به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 تیر 92 [ 08:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-03
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    19
    سطح
    1
    Points: 19, Level: 1
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با شكها و بي حوصلگي و سردي شوهرم چه كنم ؟

    من دو ماهه عقد كردم نامزدم قبلا با دختر عموش ازدواج كرده و بعد از 7 سال طلاق داده 27 سالمه ونامزدم 36 سالشه ، من ليسانس دارم وهمسرم ديپلمه است ،از نظر خانوادگي همسرم نسبت به من يه كم سرتره ،راستش وقتي اومد خواستگاريم ترديد داشتم كه با مردي كه قبلا ازدواج كنم ،اما جوري حرف زد كه احساس كردم خيلي باهم تفاهم داريم فك كردم خيلي آدم منطقي و با احساسيه ،فك كردم كه كسي كه به زن واقعا ارزش ميده و خودش وخانوادش جوري بيان كردن كه ازدواجش با دختر عموش با تحميل باباش بوده دوستش نداشته واز طرف ديگه باهاش تفاهم نداشتن و هردو لجبازي كردن و دخالتهاي كل فاميل باعث طلاق شده ،با شناختي كه از خودم دارم كه اصلا آدم لجبازي نيستم و زود راه ميام فك ميكردم كه ما اصلا باهم مشكلي نخواهيم داشت ،ضمنا تو مراسم خواستگاري اون جوري نشون داد كه خيلي منو پسنديده و از هر نظر ايده الشم ،خودش ميديد كه من ترديد دارم برا همين از هر ترفندي استفاده كرد تا با وعده ووعيد راضيم كرد

    اما حالا كه عقد كرديم ديگه از اون شور وحال خبري نيست خيلي سرده اگه من نخوام و اسرار نكنم نمي ياد منو ببينه از همون روز اول اينجوريه ،از حرفا ورفتاراش معلومه كه هنوز نمي تونه زن سابقشو فراموش كنه ،اصلا به روحيات من توجهي نمي كنه هميشه تعريف و تمجيد اونو پيش من ميكنه خودشم ميبينه كه وقتي از خاطره هاش ميگه چشام پر اشك ميشه حتي چند بارم با زبون خوش نه با جنگ ودعوا بهش گفتم كه پيش من اسمشو نياره ولي اون دوس داره بگه وقتي ازش تعريف ميكنه چشماش برق ميزنه ،نمي دونم چيكار كنم خيلي احساس درماندگي ميكنم جز اشك ريختن چاره ديگه اي ندارم

    ضمنا خيلي آدم خسيسيه ،فك نكنين دارم زود قضاوت ميكنم خ امتحانش كردم مثلا اگه بريم بيرون ميگه از خونتون غذا بردار يا اگرم برندارم اگه ساعتها بيرون بگرديم هم تشنه وگرسنه برم ميگردونه خونه ،راستش خ ناراحت ميشم كه خانوادم بفهمند كه اينقدر برام ارزش قايل نيست كه حتي يه شام برام بخره

    خ آدم شكاكيه اصلا اجازه نميده برم بيرون ،خ از رفتاراشم به خاطر ازدواج سابقشه ،چون با اين كه نميگه ولي نميدونم زن سابقش چيكار كرده بوده كه اين بهش بي اعتماد شده بوده
    به هر حال نمي دونم چيكار كنم خ احساس ضعف ميكنم خ از ازدواجم پشيمون با اين كه اصلا به روي خودمن نمي يارم بهش ميگم كه خ دوستش دارم فك ميكنم شايد با مرور زمان بتونم مشكلاتمو حل كنم ولي نمي دونم چه طوري خواهش ميكنم كمكم كنيد خواهش مي كنم

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام عزیزم . مدت آشنایی تون چقدر بود ؟ توی اون دوره به شکاک بودنش و ... پی نبردی ؟
    در مورد همسر قبلیش چه تعریف هایی می کنه و عکس العمل تو چیه ؟

  3. 2 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    شیدا. (دوشنبه 03 تیر 92), شوکا (سه شنبه 04 تیر 92)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوست عزیز،

    اگر شرایط خانوادگیت اجازه می ده، این عقد را مثل نامزدی در نظر بگیر و سعی کن تا نهایتا دو ماه دیگه دقیق این مساله را بررسی کنی و اگر به نتیجه نرسیدی،
    عقد را باطل کنی و جدابشی.
    اگر دختر باشی و با همسرت ارتباط جنسی نداشته باشی، می تونی شناسنامه جدید ( شنیدم بدون مهر المثنی ) بگیری که اسم همسرت هم توش نیست.

