوض تشکر فرداش هم خودش هم مامانش عمدا خطاب به من میگن اخ دست فلانی درد نکنه چه ادم خوبیه فلان موقع واسمون فلان کارو کرد اخه خیلی باسواده!! من با باسواد بودن فلانی کاری ندارم ولی یه جوری میخوان منظورشونو برسونن که کاری که تو کردی ویادمون نیست و اهمیتی برامون نداره و دیگران بیشتر از تو بلدن!! در حالی که منم معلممو در عین حالم خیلی مهارتای دیگه دارم
    .یا مثلا یه مدت سعی کردم با خواهر شوهم صمیمی شم ولی برعکس اینقد خودشو گرفت که حتی الان یه سلامم از دهنش درنمیاد!!!!! خیلی بهم برمیخوره هرچی باشه من ده سال ازش بزرگترم. متاسفانه تو یه ساختمون زندگی میکنیم شوهرم یه شهر دیگه کار میکنه ومن مجبورم حداقل شبها برم پیش اونا تا شوهرم نگران من نشه. مجبورم ه روزبی احترامیو تحقیر ببینم ولی هیچ عکس العملی نشون نمیدم میگم اگه ناراحتی منو میخوان متوجه نشن که ناراحت میشمو خوشحال نشن. به شوهرم هیچی نمیگم ولی تحملم تموم شده . انتظار اینکه یه سلام خشک و خالی ببینم انتظار بیجاییه؟ من هرچقد ارومم اینا بدتر میکنن نمیدونم چطوری رفتار کنم که بفهمن منم انتظار احترام دارم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 21:10]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,116
    سطح
    27
    Points: 2,116, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیچکس اینجا جواب نمیده؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    خوش امدید به همدردی


    با خوندن متنتون یاد مادرم افتادم.کسی که خالصانه ترین و بی ریاترین محبتها رو در حق همه می کنه اما متاسفانه گاهی از طرف من که فرزندشم مورد بی مهری قرار می گیره.

    برای محبت کردن به ادمها باید به ظرفیتشون نگاه کرد.بعضی ها محبت و خوبی شما رو نه تنها لطف نمیدونن،بلکه اون رو وظیفه شما میدونن.کاری که باید می کردید.البته هستن ادمهایی که اگه یک محبت هر چند کوچک بهشون بکنید بعد از سالها همچنان با دیدن شما سپاس گذار هستند.

    شاید مخلص کلام بشه این " خوبی چو از حد بگذرد، نادان خیال بد کند ".

    شما هم زیاد خودتون رو ناراحت نکنید.حیفه که به روحتون با این افکار اسیب بزنید.چرا حس می کنید تحقیر شدید؟ به نظر شما مثلا اگر کسی سلام کند و طرفش جوابش را ندهد تحقیر شده؟


    به نظر بنده حقیر،تا جایی که به روابط شما اسیب نزند،خودتان را درگیر مشکلات انها نکنید.اگر هم وارد مشکلاتشان شدید،فقط به نیت رضای خدا و به احترام همسرتان باشد.در اینصورت این حس بد(نا حق هم نیست)کمتر ازارتون میده.

    اگه بتونیم رضایت خدا رو ملاک اصلی کمک به همنوعانمون قرار بدیم قطعا تشکر کردن یا نکردن دیگران خیلی اهمیتی پیدا نمی کند.


    فقط خدا

  4. 3 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    roze sepid (سه شنبه 18 تیر 92), sara 65 (پنجشنبه 20 تیر 92), tamanaye man (سه شنبه 18 تیر 92)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 21:10]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,116
    سطح
    27
    Points: 2,116, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام faghat khodayeعزیز ممنون که جواب دادین. حق باشماست ولی چیزی که خیلی ناراحتم میکنه اینه که اگه یکی از اعضای خانواده من کوچکترین بی محلی به شوهرم بکنن غوغا میشه و شوهرم تا مدتی نمیذاره اصلا اسم هیچکدوم از اعضای خانوادمو بیارم واسه همین واقعا تحملش برام سخته.دیروز صبرم تموم شد بهش غر زدم که اگه تو بودی تحمل میکردی اونم فقط جواب داد که اینا همینن نمیشه عوضشون کرد بعدشم با حالت قهر گوشیو قطع کرد منم کلی با اس ام اس غر زدم که حتی حق شکایتم ندارم تو بودی چیکار میکردی؟بعدشم معذرت خواهی کرد گفت بیام باهاشون دعوا میکنم.حداکثر سعیمو میکنم کمتر برم خونشون ولی بازم وقتی میخوام برم کلا اعصابم بهم میریزه

