به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array

    Icon88888 نحوه برخورد صحیح با همسر

    سلام

    وقتی شوهر آدم تو مسائل کاری یا مالی به مشکل میخوره برخورد درست باهاش چی هست؟

    اگه حرف نزنم میگه بی تفاوتی

    اگرم حرف بزنم کلا تاثیر نداره و به دعوا میکشه

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ساحل جان وقتی همسرت در مورد کارش صحبت میکنه بشین و با دقت به تمام حرفاش گوش کن ، و کمی هم بگو مثلا وای راست میگی ، چقدر بد .. عزیزم ناراحت نباش درست میشه و ...
    ولی اصلا نظر شخصی نده مگر اینکه خودش سوال بپرسه و ازت مشورت بخواد
    ولی سعی کن بهش نشون بدی که تو هم برات مهمه و ناراحتی همسرت رو درک میکنی

  3. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 29 خرداد 92), ساحل75 (چهارشنبه 29 خرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array
    عزیز دلم

    فقط و فقط همدردی ...

    یعنی نه مطلق بهش بگو درست می گی نه بهش بگو اشتباه می کنی

    فقط بهش بگو : عزیزم درکت می کنم، آخ چقدر سخت، چقدر اذیت شدی ، می فهممت و از این کلمات استفاده کن تا بفهمه که تو می فهمیش

    اگر چیزی نگی فکر می کنه دوستش نداری یا برات ارزشی نداره و فقط اونه که داره زحمت می کشه

    و اگر فقط نظر خودتو بگی فکر می کنه که تو فکر می کنی اون هیچی نمی فهمه و تمام تصمیماتش اشتباهه و مدام می خواد دفاع کنه از خودش و به تو چیز می گه ...

    فقط همدردی کن، و هم زمان اگر نوشیدنی (شربت خنک، فالوده حتی یک لیوان آب یخ) یا خوراکی ایی دوست داره براش بیار ( خیلی بهش تعارف نکن ) فقط بذار توی دیدش و یا حتی با مهربونی بده دستش، این باعث میشه آروم تر بشه و با ملایمت بیشتری صحبت کنه

    موفق باشی

  5. 4 کاربر از پست مفید دلپذیراد تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 29 خرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 02 تیر 92), zendegiye movafagh (چهارشنبه 29 خرداد 92), ساحل75 (چهارشنبه 29 خرداد 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 تیر 92 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-3-29
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به عنوان يه مرد اين نحوه برخورد رو تاييد مي كنم
    نقل قول نوشته اصلی توسط tamanaye man نمایش پست ها
    ساحل جان وقتی همسرت در مورد کارش صحبت میکنه بشین و با دقت به تمام حرفاش گوش کن ، و کمی هم بگو مثلا وای راست میگی ، چقدر بد .. عزیزم ناراحت نباش درست میشه و ...
    ولی اصلا نظر شخصی نده مگر اینکه خودش سوال بپرسه و ازت مشورت بخواد
    ولی سعی کن بهش نشون بدی که تو هم برات مهمه و ناراحتی همسرت رو درک میکنی
    - - - Updated - - -

    آفرين بابا.:o

    - - - Updated - - -

    اكي :rolleyes:

  7. کاربر روبرو از پست مفید koohe dard تشکرکرده است .

    tamanaye man (یکشنبه 02 تیر 92)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    تمنا و دلپریزاد عزیز ممنونم

    نکته های خوبی رو گفتین

    گاهی وقتا بهم میگه تو خودتو درگیر زندگی نمیکنی . من خانه دارم و سرکار نمیرم چون درسم هنوز تموم نشده برای همین نمیتونم کمک مالی بهش بدم

    یه شرکت تاسیس کردیم اما خیلی دست دست میکنه برای راه اندازیش اگه راه بیفته شاید بتونه کمک خوبی برامون باشه اما شوهرم همش نیمه خالی لیوان رو میبینه

