[/color][color=#FF0000]سلام من يه دختر 24 ساله هستم وكارمند هستم.يه برادربزرگتردارم كه متاهل هست.مادرشهرستان زندگي مي كنيم.مابا فاميل رفت و آمد نداريم هيچ كدامشان اينجانيستند .پدرم هم كه اهل رفت و آمدباديگران نيست.به جزمواردي كه من سر كار هستم خيلي حوصلم سر ميره. خيلي نگران خودم هستم .ادمي نيستم كه با پسردوست بشم و اين كارا رو براي زندگي اينده بد ميدونم..خدارو شكر قيافم هم خوبه ولي نمي دونم چرا خواستگار زيادي ندارم . برام انسانيت و قيافه مهمه .گاهي فكر مي كنم ادما تو روابط با هم اشنا مي شن كه ماروابط زيادي نداريم.دلم مي خواد كه يه تغييري تو زندگيم كنم از يكنواختي خسته شدم فكر مي كنم دلم ميخواد يه كسي باشه كه جديد باشه برام و هميشه باهاش باشم.سطح زندگي ما خيلي بالا نيست اخه پدرم خيلي ولخرج بود.مثلا ما در محيطي زندگي ميكنيم كه جاي ما نيست .پدر من تحصيل كرده هست ولي منطقه مااغلب از قشر كارگر بودن.نميگم ارزش ادما به درس خوندنه ولي خوب هر كس بايدجايي زندگي كنه كه يكي هم سطح خودش باشه.ما اولش كه تو اين منطقه اومديم امكاناتي داشتيم كه همه حسرت مي خوردن حالا اونا به مارسيدن و ماهمانطورمانديم. پدرم اصلا گوش نميده .اونمي فهمه هرچي مادرم ميگه كه جامونو عوض كنيم گوش نميده چون نمي فهمه چون سطح خانواده خودش پايين بوده.من خجالت ميكشم كه اينجازندگي ميكنم.حتي شده بعضيهاميگن كه به شما نمياد اينجا زندگي كنين.پدرم خيلي بي حاله اون حتي به فكرعوض كردن ظاهرخانه و مرتب كردن نيست و ميگه مگه خونه چشه؟ اون حرف مادرم هم گوش نميده.من خيلي ناراحتم اخه اگه يه خواستگار جديد داشته باشم باتوجه به سطح خانوادم و خودم وپدر من خجالت ميكشم بگم اينجا زندگي ميكنم.چكاركنم؟ تو محيط كارم همه هم سن و ساليم من دوست دارم با كسي ازدواج كنم كه حداقل2 سال ازمن بزرگ تر باشه.ميترسم سن مبالاتربره و ازدواج نكنم.باخودم ميگم نكنه رفتارم با پسرا درست نيست كه اين طوري هم نيست.خواهش ميكنم يه كم راهنماييم كنين.
علاقه مندی ها (Bookmarks)