    - - - Updated - - -

    سلام faghat khodayeعزیز ممنون که جواب دادین. حق باشماست ولی چیزی که خیلی ناراحتم میکنه اینه که اگه یکی از اعضای خانواده من کوچکترین بی محلی به شوهرم بکنن غوغا میشه و شوهرم تا مدتی نمیذاره اصلا اسم هیچکدوم از اعضای خانوادمو بیارم واسه همین واقعا تحملش برام سخته.دیروز صبرم تموم شد بهش غر زدم که اگه تو بودی تحمل میکردی اونم فقط جواب داد که اینا همینن نمیشه عوضشون کرد بعدشم با حالت قهر گوشیو قطع کرد منم کلی با اس ام اس غر زدم که حتی حق شکایتم ندارم تو بودی چیکار میکردی؟بعدشم معذرت خواهی کرد گفت بیام باهاشون دعوا میکنم.حداکثر سعیمو میکنم کمتر برم خونشون ولی بازم وقتی میخوام برم کلا اعصابم بهم میریزه

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    عزيز من خودتو اذيت نكن.
    علتش اينه زياد ميري اونجا عزت و قربت ميره. اگه كم بري اگه نري اينطور نميشه
    شرايط من و شما يكسانه .عين هم همين ديروز شوهرم منو تنها گذاشت و رفت
    منم اوايل بيشتر خونه پدر شوهرم بودم
    ولي انگار يه قفس بود. خيلي اوضاع روحي بدي داشتم
    الان بيشتر وقتها خونه پدرم هستم با خونواده ام
    اگه تو يه شهر هستين سعي كن بيشتر وقتها بري خونه مادرت.يا برادرت يا مادت رو پيش خودت بيار كه مجبور نشي بري اونجا بهت بي احترامي كنن.
    به شوهرت هم بگو كه علتش اينه
    بهش بگو اگه نزاري برم يا اونا بيان علت بي حرمتي من تو ميشي

    - - - Updated - - -

    يه چيز ديگه ام
    خونواده شوهر عروس رو به چشم يه كسي كه پسرشونو ازشون گرفته نگاه ميكنن. يه آدم اضافي . هر چقدرم خوب باشي به چشمشون نميادو كافيه يه بار كمك ندي يا چيزي بگي
    پس بهتره هميشه برا خودت ارزش قائل باشي.
    بري اونجا مجبوري جلوشون خم و راست بشي .كار كني كمك كني آخرش هم متلك بارت كنن. وقتي نري يا كم بري ديگه خونه يكي نيستين كه ازت توقع داشته باشن
    خونه پدرت اگه حرفي هم بزنن بازم هم خونت هستن از رو نيت بد نيست.
    و اينكه سعي كن كار شوهرت منتقل و بشه و تا چه زماني اينطوريه؟

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    به به !!! چه شوهر خوبی که از راه دور ندیده داره میگه اینا همینن و بیام باهاشون دعوا میکنم تازه عذرخواهی هم کرده !!!
    چرا غصه میخوری؟
    واسه شوهرت درددل کردی، ایشونم حق رو به شما داده، دیگه چی بیشتر از این؟
    آدم وقتی واسه یکی زیادی مایه میذاره، به همون میزان انتظار داره و وقتی براورده نشه حسابی به هم میریزه.
    چرا هر شب میری خونشون؟ کمترش کن. اما نه یه جوری که شوهرت بفهمه واسه اینه که تحمل خونوادش رو نداری....مثلا بگو دارم زبان میخونم خونه خودمون تمرکزم بیشتره. سلام نمیدن؟ ندن. تو هم سلام نده. نه با بی ادبی. مثل خودشون باش. خودتو بزن به اون راه که ندیدی....
    دیگه هم به شوهرت گله نکن.

  8. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    دقيقا توصيه هاي گل آرا جون رو انجام بده
    مثلا من ميگم درس دارم ياخ ونه مادرم نزديك تره انقده خسته ام كه دوس دارم طود تر برسم به خونه اي
    ولي تو بگو مثلا دارم برا آزمون استخدامي يا كنكور ميخونم
    يا مادر م كمك لازم داره
    بعدشم
    هيچ وقت فكر نكن خونواده شوهر كست ميشن .هيچ وقت.
    هيچ وقت سعي نكن باهاشون صميمي بشي چون بعدا ضرر ميكني
    نقطه ضعفهات و همه اون چيزايي كه نبايد بدونن رو ميفهمن.
    رفتي اونجام اگه ازت سوال درسي كرد با بيميلي و سردي جواب بده و بگو سرم خيلي درد ميكنه
    يكي دو بار اينطور بكني حساب كار دستشون مياد.
    هيچ وقتم شوهرتو كه راه دوره و به اميد تو اونجاس اذيت نكن. بزار برگرده .خستگيش در رفت همه چيو بهش بگو
    هيچ وقت يه مرد خسته رو تحريك نكن.بزار تكيه گاه خستگي هاش بشي

  9. کاربر روبرو از پست مفید paria_22 تشکرکرده است .