    برای این منظور:

    1- با همسرت رابطه جنسی نداشته باش. اصلا. حواست باشه که گول حرفهاش را نخوری و مواظب خودت باشی.
    درسته که ایشون همسر شما هستند و این حق شرعی و قانونی هر دوتونه. اما شرایط شما خاصه و باید به فکر خودت باشی.
    همسرت هفت سال متاهل بوده و مطمئنا خیلی زود از شما درخواست رابطه جنسی خواهد کرد. باید رد کنی.

    2- این مدت مشاوره ازدواج برو. هر چند جلسه که لازم بود برو. هزینه ای که صرف این کار می کنی برای آینده خودت و آرامشت هست و ارزش داره.
    حتی اگر همسرت پرداخت نمی کنه، خودت پرداخت کن.

    3- کامل همه رفتارهاش را زیر نظر بگیر و بسنج. هیچکدوم را نادیده نگیر. برای تصمیم گیری مهم است.

    4- با خانواده ات در این مورد صحبت کن و بگو که تصمیم داری دو ماه به خودت و همسرت فرصت بدی و اگر شرایط نامناسب باشه جدا می شی.
    مشکلات را آروم آروم باهاشون در میون بذار.

    5- آدمها عادت می کنند. در بدترین شرایط هم عادت می کنی بمونی و زجر بکشی.
    حواست باشه صفات بدش برات عادی نشه و عادت نکنی توی یک فضای زجرآور از ترس طلاق و حرف مردم و ... ادامه بدی.

    اما چرا من فکر می کنم ازدواجت نیاز به بازنگری داره:

    همسر شما 9 سال از شما بزرگتر است. که در شرایط عادی فاصله زیادی است.
    با داشتن 7 سال تجربه زندگی مشترک، کاملا از شما دور است و با شما متفاوت. این اختلاف خیلی خیلی زیاد است.
    علت این که احساس می کنی به شما سرد است، یکی از دلایلش، همینه.
    ایشون هفت سال زندگی کرده و شما هیجان نامزدی و عقد داری.
    بقیه زندگیتون هم به همین شکل خواهد بود. هفت سال زندگی مشترک + 9 سال سن از شما جلوتره!!!!!!

    بچه ندارند؟؟


    این که گفتی به شما شک داره و حس می کنی یه چیزی را قایم می کنه در مورد طلاقش، شاید حست درست باشه.
    شاید علت این که هنوز از خاطراتش حرف می زنه و فکر می کنی همسرش را دوست داره، این باشه که به دلیلی مجبور شده طلاقش بده اما ته دلش علاقه هست.

    کاش بیشتر راجع به طلاقشون تحقیق کرده بودی.

    این که همسر سابقش فامیل هست و همدیگه رو می بینند و علاقه قبلی هم برجاست، باز می تونه برای شما مشکل ساز باشه.

    خانم قبلی ازدواج کردند؟

    کلا شرایط پیچیده ای برای خودت درست کردی.

    با کمک مشاور تصمیم بگیر می خوای به این زندگی ادامه بدی یا نه.
    باید خیلی قوی و محکم باشی و از خیلی از خواسته هات بگذری تا بتونی زندگی آرومی داشته باشی.

  5. 8 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 03 تیر 92), unknown girl (دوشنبه 03 تیر 92), فرانک بانو (سه شنبه 04 تیر 92), الهه آذر (دوشنبه 03 تیر 92), تنها مانده (سه شنبه 04 تیر 92), جوانه؟؟؟ (سه شنبه 04 تیر 92), داود.ت (دوشنبه 03 تیر 92), شوکا (سه شنبه 04 تیر 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 تیر 92 [ 08:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-03
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    19
    سطح
    1
    Points: 19, Level: 1
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آشناييم فقط تو مراسم خواستگاري بود از قبل نمي شناختمش با اين كه هم محله اييم ،وقتي هم تحقيق كرديم همه تعريفشو كردند كه آدم درستيه ،هنوز زود كه بگم اما همين طوريم هست يعني آدم پاكيه ، احساس مي كنم آدم حساسيه و روحيه اشم خ لطيفه ،
    در مورد دختر عموشم ميگه دختر بدي نبود وقتي هم ازش مي پرسم كه پس چرا طلاقش دادي ميگه نمي خوام در موردش بد بگم چون دختر عمومه ،اگه از اون بد بگم برا خودم بده ،حالا اگه غريبه بود راحت ميتونستم همه چيرو بهت بگم ،واين كه ميگه خ ناراحته كه رابطه خانواده ها رو بهم زده و دايم دعا ميكنه كه كاش دختر عموش زودتر شوهر كنه ،تا پدر عموش رابطه اشون بهتر بشه

