به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مرداد 92 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    122
    سطح
    2
    Points: 122, Level: 2
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس شکستن دل ! احساس گناه کردن !!

    سلام عزیزان من یک سوال داشتم که فکرم رو همیشه مشغول کرده : کسی منو رو دوست داره و من رو میخواد و با هم رابطه داریم عاطفی و ... .احساس میکنم کنیم که شاید این رابطه اشتباهه و شاید بهم نرسیدیم و بدرد هم نخوردیم .چطوری میشه در این رابطه کار درست رو انجام داد که عذاب و احساس گناه نداشته باشم
    با تمام قول ها و حرفهای عاشقانه ای که زدیم و الان به این اشتباه پی بردم که شاید این رابطه غلط باشه !! که بعدا مشکلات زیادی از لحاظ روحی و ... بوجود بیاد ..

    با تمام این دلبستن ها و وابستگی قطع رابطه خیلی آسون نیست ! و من خیلی خیلی از شکستن دل میترسم و عذاب وجدان میگیرم که خدا منو نمیبخشه و به نوعی حق الناسه !!! موندم چه کاری درسته !!؟؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    توضیحاتتون بسیار ناقص و مبهمه .. ایا با هم تو رابطه هستید ؟ چند وقته تو رابطه اید؟ قصد ازدواج دارید ؟ چرا فکر میکنید رابطه اتون اشتباهه؟ چند سالتونه؟ و ..

  3. 2 کاربر از پست مفید hamrahi تشکرکرده اند .

    matin01 (پنجشنبه 13 تیر 92), ویدا@ (چهارشنبه 12 تیر 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مرداد 92 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    122
    سطح
    2
    Points: 122, Level: 2
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamrahi نمایش پست ها
    توضیحاتتون بسیار ناقص و مبهمه .. ایا با هم تو رابطه هستید ؟ چند وقته تو رابطه اید؟ قصد ازدواج دارید ؟ چرا فکر میکنید رابطه اتون اشتباهه؟ چند سالتونه؟ و ..

    بله تو رابطه هستیم (البته شبا آخر وقت بتونه اون بهم زنگ میزنه و صحبت میکنیم ) منو دوست داره و حدود 2 . 3 ماهه توو رابطه هستیم فقط چند بار با هم بودیم که بسیار عاطفی بوده
    و به قصد ازدواج در رابطه هستیم .

    راستیتش من فکرم مشغوله چون :

    میخوام با هم صحبت کنیم و در رابطه با آیندمون بیشتر حرف بزنیم و خصوصیات خودمون و خانوادگیمون و شغلی و همه چی رو بحث کنیم و به نتیجه و تفاهم درست و عاقلانه برسیم .

    ولی چون اون توی خونه خیلی محدوده گوشیش رو هم حتی گرفتن نمیتونیم درست صحبت کنیم و الان حدود یک ماه بیشتره که فقط آخر شبا با گوشیه خواهرش یا فامیلا بهم اس میده یا زنگ میزنیم که اونم بسیار عادی صحبت میکنیم و با اون شرایط از زندگیمون هیچی نمیتونیم صحبت کنیم !!!!

    و حتی تا حالا نشده که توی روز بیرون بتونم ببینمش فقط 2 بار خیلی کوتاه دیدمش !
    تازه شبا هم که حرف میزنیم یجوری میتونه صحبت کنه که احساس سردی بهم دست میده و اون احساس آرامش رو نمیتونم داشته باشم و بیشتر به جروبحث و دلخوری کشیده میشه که بسیار آزار دهنده و عذاب آور میشه...!!!!

    این شرایط فقط باعث میشه وابسته بشیم و عاشقانه و از روی احساس تصمیم بگیریم ! و نتونم درست صحبت کنم و دلشوره و تردید توی ذهنو کارهای روزمره م هست !!

    تمام ساعات روز در فکرشم ولی نمیتونم حرفامو بزنم و به نتیجه ای برسم که آرامش داشته باشم

    در این شرایط موجود فقط احساس سردرگمی دارم

    منم دوسش دارم دختر خوبیه و اینجور که به نظر میاد خانوادشم زیاد سخت گیر نیستن

    شرایط ازدواجمم خوب نیست و تا حدودا یک سال طول میکشه به خاستگاری برم .