    قرار بوده برای مکانش بریم مغازه ای که مادر بزرگش داره اما قرار شده بود بعد از چهلم پدر بزرگش داییش اینا اونجا رو خالی کنن که هنوز نکردن . اون حتی حاضر نیست یک بار دیگه بره باهاشون صحبت کنه که تکلیفمون رو بدونیم

    یا مثلا چندتا از دندوناش مشکل جدی پیدا کرده رفتیم دندون پزشکی که از آشناهاشون بوده . هزینش یه 500-600 میشه نشسته زانوی غم بغل گرفته که باید همش رو یکجا بدم و آدمی نیستم که ازش بخوام قسطی هزینش رو پرداخت کنم و حالا چی کار کنم و از کجا بیارم

    نیمه شعبان قراره یه مولودی خوانی توی پارکینگ مجتمع داشته باشیم که کاراش با ماست . هنوز مداح خبر نکرده . همه کاراش رو یا میذاره برای دقیقه نود یا اینکه میگه مامانش انجام بده در صورتی که من دوست دارم همونجور که من مستقل شدم از خونوادم اون هم بشه و انقدر وابستشون نباشه

    مادرم به من میگه بیا سرویس دهی کلاس تابستونی خواهرت رو انجام بده منم در مقابلش یه پولی بهت میدم . به شوهرم که گفتم میگه اصلا حرفشو نزن . به مامانم که میگم نه چندروز دیگه ماه رمضونه اذیت میشم میگه تو تنبلی میخوای بخوابی همش نمیشه باید بیای . خب من این وسط چی کار کنم؟

    این چیزا من رو کلافه میکنه و نمیدونم چجوری باهاش برخورد کنم که دعوا پیش نیاد

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    من دلم میخواد شوهرم از نظر روحی و فکری مستقل بشه

    دوس ندارم همش همه مشورت ها و کاراش با مامانش باشه

    رفته دندونشو عصب کشی کرده بعد من کلی باهاش درمورد دردش و اینا(مثل بچه ها) حرف زدم بعدش رفتیم خونه مامانش اینا اون و خواهرش دقیقا حرفای منو بهش میزنن ولی آروم میشه با حرفاشون

    دو سه شبه خودمو کشتم که شب ببرم پارک یکم دلم باز بشه هی امروز و فردا کرده و وعده وعید داده حالا امروز تا خواهر خانمش امر فرموده همه برنامه بعدازظهرمونو بهم زده که بریم با اونا . میگم مگه قرار نبود بریم بازار؟بگردیم میگه اشکال نداره کار واجبی که نداشتیم

    از این لجم میگیره که انقدر که برای حرف اونا ارزش قائله برای من نیست

    من دوست ندارم تمام لحظات زندگیمونو با اونا بگذرونیم در صورتی که چپ و راست به خونواده من بدگویی میکنه اخه مگه تقصیر منه که مامانم الان نزدیک یک ماهه مارو دعوت نکرده و شوهرمم لج کرده بی دعوت نمیاد؟

    بابا من اصلا تحمل این زندگی رو ندارم :(

    - - - Updated - - -

    شوهرم داره از این که رفتار خونوادم سرده باهامون سوءاستفاده میکنه و میخواد مادرشو بیاره بالا . اونا ادمای بدی نیستن اما من دوست ندارم هرروز و هرشب باهاشون باشم

    من دوس دارم رفتارمون مستقلانه باشه نه وابسته

    من خیلی خسته و ناراحتم

    - - - Updated - - -

    دلم نمیخواد مثل بچه ها گولم بزنه که میبرمت سینما یا شام میریم بیرون اما بعدا عمل نکنه
    احساس یه ادم فریب خورده رو دارم جرا هیچ کسی اینجا نیست؟

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    زندگیمون داره دوباره تلخ میشه یعنی شده

    منم شدم مثل شوهرم کینه ای و پرتوقع . به رفتارش با خونوادش گیر میدم دقیقا مثل خودت