    گل آرا (شنبه 22 تیر 92)

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    -سلام عزیزم, من مجردم ولی شاید حرفام یه کمک کوچیکی باشه واسه شما.
    عزیزم ماتوجامعه ی ما لطف کردن ارزشو از دست داده.شما کار خوبی میکنید ولی آیا اون آدم ظرفیت لطف کردن رو داره یا میذاره به حساب وظیفه؟سعی کن نکات زیر رورعایت کنی]
    1:مطلقا به خاطر هیچکس در مقابل شوهرت نباش وکاری کن که باور کنه در کنارشی نه مقابلش اونوقته که پشتتو میگیره
    2:اگه مشکلتو باروش درستی به همسرت نگی شاید اولش از شما دفاع کنه ولی نهایتا میگه میخوای به مادرو خواهرم پشت کنم که نمیکنم.
    3:وقتی تو یه ساختمون هستین جایی واسه نگرانی نیست که هر شب بری اونجا بخوابی.
    4:اگه با وجود حضور خانواده ی همسرت بری پیش خانواده ی خودت 100%همسرت جبهه گیری میکنه که چرا وقتی اونا هستن میری خونه پدریت پس سعی کن شجاع باشی و تنهایی بخوابی
    5:به همسرت بگو اگه همیشه اونجا بری حرمتتون میاد پایین از قدیم گفتن دوری و دوستی

    6:به همسرت با نرمی بگو که میخوام تو خونه ی خودمون باشم که حضور تورو احساس کنم.
    7:لازم نیست به خواهر شوهرت بگی سرم درد میکنه با لبخند بگو عزیزم امروزکارای مهمتری دارم قبلا از کی کمک میگرفتی امروزم از ایشون بخواه لطف کنه بهت درس بده. یه چشمکم بزن واسش با این حرف حساب کار میاد دسش
    8:اصلا نشون نده به خاطر سلام نکردن اونا ناراحتی.خودتوبزن به بیخیالی که اصلا واسم مهم نیست سلام کنید یا نه
    9:وقتی یه کاری رو باید انجام بدی خودت شروع نکن اجازه بده اونا ازت بخوان که بفهمن وظیفه شما نیست
    ببخش پر حرفی کردم
    موفق باشی

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط dokhtare kordestan : چهارشنبه 19 تیر 92 در ساعت 17:26 دلیل: اشتباه تایپی داشتم

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 دی 94 [ 21:10]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    2,116
    سطح
    27
    Points: 2,116, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همتون ممنون بچه ها.سعی میکنم به راهنمایی هاتون گوش بدم اما با اینکه تو یه ساختمونیم اجازه نمیدن تنها بخوابم همین که شب میشه بیست بار زنگ میزنن که بیا اینجا .انگار که مثلا تنها موندم چه اتفاقی قراره بیفته از یه طرفم خوب میشناسموشون میدونم فردا هشتاد تا تهمت بهم میزنن از طرفی خونه پدرم یه شهر دیگست من نمیتونم برم پیش اونا. دختره همچنان بی ادب رفتار میکنه منم محل نمیدم مامانش خیلی کم محلی میکنه چند بار سلام میدم جوابمو با سردی میده بازم من مثل قبل بهش احترام میزارم .ولی اتفاقی که امروز افتاد: شوهرم امروز اومد مرخصی.چند ساعتی پیش من بود بعد رفتیم پیش اونا که به باباش سلام بده .رفتار شوهرم با خواهرش خیلی گرم بود ولی خواهرش بهش بی احترامی کرد گفت من که باهات حرف نمیزنم هروقت باهات حرف زدم اونوقت جوابمو بده منم خیلی ناراحت شدم اروم به شوهرم گفتم میبینی محبت میکنی بد میبینی اخه جرا اینقد خودتو سبک میکنی؟ گفت هرچقئ اینا بد کردن ما خوبی میکنیم!!!! درحالی که قبل اومدن یه چیز دیگه میگفت..اخه چرا واسه ادمایی که خوبیو نمیفهمن بازم باید خوبی کنیم؟؟؟ بابا اینا محبت حالیشون نیست.بهش میگممیبینی محبتمون نتیچه عکس میده چرا از من میخوام بازم محبت کنم قهر کرد رفت خوابید!!دیگه اعصابم بهم ریختم من همه جوره محبت کردم خودشم همینطور دیگه باید روش کم محلیو امتحان کرد ولی شوهرم قبول نداره میگه توهم باهاشون حرف نزنی من میزنم!!اینطوری من این وسط شخصیتم خراب میشه و اونا بیشتر جبهه میگیرن.اخه من هیچ حامی ندارم.ازین میسوزم که چرا قبل اومدن میگفت میام باهاشون دعوا میکنم که چرا باهات اینطوری رفتار میکنن حالا با اینکه خودشم بی احترامی دید و خواهرش عملا بهش اعلام کرد که خوشم نمیاد باهات حرف یزنم بازم هی میگه محبت کنیم.اصلا اینقد داغونمکه نگو بعد دوماه دارم میبینمش اونم رفت بخوابه!!!