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام
    اين توضيحاتي كه گفتي اگر بدون احساس و با واقع بيني به اين مطالب رسيده باشي و از طرف چون شوهرت هم چند سال زن داري كرده و هم سن بالايي داره نبايد اين رفتارهاي غير متعارف را داشته باشد و صداقت قلبي ] لذانظر دوستمون را جدي بگيري و اصلاً باهاش رابطه احساسي و جنس نداشته باش به هر دليل هزار و يك شب .
    اين هم بدون كه دختر دوشيزه باكره . قبل از گرفتن مهره كامل حق متقن دارد كه به شوهرش تمكين جنسي نكند ولي اگر يك بار تمكين كرد و از باکرگی بیرون آمد ديگر حق ندارد مانع شود . حواست خيلي باشد به نتيجه مطمئن نرسيدي . مواظبت كامل كن ضمناً مهريت هم بگي براي راهنمايي بد نيست؟
    ویرایش توسط فرشته مهربان : سه شنبه 04 تیر 92 در ساعت 15:41

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 تیر 92 [ 08:02]
    تاریخ عضویت
    1392-4-03
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    19
    سطح
    1
    Points: 19, Level: 1
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه همه چي تموم شده باشه چي؟ ؟؟
    چند باري باهم بوديم اما من هنوز باكره ام پيش دكترم رفتيم گفت پرده از نوع ارتجاعيه و از بين نمي ره ،
    مهريم هم 124 سكه است كه نصفش عندالمطالبه ونصفش عندالاستطاعه است هر چند كه فكر كردن به طلاق خ سخته برام ،موقعيت خانوادگي م طوريه كه مجبور به ازدواج شدم سطح فرهنگي و اقتصادي خانوادم هم پايينه ،ودرك كردن اين مسايل براشون خ سخته خواهرهاي كوچكتر از خودم 15 سالگي ازدواج كردن ومن كه 27 سالمه از نظر همشون ترشيده بودم از حرفا وكنايه هاشون خسته شده بودم كه تن به اين ازدواج دادم