    لجبازی شده زندگیمون

    چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    کمککککککککککککککککککککککک ک

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    ساحل عزیز درکت می کنم اما با مقابله به مثل کردن تمام چیزها کار درست نمیشه گاهی با کنار اومدن گاهی با تلافی به صورت مستقیم گاهی هم تلافی اما با سیاست و پنهانی و غیر مستقیم مثلا بهانه دل درد و نرفتن با خانواده همسرت . لجبازی نکن.و با زرنگی شما هم مادرت ببر بالا مثلا به مامانت زنگ بزن و بگو برای شام به منزلشون میری اما به شوهرت بگو مامانت دعوت کرده و یه جوری غیر مستقیم گوشی بده دست مامانت که سوتی نده

  12. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    امروز یه دعوای بدی باهم کردیم . حاضر نیست بشینیم باهم صحبت کنیم ببینیم مشکل چیه چند روزه تحت شرایط مختلف ازش خواستم باهم صحبت کنیم همش تفره میره و میگه من مقصرم شما ببخش دیگه هم بحث نکن!

    دیگه من امشب جوش آوردم و داد و بیداد کردم . اخه واقعا رفتارش عصبیم میکرد.همش توی گذشته و اتفاقات گذشته است . احساس میکنم هنوز مغزش رشد نکرده . امشب همه حرفای دلمو بهش زدم و خالی شدم .

    ولی ظاهرا گند زدم و همه چیز داغونه بجز اون که دیگه عصبانی نیست صحبت میکنیم اما معمولی مث دوستا!

    بچه ها توروخدا بگین چی کار کنم؟ هروقت از چیزی که مربوط به شوهرمه ناراحت باشم تا به خودش نگم آروم نمیشم و دلم خالی نمیشه . اونم که حاضر نیست به درد دلام گوش کنه

    بخدا زیاد غرغرو نیستم . فقط اهی نیاز به هم صحبتی باهاش دارم ...

    قبلنا حرفامو و ناراحتیامو مینوشتم اما تازگیا نه حوصلشو دارم نه جواب میده . با کسی هم که درددل کنم باز فایده نداره اخرش انگار باید حرفامو به خودش بگم:(
    ویرایش توسط ساحل75 : شنبه 08 تیر 92 در ساعت 01:10

  13. کاربر روبرو از پست مفید ساحل75 تشکرکرده است .

    she (شنبه 08 تیر 92)

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ساحل75 نمایش پست ها
    هروقت از چیزی که مربوط به شوهرمه ناراحت باشم تا به خودش نگم آروم نمیشم و دلم خالی نمیشه .
    اونم که حاضر نیست به درد دلام گوش کنه

    بخدا زیاد غرغرو نیستم . فقط گاهی نیاز به هم صحبتی باهاش دارم ...

    قبلنا حرفامو و ناراحتیامو مینوشتم اما تازگیا نه حوصلشو دارم نه جواب میده .
    با کسی هم که درددل کنم باز فایده نداره اخرش انگار باید حرفامو به خودش بگم:(

    خب این کار اشتباهه.
    منم همینطوری هستم دقیقن. من هم همین نتیجه ای رو میگیرم که شما میگیری.
    نمیشه همه ی حرفامون رو اونطوری که واقعن هست بهشون بزنیم. این یه واقعیته که امثال من و شما نمی خوایم قبولش کنیم.
    .
    کاش به جای حرف زدن های زیادمون کمی درست عمل می کردیم.:(

    :(

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساحل75 نمایش پست ها
    چند روزه تحت شرایط مختلف ازش خواستم باهم صحبت کنیم همش تفره میره و میگه من مقصرم شما ببخش دیگه هم بحث نکن!

    امشب همه حرفای دلمو بهش زدم و خالی شدم . ولی ظاهرا گند زدم و همه چیز داغونه.

