به نام خدا
سلام
ظاهرا موقعیت ژئوپولیتیک خوبی به دست اومده براتون.
و اما ...
1- به شوهرتون با بیانی آرام بگید که (حتما و حتما با آرامش صحبت انجام شود تا تاثیر گزارد) : "دل خوشی برای رفتن به این عروسی ندارم ولی اینو بدون که فقط به خاطر احترام به تو و خانوادت اینکار رو میکنم. و میدونم که احتمالا هیچ کدوم از دامادها نخواهند اومد ولی من اهل اینجور بچه بازیها نیستم و دلیلش هم بهت گفتم که چی هست." البته میتوانید در یادداشتی برایش اینها رو بنویسید. ببینید کدام روش برایتان راحت تر است.( البته با اولویت بیانی سپس نوشتاری)
2- اصلا و ابدا نباید خود را در مراسم و در طول سفر شاد و خوشحال نشان دهید. و نیز نباید با اخم و ترش رویی رفتار نمایید. کاملا معمولی باشید. دائما به خود اینرا یادآوری نمایید که : "گویا به مراسم فرزند یکی از همسایگان و یا همکاران معمولی خودتان رفته اید و کسی را آنجا چندان نمیشناسید و همه برایتان محترم اما غریبه و معمولی هستند"
3- در طول این سفر حتما شرایطی پیش خواهد آمد که احساس نمایید که باید کمک کار آنها باشید. شما باید در این شرایط تا حد امکان غیب گردید و یا مشغولیتی را برای خود ایجاد نمایید و داوطلب برای کمک به آنها نباشید. و سپس در لحظات پایانی آن کار بگویید که "اگر کمکی خواستید حتما بگیدها!" اگر گفتند بسیار سطحی و معمولی کمی به آنها کمک کنید همین و بس!
4- در مواجه با غرغر های همسر و اطرافیان کاملا معمولی باشید و پس از شنیدن چند ثانیه اول جملاتشان و نگاه مستقیم به گوینده آن ، خود را مشغول کار دیگری کنید و در دل هم به آن حرفها هیچ مشغول نباشید. آرام آرام رفتار کنید.
.
در پناه حق.
گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
مولانا
علاقه مندی ها (Bookmarks)