    چیکار کنم توی این سردرگمی راهنماییم کنین عزیزان خیلی ممنون

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 مرداد 96 [ 23:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-09
    محل سکونت
    گیلان
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    4,808
    سطح
    44
    Points: 4,808, Level: 44
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,335

    تشکرشده 839 در 268 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    40
    Array
    سلام

    خوش امدید به تالار

    کاش یه خرده از سن و سال و نحوه اشنایی و تحصیلات و شغلتون و وضعیت سربازی ... می گفتید.چون ما با دونستن این مسائل بهتر میتونیم همزاد پنداری کنیم و احتمالا کمک های بهتری.

    اینکه نمیتونید خیلی راحت باهم صحبت کنید و مجبورید سرد باشید بد نیست،که خوبم هست.(فکر کنم زیر 23 یا 22 سال داشته باشید).چون شما با این کار فقط هیزم به تنور احساساتتون می ریزید .اونم برای رابطه ای که هیچ اینده روشنی براش متصور نیستید.


    واقعیتی که هست شما اگه شرایط صحبت راحت تلفنی رو داشته باشید بخش اعظم اون رو صرف رد و بدل کردن احساسات خواهید کرد.این رو از متن بالا که نوشتید میشه فهمید.بارها از کلمه احساس استفاده کردید.و همین یک کلمه میتونه یه مانع بزرگ باشه واسه رسیدن به شناخت مورد نیاز برای شروع یه زندگی واقعی.من کاملا به شناخت قبل از ازدواج معتقدم.اما اینگونه پنهانی رو صحیح نمیدونم.چون اکثرا از مسیر اصلی منحرف خواهد شد.


    حالا من نظرم رو می گم.دوستان میان و راهنمایی های بهتری هم خواهند کرد.

    واقعا اگه میخواید سر در گم نباشید باید اقدام رسمی کنید.چون باقیش همش حرف نسیه است.حالا قرار نیست شما برید خواستگاری و سریعا هم برید زیر یه سقف.به هر حال میتونید یه فرجه بگیرید و در این مدت تمام تلاشتون رو بکنید.قطعا خونوادنون هم کمکتون می کنن.


    باز نکته دیگری که هست اینه که نباید این مدت اشنایی(حتی زیر نظر خونواده ها) خیلی طولانی بشه.نهایت یک سال فرصت کافیه تا ادم به شناخت اصولی برسه.


    موانع پیش رو چیه که شما نمی تونید اقدام رسمی کنید؟


    فقط خدا

  6. 3 کاربر از پست مفید faghat-KHODA تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 14 تیر 92), matin01 (پنجشنبه 13 تیر 92), reihane_b (پنجشنبه 13 تیر 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مرداد 92 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    122
    سطح
    2
    Points: 122, Level: 2
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون ازت

    بله درست حدس زدین من سنم 22 هست واونم20 سربازی هم دارم فوق دیپلم کامپیوتر هستم و شغل هم دارم ولی درآمد خوبی واسه زندگی نداره (حدود 400 ) تموم دارو ندارمم یه ماشینه. موانعی که هست فکر میکنم همین ناراحتی هست که نمیتوشه حرفو حتی یک لحظه زد و فقط انتظار کشیدن هست تا یک تماس یا فرصتی بشه تا مشکلاتو بگیم و واسه رندگی مشترک صحبت های اساسی کنیم !!! (که هیچ وقت نشد !!! ) و دیگه اینکه درآمد پول و سرمایه ندارم ! دست خالی چیکار میشه کرد !
    ویرایش توسط matin01 : پنجشنبه 13 تیر 92 در ساعت 00:51

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مرداد 92 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    122
    سطح
    2
    Points: 122, Level: 2
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی هیشکی نیست نظرش رو بگه ! ؟؟