    هروقت از چیزی که مربوط به شوهرمه ناراحت باشم تا به خودش نگم آروم نمیشم و دلم خالی نمیشه . اونم که حاضر نیست به درد دلام گوش کنه

    بخدا زیاد غرغرو نیستم . فقط اهی نیاز به هم صحبتی باهاش دارم ...

    قبلنا حرفامو و ناراحتیامو مینوشتم اما تازگیا نه حوصلشو دارم نه جواب میده . با کسی هم که درددل کنم باز فایده نداره اخرش انگار باید حرفامو به خودش بگم:(
    .
    .
    .
    .
    اون چیزی که من و تو اسمش رو میذاریم درد و دل و هم صحبتی ، در واقع چیزی نیست جز یک سری تهمت و توهین و نسبتهای بد دادن به همسرمون! بعد توقع داریم اون بشینه با آرامش گوش کنه و بعد ما حالمون خوب میشه و خالی میشیم!!!
    .
    اون چی میفهمه؟ اون یه زن شاکی رو میبینه یه زن ناراحت رو که داره به او حمله میکنه!!! بنابراین از خودش دفاع میکنه، ... بعدش هم که معلومه دعوا میشه.
    .
    لااقل بیا من و تو بپذیریم که اینا اسمش دردودل نیست. هم صحبتی آدابی داره. صحبتی که من و تو شروع میکنیم به هم صحبتی ختم نمیشه. اصلن چنین قابلیتی رو نداره.
    .
    شوهر شما می دونه که قراره متهم بشه پس چه نیازی به بحث کردن و شنیدن حرف های ناراحت کننده شما وجود داره؟
    .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساحل75 نمایش پست ها
    چند روزه تحت شرایط مختلف ازش خواستم باهم صحبت کنیم همش تفره میره و میگه من مقصرم شما ببخش دیگه هم بحث نکن!

    امشب همه حرفای دلمو بهش زدم و خالی شدم . ولی ظاهرا گند زدم و همه چیز داغونه.

    هروقت از چیزی که مربوط به شوهرمه ناراحت باشم تا به خودش نگم آروم نمیشم و دلم خالی نمیشه . اونم که حاضر نیست به درد دلام گوش کنه

    بخدا زیاد غرغرو نیستم . فقط اهی نیاز به هم صحبتی باهاش دارم ...

    قبلنا حرفامو و ناراحتیامو مینوشتم اما تازگیا نه حوصلشو دارم نه جواب میده . با کسی هم که درددل کنم باز فایده نداره اخرش انگار باید حرفامو به خودش بگم:(
    .
    .
    .
    .
    اون چیزی که من و تو اسمش رو میذاریم درد و دل و هم صحبتی ، در واقع چیزی نیست جز یک سری تهمت و توهین و نسبتهای بد دادن به همسرمون! بعد توقع داریم اون بشینه با آرامش گوش کنه و بعد ما حالمون خوب میشه و خالی میشیم!!!
    .
    اون چی میفهمه؟ اون یه زن شاکی رو میبینه یه زن ناراحت رو که داره به او حمله میکنه!!! بنابراین از خودش دفاع میکنه، ... بعدش هم که معلومه دعوا میشه.
    .
    لااقل بیا من و تو بپذیریم که اینا اسمش دردودل نیست. هم صحبتی آدابی داره. صحبتی که من و تو شروع میکنیم به هم صحبتی ختم نمیشه. اصلن چنین قابلیتی رو نداره.
    .
    شوهر شما می دونه که قراره متهم بشه پس چه نیازی به بحث کردن و شنیدن حرف های ناراحت کننده شما وجود داره؟
    .
    ویرایش توسط she : شنبه 08 تیر 92 در ساعت 11:18

  15. 3 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    meinoush (شنبه 08 تیر 92), sara503 (چهارشنبه 19 تیر 92), ساحل75 (شنبه 08 تیر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.