  12. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 30 فروردین 93 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1391-8-06
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    818
    سطح
    15
    Points: 818, Level: 15
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    عزیزم به نظرم بزرگترین اشتباهت زندگی با خانواده همسرته وقتی کنار همید اختلافهات با خانواده همسرت بیشتر خودشو نشون میده روی شما ها هم به هم بازتر میشه و هر حرف و ناراحتی بینتون به راحتی رد و بدل میشه اگه میتونی شمام برو محل کار همسرت با هم یه خونه اونجا بگیرید و اونجا زندگی کنید این مشکلات رو خیلی کمتر میکنه
    سعی کن وقت هایی که تنهایی به بهونه اینکه دوستی آشنایی پیشته اونجا نری یاحتی براشون جا بنداز که بدون شوهرت قرار نیست جایی بری به شوهرت هم با چرب زبونی بگو برام خیلی سخته بدون تو برم مهمونی یا خونه مامانت اینا اونجا حس غریبگی میکنم وجای خالیت برام خیلی بیشتر احساس میشه و...
    اونجور که گفتی جلوی همسرت این اتفاقات نسبت به شما نمیوفته پس شمام به سادگی از بهترین راه استفاده کن پشت همسرت سنگر بگیر نذار اونا جلو همسرت خودشونو خوب نشون بدنو شما با پشت سر گویی و همش حرفای منفی زدن راجع به اونا وجهه خودتو جلو همسرت خراب کنی!
    بعدم خانواده همسرت به هر حال خانوادشن سالها باهاشون زندگی کرده و همونجور که شما رو دوس داره اونا رم دوست داره حالا شاید شما رو بیشتر و یه جور دیگه دوست داشته باشه ولی نمیتونه بخاطر اختلافتون بعد مدت ها که از سفر میاد دور دیدنشون رو خط بکشه
    اتفاقا کار خوبی کرد که زود رفته اونجا این به نشونه احترامشه واگه اینکارو نمیکرد هانوادش اینو از چشم شمامیدیدن و اوضاع بدتر میشد
    شمام خیلی راحت میتونستی از این قضیه استفاده کنی مثلا بگی تا همسرم اومد بهش گفتم اول بیاد با نشانه احترام باپدر مادرش سلام احوال پرسی کنه تا خودنم جلو اونا شیرین کنی-خودم اصلا این شیوه رو دوس ندارم ولی همیشه جواب میده:دی-
    دوری و دوستی رو با خانواده شوهرت پیش بگیر و سعی کن تا شوهرت رو غیر مستقیم تو جریان اتفاقات قرار بدی و باهاش مستقیم راجع به جزئیات بی احترامی ها حرف نزنی
    مثلا بگو امروز رفتم خونه مامانت اینا انگار مامان حالش مثل همیشه نبود و فکرش درگیر چیزی بود چون اصلا حواسش به من نبود و با اینکه چندبارسلام کردم جوابمو نداد
    بعدم خیلی سریع سایر جریانات و کارایی که واسشون کردی رو با شوخی و فقط به نشانه اینکه داری جریانات روزمره رو واسه همسرت میگی تعریف کن
    سیاست خوب نشون دادن خودتو پیش بگیر اول واسه همسرت و بعد هم واسه پدر و مادر شوهر در آخر هم خواهر شوهرت چون اون خواه ناخواه تحت تاثیر مادرشه دل مادرشو بدست بیار
    موفق باشی

    - - - Updated - - -

    در ضمن الان که همسرت اومده نباید شروع کنی به بدگویی راجع به خانواده شوهرت حتی اگه ناراضی هم هستی سعی کن از فردای اومدنش حرف بزنید
    الان فقط باید اومدنشو جشن بگیرید


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.