به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 71
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    133

    تشکرشده 132 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    طلاق گرفتم. نمیتونم با وضعیت جدیدم کنار بیام

    سلام. من پنج روز پیش طلاقمو ثبت کردم. خونه و ماشین و تمام جهیزیه مو گرفتم و مهریه مو بخشیدم. توی این پنج روز شاید هزار بار به گوشی همسرم زنگ زدم و گریه کردم. اونقدر که برای من سخته برای اون نیست. بهم میگه سر یه سال با کسی که دوسش دارم ازدواج میکنم. میگه طلاق ما اجتناب ناپذیر بود. میگه ازم متنفره. میگه صدامو که میشنوه حالش بد میشه و میره بالا میاره. قرص سردرد میخوره بعد از گریه های من. الان که از دستش دادم بیشتر دوسش دارم. عکسهای عروسیمو نگاه میکنم و خون گریه میکنم. فیلمامونو مبینم میخوام بمیرم.
    سرگذشت منو بخونید میفهمین چه بدبختیایی کشیدم. همسرم خائن به تمام معنا بود. ذره ای دوستم نداشت. من عاشقشم هنوز.
    چرا نمیتونم بهش زنگ نزنم؟ چرا نیاز دارم هر روز صداشو بشنوم؟ چرا عزت نفس ندارم؟ میخوام برگرده. میخوام برش گردونم. دیگه منو نمیخواد!
    خدایا مگه من چه گناهی کردم که باید این همه دردو تحمل کنم. دوستانی که تجربه طلاق دارند. آیا شما هم مثل من اینقدر وابسته بودید؟ واکنش همسرتون در مقابل وابستگی شما چی بود؟ من حس میکنم بدون اون فقط زنده هستم. حالم داغونه. کمکم کنید

  2. کاربر روبرو از پست مفید Lnaz تشکرکرده است .

    asemani (جمعه 31 خرداد 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفم عزیزم..خیلی ناراحت شدم... چرا طلاق گرفتی؟
    فکر میکنم یکی از دلائلی که باعث میشه مدام بری سمتش اینه اون طردت میکنه..این مسئله باعث میشه ناخودآگاه کشیه بشی به طرفش..ماجرا هر چی که بوده مسلما واست سخته...اونم تازه الان که چند روزه طلاق گرفتی..تجربه ی سختیه

    • :(

  4. 3 کاربر از پست مفید dokhtare_asemoon تشکرکرده اند .

    Lnaz (دوشنبه 27 خرداد 92), shapoor (دوشنبه 27 خرداد 92), شیدا. (سه شنبه 28 خرداد 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 شهریور 93 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    1,301
    سطح
    20
    Points: 1,301, Level: 20
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    118

    تشکرشده 160 در 70 پست

    Rep Power
    22
    Array
    الناز همدردی می کنیم باهات و از خدا می خوام زودتر به روزهای عادی زندگیت برگردی

    الناز فقط خدا رو صدا کن ، بزار تخلیه شی ، خیلی موثره ، مخصوصآ نزدیک نماز صبح پاشو و زودتر وضو بگیر و با خدا حرف بزن و صداش کن

    خدایا به الناز کمک کن
    ویرایش توسط دلنشین : دوشنبه 27 خرداد 92 در ساعت 22:48

  6. 4 کاربر از پست مفید دلنشین تشکرکرده اند .

    del (شنبه 01 تیر 92), Lnaz (دوشنبه 27 خرداد 92), mahsa63 (دوشنبه 27 خرداد 92), شیدا. (سه شنبه 28 خرداد 92)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    133

    تشکرشده 132 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    dokhtare_asemoon عزیز ممنون که اینقدر زود جواب دادی. باور کن حالم اینقدر بده. همینجوری تلفن دستمه و دارم به همسرم زنگ میزنم. میدونم با این کارا دیوانگی خودمو دارم بهش ثابت میکنم. طلاق رو باید میگرفتم چون همسرم دوست دختر داشت و منو فقط تحمل میکرد. از فکر این که با اون دختر خوشه حالم به هم میخوره. دیروز با دوست دخترش رفته بود بیرون. من که زنگ زدم با اون بود و برای این که نشون بده خوشحاله کاری کرد که صداشو بشنوم. واقعا چاره ای به جز طلاق نداشتم. همسرم مرد زندگی نبود. متاسفانه سرکارم هم نمیتونم برم و باید محل کارمو عوض کنم وگرنه میبینمش بازم. و مدام توی خونه ام. این تنهایی باعث میشه بیشتر بهش فکر کنم و حوصله کسی رو هم ندارم. نه پدر نه مادر نه دوست. فقط میخوام با همسرم حرف بزنم.
    من اشتباه فاحشی توی ازدواجم کردم. اگر به دو سال قبل برگردم دیگه هیچ وقت این مردو به عنوان همسر انتخاب نمیکنم. منتها الان نمیدونم چرا از فکر نبودنش دارم دیوانه میشم. و تا یه دل سیر براش پشت تلفن گریه نکنم روزم شب نمیشه. اونم ماشالا اینقدر مرده که با دختربازی و بی فکری و بی توجهی به من وضعو بدتر میکنه. از مرکز مشاوره بیدار وقت گرفتم، فوری ترین وقت مشاوره شون چهارشنبه بود. تا چهارشنبه احتمالا یه بلایی سر خودم آوردم. خوشحالم که این سایت هست و میتونم اینجا حرف بزنم و کمک و آرامش بگیرم. لطفا راهکار بدید که اینقدر به همسرم زنگ نزنم. دست خودم نیست. تا حالا اینقدر حقیر نشده بودم

