قبلا و در تاپیک قبلیم درمورد شوخیهاش صحبت کردم اما مسئله داره برام حادتر میشه.اون همیشه،هر ساعت و هر ثانیه ای که دوتامون باهمیم داره از زن گرفتن حرف میزنه.دیگه حالمو داره به هم میزنه.امروز بحثمون شد.میگه تو ظرفیت نداری.من که واقعی نمیگم.دارم شوخی میکنم.
ادعاشم میشه آدم شوخیه.دیگه جز این هیچ حرفی نداره با من بزنه.تکون میخورم میگه زن میگیرما.حالمو داره به هم میزنه.مثلا میگه برو آب بیار.اگه بگم الان حال ندارم میگه میرم یه زنی میگیرم که هر وقت بهش بگم آب بیار بره بیاره.تازه این یه مثال کوچیک بود.تو همه لحظه های زندگی و هر کاری براش انجام ندم یا هر حرفیو بزنم که خوشش نیاد این جمله رو میگه.تازه طلبکارم هست.اشکمو درآورده.کمک.........
- - - Updated - - -
یکی از دخترای فامیلشون وقتی همسرم مجرد بود به همسرم زنگ میزد و درخواست ازدواج میکرد.اینو همسرم خودش برام تعریف کرده.اتفاقا ما مسافرت رفته بودیم به شهر محل زندگی اون دختر.داشتم میگفتم شهر خوبیه اینجا.برگشت میگه پس چه اشتباهی کردم اینجا زن نگرفتم.خیلی از شوخیهاش اینطوریه.مورد شوخی ،واقعیه.
تا امروز بیشتر تحمل میکردم،سکوت میکردم،می خندیدم اما دیگه تحملشو ندارم.به جای اینکه لحظات عاشقانه ای داشته باشیم همش باید کل کل کنیم.میخوام باهاش قهر باشم تا درست شه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)