سلام
من 22 سالمه دوساله با أقاي 25 ساله اي أشنا شدم امسال ليسانس من تموم شد وشهريور فوق ليسانس ايشون من امسال كنكور دادم ارشد رتبه ام خوب بود و قبولم ان شا الله مادرم جهارساله فوت كردن ومن يه زن بابا دارم كه همه فاميلم ومن باهاش مشكل داريم قبلا جدا شده فوق العاده عصبي وبي تعادله جند روز بيش با بابام ومادر بزركم وداةيم با خانوادش أشنا شديم خانواده خيلي خوششون اومد جون خانواده وخودش خيلي خوبن بابام براشون شرظ كرد كه عقد دوسال رو در صورتي كه اصلا نياد خونه ما به خاظر زن بابام قبول ميكنه اونام قبول كردن اما بعدش همه ميكن بدبخت ميشي با عقد دوسال اما هم من درس دارم هم اون سربازي امكانش هست بريم سر خونمون اما دوست نداريم كار وخونه وماشين با كمك باباشون حل ميشه اما من وايشون دلمون ميخواد با اين شرايظ بيشتر عقد بمونيم جون أمادطي نداريم من ميشناسمش اما جند روزه ترديد دارم خوب همه اولش خوبن البته ما تو اين دوسال خوبي بدي دعوا قهر همجي داشتيم البته تا حالا يه روز كامل قهر نكرديم نمي دونم رابظمون خيلي خوبه اما من ميترسم از مشكلات رو خانوادشم شناخت دارم اونا مشكلي با رفتن زياد من خونشون ندارن برخوردشونم ىفعه اول با من عااااالي بود نميدونم همه هي حرفاي نا اميد كننده ميزنن اما شناخت من ميكه اين مشكلات اتفاق نميفته كمكم كنين
علاقه مندی ها (Bookmarks)