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مرداد 92 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    122
    سطح
    2
    Points: 122, Level: 2
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پس اینجا چیه به چه دردی میخوره !!! لطفا یه کمکی کنین

  10. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    اگر قصدت ازدواجه دیگر این همه مخفی کاری چیه؟ از طریق خانوادت اقدام کن و بعد آشنایی بیشتر. اگر هم قصدت سر کار گذاشتن خودت و دختر مردمه اونوقت باید از عذاب وجدان صحبت کنی. راستش به نظر من تناقض بین عمل و انگیرت وجود داره. از یک طرف می گی انگیزت ازدواجه از یک طرف مثل دزدها عمل می کنی (ارتباط مخفی برقرار کردن) و از عذاب وجدان حرف می زنی. سعی کن اول یکدله بشی و با خودت روراست باشی بعد بهتر می تونی مشورت بگیری.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  11. 3 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    matin01 (جمعه 14 تیر 92), sanjab (جمعه 14 تیر 92), دختر مهربون (جمعه 14 تیر 92)

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 اردیبهشت 00 [ 13:34]
    تاریخ عضویت
    1392-4-15
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    7,010
    سطح
    55
    Points: 7,010, Level: 55
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز من یک سوال دارم ازت.خودمم پسر هستم و میفهمم حالتو.تنها راهت صادق بودن با خودته.
    چقدر براش ارزش قایلی؟چقدر برات مهمه آینده ی خوبی داشته باشه؟مادی گراست؟تو چقدر مادی گرا هستی؟
    اینکه احساس گناه میکنی دوتا دلیل میتونه داشته باشه.
    یا اولش چشماتو بستی و به هر دلیل رفتی جلو و حرفای احساسیه قشنگو زدی و حالا یه جورایی دلتو زده و فک میکنی بهترشم هست و این احساس گناه کردن و تموم کنم و ... بهونه واسه خودته.
    یا واقعا وجدان بیدار داری که حالا به دلایلی در یک مقطع زمانی یه اشتباهی کردی.
    اول از همه این موضوع رو برای خودت روشن کن.
    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    گفتی سه ماهه ارتباط داری باهاش.خوبه که زود اومدی و داری کمک میخوای.
    بدتر از انجام اشتباه ادامه ی اشتباه هستش.
    اون دختر هنوز شاید خاطره ی خاصی از تو نداشته باشه(انشاالله که همینطور باشه).پس لطفا اگر براش ارزش قایلی این ارتباط مخفی رو تمومش کن.چون نابودش میکنی.جلوی ضرر رو از هرجا بگیری منفعته.احساس 6 ماه دیگش با امروزش یه دنیا فرق داره.اگر براش ارزش قایلی تمومش کن.
    میگی میخوای درمورد زندگی آیندتون باهاش حرف بزنی.خیانت میکنی اگر این کارو بکنی.اینو من که پسرم دارم بهت میگم.دیدم که دارم میگم.میخوای عاشقترش بکنی از این حرفا بزن.اون دختره و با این حرفا توی ذهنش دنیای آیندشو باتو میسازه.میدونی اگر نتونین ازدواج کنین چه بلایی سرش آوردی؟؟
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    این تموم کردن که میگم ارتباط مخفیانه و ... هستش.
    شما ماهی 400 هزار تومن درامد داری و ماشین داری و ... .این خیلی خوبه.یکم قانع باش و برو با خانوادت صحبت کن.اگر واقعا به اون دختر خانم علاقه داری.اینکه بگی هنوز با هم آشنا نشدیم و .... واقعا یک اشتباهه بزرگه.آشنایی باشه واسه وقتی خانواده ها در جریان بودن.توی دوهفته میشه شناخت پیدا کرد.بری پیش مشاور برای ازدواج بهت میگه.توی همین سایت هم میتونی بپرسی.تو بخش ازدواج فکر کنم مشاوره بدن.من زیاد درجریان سایت نیستم.
    -------------------------------------------------------------------------
    خلاصش میشه اینکه برای خودتو اون دختر خانم ارزش بیشتری قایل شو.لطفا.
    تنها پیشنهاد برادرانه ی من به تو اینه توکل کن به خدا و باخانوادت مطرح کن موضوع رو و برو خواستگاری.اما عاقلانه تصمیم بگیرید.رفتن هردوتون پیش مشاور(البته بعد خواستگاری) خیلی برای شناخت خوبه.چون یکم فضای بینتون احساسی شده و شاید نتونید عاقلانه تصمیم بگیرید.بودن شخص سومی که یک مشاور قوی هست خیلی خوبه.
    آرزوی خوشبختی برای هردوتون دارم.

