نوشته اصلی توسط
mozhan
سلام. ما شرایطمون تقریبا مشابه است با این تفاوت که من فردی رو مناسب ازدواج دیدم و بهش هم گفتم. اون زمان تاپیکی داشتم که چه کنم و حرفای مختلف هم زده شد. منم خیلیییییی در مورد این قضیه بررسی کردم. اما خوندن یه کتاب حالمو خوب کرد و به من این جراتو داد که بهش بگم و با واقعیت روبرو بشم. یه قسمت اون کتاب اینه:
"همین که دختری بداند می تواند بدون هر گونه برنامه ریزی نمایشی از مردی بخواهد که با او ازدواج کند برای او احساس آزادی و اعتماد به نفسی پدید می آورد و او را از دروغ و مکر دور می سازد و او را به صداقت که شرط اول انسانیت است نزدیک می کند و شرط اول دین داری و شرافت در رابطه. آنچه که امروزه در جوامع تحت عنوان شوهر یابی به دختران آموزش داده می شود بی شک صداقت نمی تواند باشد. به آنان گفته می شود که هیچ گاه نباید صادقانه با مرد روبرو شد بلکه باید او را فریفت و بازیچه امیال خویش قرار داد. خواستگاری کردن از کسی به معنای پایین آمدن قدر و مرتبه زن است. گویی صداقت ارزش انسان را می کاهد و این دروغ است که به انسان قدر می بخشد. بنابراین باید به مرد لبخند زد و وادارش نمود تا او به خواستگاری تو بیاید. والدین عزیز بدانند که در چنین روشی نه تنها به ارزش دختر خود نمی افزایند بلکه به او محترمانه روسپیگری را می آموزند و او را روانه جامعه می کنند تا با دروغ و لبخند و ناز و عشوه برای خود شوهری فراهم کند و هم چنین آن دسته از رهبران دینی که چنین حقی را از آن زن نمی دانند مسبب چنین فسادی در جامعه هستند."
اما این قضیه فهم و درک بالای هر دوطرف رو لازم داره.
من اینا رو نوشتم که بگم هر چیزی که تو جامعه زیاد شه و آدمو بهش تشویق کنن دلیل نداره درست باشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)