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    تنها خانم سلام
    ببين جانم ،نه ما هجي مجي بلديم نه واقعيت دارد كه تو بلد باشي با اون روش مشكلتو حل كني؟
    اگر ميخواي چيزي را بدست بياري يا حفظش كني تنها ابزارت تغيير و تطبيق خود براي رسيدن به هدفت هست. لازم نيست به اشتباه بودن يا نبودن انتخابت فكر كني !!!! هر انتخابي كردي بگو بهترين و مناسبترين بوده و انشالله هم هست اما بايد نوع رفتارتو تعيين كني براي مثال:
    1- مطالعه مختصري از حقوق متقابل زن و شوهر داشته باش قطعاً تكليف مرد خيلي سنگين و وسيع هست كه بايد خيلي دوستانه و در عين حال جدي و منطقي باهاش صحبت كن و خودتو دانا و با اعتماد بنفس بدان و حق قانوني و شرعي را مطرح كن تاااااااااا چه رسد به مهر و محبت و عاشقي ؟
    2- دوم اينكه در عين حال كه بايد براي هوا خوري و.. .بيرون بريد در حد متعارف بايد ايشون تدارك كند و تو اصلاً زير بار برداشتن حتي يك خوراكي يا بليط يا هر هزينه اي نبايد بري و بگو كه شوخي نكن و منو نخندون مگه من شوهرتم كه بايد برات خوراكي تهيه كنم و ضمناً حتي در خونه پدرت هم باشي نفقه ات بعهده شوهرته و بايد بداند و تامين كنه . همچنانكه در مدت كوتاه ازت لذت مختلف سكسي و جنسي برده و ميبره. تو هم در عين شوخي و باجديت و با خوشرويي بگو آقاجون هر حد رابطه جنسي خرج داره مفتي كه نيست . وعده و قولهاي مختلف ازش بگير البته همه با خوشروي و مزاح نه غضب و قهر و .. كه مطلقاً دور اينا نرو. مگر اينكه چاره اي جز اون نباشه كه بدرد هم نميخورد.
    3- اصلاً خود و خانوادتو دست كم و تاخير در ازدواج ندون 27 الان سن ازدواجه در عين حال مغرور هم نباش همه انسانيم و هيچ برتري بهم نداريم مگر اينكه حق تقدم با خانماست.
    4- سعي كن رابطه كامل جنسي برقرار نكني و تا عروسي صبر كني مگر اينكه مطابق خواسته هاي خودت باشه و به خاسته هات توجه ويژه بكنه و ياد بگيره
    5- دركل در عين احترام ومحبت حريم و حق و حقوقت را دائم سعي كن در حد مقدورات و وظيفه و مسئوليت شوهرت مطالبه كني و بگيري و با هر شگرد زنانه و رابطه اجتماعي و خانواده و كمك گرفتن از خانواده خودش حد و مرزش را مشخص كنه و مسئوليتش را بپذيره .
    6- هيچ هزينه اي و تداركي تو نبايد قبول كني براي مسافرت يا گردش يا تفريح-
    -زير بار محدوديت غير متعارف نبايد بري بهش بگو جايي كه دليل و خواسته خاصي داري بگو تا منهم مراقبت كنم نه اينكه عاجز و ... باشم تو حريم خودتو رعايت كن منهم حريم خودمو وگرنه بگو منهم ميخوام تو هم خونه بموني؟ وازاين مثالها كه منطقي هم نيستن؟
    - بگو دوست نداري از همسر قبلي يا زن ديگه پيش تو صحبت خصوصي يا غير لازم بكنه و گرنه از صحبت و گوش كردنش معذورم و به هر دليل ناراحت ميشم آيا قصد ناراحت كردن منو داري؟. و بگو آيا تو دوست داري منهم حواسمو بدم به مرداي ديگه و رفتارهاي خصوصي اين كه خيلي زشته برام البته اين موردو خيلي مراقبت ميخواد كه سنجيده فقط بگي براي مقابله و متوجه كردن تو ميگم.

    7- پس يك شكل سالم ومتعال از زندگي مشترك تجسم كن و با گذشت و مهرباني اجازه نده اون چارچوب بهم بريزه نگران هم نباش موثر و مفيد خواهد بود و از تهديدهاي احتمالي و ترشرويي متعارف نه تنها عقب نشيني نكن بلكه با محبت و گرمي بيشتر ادامه بده و عجله نكن و نترس با ثبات و محكم و خوشزو مودب باش .

  10. 2 کاربر از پست مفید حسين40 تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 05 تیر 92), mostafun (چهارشنبه 05 تیر 92)

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array
    چند تا مطلب به نظرم رسید:
    1. شما باید انتظاراتتون رو با تفاوت سنی بین خودتون هم مطابقت بدید.
    2. نباید انتظار داشته باشید که ایشون به صورت مطلق همسر قبلی خودشونو فراموش کنن. مخصوصا اینکه نسبت فامیلی هم دارند. تنها کاری که می تونید بکنید اینه که مهارتتون رو برای تحمل این مساله افزایش بدید.
    3. در مورد خسیس بودن، آیا شما درخواستی داشتید و ایشون ممانعت کردند یا اینکه انتظار دارید این قبیل کارها، مثلا رفتن به یک رستوران از طرف ایشون انجام بشه؟ (به نظرم ایشون به صورت منطقی (یک منطق مردانه) دلیلی برای شام و ناهار خوردن در بیرون از خانه ندارند، به هزار و یک دلیل. این شما هستید که باید اونو به عنوان یک نیاز شخصی مطرح کنید.)
    هميشه براي يك قدم بيشتر، انرژي دارم!


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیحوصلگی شدید
    توسط esm در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 09 تیر 97, 19:39
  2. سردرگمی و بی حوصلگی
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 12:56
  3. چگونه با بی حوصلگی مبارزه کنیم؟
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 15:08
  4. خیلی بی حوصله شدم
    توسط sami92 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 خرداد 92, 10:59
  5. اگه حوصله داشتين حرفاي من بي حوصله رو بخونين
    توسط sstanha در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اسفند 87, 00:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.