سلام عرض میکنم به تمام اعضای این خانه پر مهر
در پیامهای قبلیم با نام کاربری" ساده " گفته بودم که در مرحله حساسی قرار گرفتم . زمانی که برای کنکور آماده میشدم همکارم که در ماموریت در شهر دیگری بود تلفنی از من خواستگاری کردند و من جواب منفی به ایشان دادم و گفتم من ایشان را به عنوان همکار قبول دارم و احترام زیادی به ایشان قايلم ولی با اصرارشان قرار بر این شد تا بعد از کنکورم در این خصوص بیشتر فکر کنم وبا ایشان بیشتر آشنا شوم . در این مدت sms میدادند و من هم با رعایت حدود همکاری جواب میدادم . بعد از کنکور و دادن پیشنهاد برای دومین بار قرار بر این شد تا با هم طی صحبت های تلفنی بیشتر آشنا شویم و تا به حال هم با توجه به مقاله های بخش خواستگاری در این سایت سوالهای اساسی را در این خصوص پرسیده ام . همانطور که گفتم این آقا از لحاظ ظاهری البته به نظر من در موقعیت پایینتر از من قرار دارد .با صحبت هایی که داشتم این مورد برایم در اولویتهای بعدی قرار گرفته . ولی وضعیت ظاهری برای مادر و پدرم بسیار مهم هست . مواردی که طی صحبت هایمان متوجه شده ام :
*از لحاظ فرهنگی و تحصیلی خانواده شان در موقعیت کمی پایینتر از ما قرار دارند* از لحاظ مالی مقداری پایینتر از خانواده ما هستند* ایشان از لحاظ فکری دارای فکری باز و متمایل به پیشرفت میباشند* همسن هستیم * دارای اعتقادات مذهبی یکسانی هستیم * شخصی مسولیت پذیر هستند * مقداری درونگرا و حساس و زود رنج هستند * در مورد کار و تفریحات دارای علایق یکسانی هستیم و...
ولی هم اکنون که من در این مرحله تصمیم گیری قرار دارم خواستگار دیگری هم دارم و از آنجایی که از لحاظ شغلی و خانوادگی در موقعیت خوبی هستندو تقریبا با خانواده ما همسطح هستند و پسر 7 سال از من بزرگتر هست . مراحل اولیه خواستگاری انجام شده و فردا قرار هست با خود این آقا صحبت کنم . از آنجا که مادرم با همکارم موافق نیست احساس میکنم تمایل بیشتری برای این خواستگار دوم دارد . احساس میکنم با صحبت هایی که با همکارم داشتم به ایشان نمیتوانم بگویم علاقه بلکه محبت پیدا کرده ام به نظر شما با این دو مورد چگونه برخورد کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)