  13. 2 کاربر از پست مفید تولد زندگی تشکرکرده اند .

    adelm (جمعه 01 شهریور 92), matin01 (یکشنبه 16 تیر 92)

  14. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مرداد 92 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    122
    سطح
    2
    Points: 122, Level: 2
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون ازت "تولد زندگی " [IMG]file:///C:\DOCUME~1\mali\LOCALS~1\Temp\msohtmlclip1\01\cli p_image001.gif[/IMG]

    برام خیلی ارزش دارiه همچنین آیدنش که خوشبختش کنم و احساس آرامش داشته باشه . اینجور که میشناسمش زیاد مادی گرا نیست . منم همینطور

    احساس گناهمم از اینه که میخوام بهترین کارو انجام بدم که ناراحت نشه . (از خصوصیاتی که دارم و باعث اذیت شدنم میشه همینه که خیلی زیاد به ناراحتیش یا به حالش فکر میکنم تا خودم که این باعث میشه نتونم آرامش داشته باشم و نگرانش باشم و احساس گناه کنم که اگه یک وقت کار اشتباهی کردم اون از من دلش بشکنه و خدا هم دیگه منو نبخشه ...)

    --------------------------------

    این ارتباطمون والا خیلی کمه در حدی که اصلا تاحالا بیرون نرفتیم خیلی کم صحبت میکنیم چون مامانش گوشیش رو گرفته و نمیتونیم صحبت کنیم فقط شبا اس میدیم اونم خیلی عادی !

    این ارتباطمونم زیاد مخفی نیست ! خواهر اون زنداداشاش زنداییش و تقریبا خیلیها از این ارتباط آگاهن . بجز مامانش که تقریبا حساسه
    و توی خانواده ما هم دختر آبجیم . و یکی از آبجی هام که کاملا در جریانه و متاهله و میگه یکم پسنداز کنم و کار خوب پیدا کنم بعد بریم . و همچنین خواهر بزرگمم تا حدودی میدونه که یک رابطه ای هست و کسی رو میخوام .

    با این رابطه ای که میگی من هیچوقت نمیخوام آیندشو خراب کنم !!!!!!!!!

    --------------------------------------------------------------------------------------------

    بله همینطور وضعت کارم ! و ماشینم و سربازی هم دارم سالم هستم اهل هیچ دودو دمی نیستم . از لحاظ اقتصادی که خیلی اذیتم میکنه اگه شرایطم بهتر بود الان میرفتم خاستگاری که خدا هم رازی باشه و به گناه نیفتم ! ولی چیکار کنم توی این جامعه چطوری برم خاستگاری با چه رویی ! بی پول حتی نتونستم 50 تومن پسنداز کنم . ( و فقط یکم دیگه بدهی دارم که تا 3 ماه دیگه تموم میشه )

    --------------------------------------------------------------------------------------------
    میخوام رسمی مطرح کنم و برم خاستگاری ولی نمشه یعنی خودم میخوام که پشتم محکم باشه سرمایه داشته باشم ! فکر میکنم بی سرمایه خیلی بده و با سر بالا نمیشه رفت !

    میخوام پیش خونوادش سرم بالا باشه و افتخار کنه .!

    نمیدونم همیشه سر دوراهی میمونم کاش یکی بود منو کمکم میکرد و یه راهی رو پیش روم میزاشت که قانع شم و پشتم قرص باشه که با روحیه برم جلو

  15. کاربر روبرو از پست مفید matin01 تشکرکرده است .

    تولد زندگی (چهارشنبه 19 تیر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.