شاید این مشکل من یه کم عجیب به نظر بیاد اما اذیتم میکنه من از دوران نوجوانی یه کابوس رو مرتب میدیدم گاهی هرشب گاهی هفته ای یا ماهی یکبار اما بعد از ازدواجم این کابوس از بین رفت تا بارداریم که مجدد شروع شد به روانپزشک مراجعه کردم که گفت مسئله ی خاصی نییست و بهش اهمیت نده و گفت نوعی افسردگی خفیفه و یه آرام بخش ضعیف تجویز کرد که من به خاطر بارداریم استفاده نکردم و الان هم گاها همین کابوس به سراغم میاد من تو خواب می بینم یه مرد رو کشتم و نمیدونم با جسدش چی کار کنم! یه مرد که فقط میدونم میانساله و کمی چاقه نمیدونم کیه و چرا کشتمش ولی سعی دارم جسدش رو قایم کنم یه بار دفن می کنم یه شب میزارمش تو کابینت و... همیشه همون مرده که صورتش رو یادم نمیمونه!!حتی نمیدونم غریبه س یا نه این کابوس منو زجر میده و بیدار که میشم تموم مدت تو ذهنم می چرخه که چرا خودمو معرفی نکردم!!!دکتر بهم گفت اگه کارها و فعالیت های روزمرت رو مختل نمیکنه بی خود بهش پروبال نده و پیگیرش نشومسئله اصلی من اینه که شوهرم با ورود به میانسالی داره چاق میشه و من گاهی با خودم میگم نکنه اون مرد همسرمه؟!!بارها ازش خواستم به فکر وزنش باشه اما طفره میره خوابم رو هم اگه بهش بگم میگه بریزدور این حرفا رو اینا واسه آدم نون آب نمیشه این حرفیه که درمورد بقیه کابوسهام میگه یا میگه تاثیر کتابا و فیلم هایی که میبینی نکته اینه که من به شدت از خون بیزارم و تحمل کشتن سوسکم ندارم خیلی حساس و دلنازکم تو عمرم هم مرده ندیدم و کتابها و فیلم های جنایی رو هم دوست ندارم دیشب باز همون کابوس بود و اینبار یه جسد کفن پیچ بود و میخواستم بشورمش و دفنش کنم خیلی سعی کردم و آخرش گفتم به خدا نمیتونم حتی بهش نگاه کنم اینو از من نخواید و رفتم ..امروز همش میگم یعنی کی بود ؟؟بهش حس آشنایی داشتم ای کاش کارشناسای عزیز به من بگن باید به این کابوس های تکراری اهمیت بدم یا طبق دستور پزشک بی خیالش بشم اگر لازمه به چه متخصصی مراجعه کنم؟به همسرمم در باره دلیل حساسیتم روی شکم آوردنش بگم یا نه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)