    - - - Updated - - -

    دلنشین عزیز ازت ممنونم . واقعا به جز دعا کار دیگه ای نمیشه کرد؟ اینقدر خدارو صدا زدم تو این چند وقت که به وجودش شک کردم

  8. کاربر روبرو از پست مفید Lnaz تشکرکرده است .

    barani (سه شنبه 28 خرداد 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 شهریور 93 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    1,301
    سطح
    20
    Points: 1,301, Level: 20
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    118

    تشکرشده 160 در 70 پست

    Rep Power
    22
    Array
    الناز حس خیلی بدی هست
    درکت می کنم
    منم حالم بده
    ی هفته پیش نامزدم بهم زنگ زد و گفت : دیگه با من تماس نگیریا !!من دارم ازدواج می کنم !انگار پتک اومد تو سرم ، 24 ساعته تمام به سقف زل زده بودم و هر از چند گاهی خوابم می برد و دوباره بیدار میشدم و یادم می افتاد و غم دنیا میومد تو دلم
    سخته الناز
    خیلیییییییییییییییییییییی سخته
    خیلیییییییییییییییییییییی ییییییییییی
    اما منم اومدم باهات همدرد بشم
    همدردتم
    به جز خدا کس دیگه ای هست که به ما نزدیک باشه ؟؟؟شک نکن و صدا کنش

  10. 4 کاربر از پست مفید دلنشین تشکرکرده اند .

    barani (سه شنبه 28 خرداد 92), Lnaz (سه شنبه 28 خرداد 92), Opal (جمعه 29 شهریور 92), شیدا. (سه شنبه 28 خرداد 92)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام الناز خانممن درجریان ماجراتون بودم بنظرم طلاق کار درستی بود، شما الان فقط از روی احساساتتون عمل می کنید،به قول دوستمون چون از جانب ایشون طرد میشید این احساس رو دارید بنظرم اگر ایشون بر می گشتنو ازتون عذر خواهی می کردن تازه متوجه می شدید که چه جفایی در حتون شده ،یادمه گفته بودید نه طاقت وصل دارید نه طاقت جدایی دقیقاً منتظر همچین حرفی از جانبتون بودم ،خیانت چیزی نیست که بشه راحت از کنارش گذشت اینکه شما انقدر راحت این موضوع رو نادیده می گیرید و بازم بهش زنگ می زنید بخاطر احساساتی بودنتونه،
    برای بازگشت به زندگی عادی و به ارامش رسیدنتون هم راه های زیادی وجود داره که تو تاپیک های مخلف بهش اشاره شده که خیلی بهتون کمک می کنه.
    بنظرم هیچ توجیهی برای خیانت نیست وشما متوجه میشید سزاوار زندگی بهتری هستید.

  12. 6 کاربر از پست مفید shapoor تشکرکرده اند .

    barani (سه شنبه 28 خرداد 92), Lnaz (سه شنبه 28 خرداد 92), tamanaye man (سه شنبه 28 خرداد 92), vareshi (پنجشنبه 31 مرداد 92), دختر مهربون (سه شنبه 28 خرداد 92), شیدا. (سه شنبه 28 خرداد 92)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 18 اردیبهشت 94 [ 01:55]
    تاریخ عضویت
    1391-12-29
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,094
    سطح
    27
    Points: 2,094, Level: 27
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    86

    تشکرشده 73 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    واقعا با خوندن تایپیکات متاسف شدم.
    واقعا تجربه طلاق به هر جورش سخته ولی باید به خودت مسلط باشی.دنیا همه چیزی وتلافی میکنه.نمیدونم چه جوری ولی حتما شوهرت تاوان میده.
    منم وقتی اوایل دعوا همسرم دنبال خوشیهاش و مثل عقده ای ها واسه اینکه حرص منو در بیاره هی میرفت به مسافرت و کارای مسخره کردن.حالا که طلاق گرفتیم به یک روز نگذشته بود
    یه غلط کردن و التماس افتاد دید این خوشیها کشکه.
    ولی دیگه حالا من نمیخوامش.امیدت به خدا باشه.فقط خدا
    برات دعا میکنم به آرامش برسی

  14. 4 کاربر از پست مفید mahsa63 تشکرکرده اند .

    barani (سه شنبه 28 خرداد 92), Lnaz (سه شنبه 28 خرداد 92), Opal (جمعه 29 شهریور 92), شیدا. (سه شنبه 28 خرداد 92)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    دلنشین انقدر سخته که گاهی حس میکنی خدا هم نیست

    الناز تاپیک منم ببین
    ایمیل فرستادن دیوانه وار من به نامزد قبلی

    تازه من بعد یک سال اینجوری بودم هنوز ، هنوزم گاهی وحشتناگ گریم میگیره( خودم اسمشو گذاشتم حمله احساسی )
    تو تازه 5 روز گذشته طبیعیه
    یه سری راهکار :
    تو خونه نمون

    راهای ارتباطیتو قطع کن تلفن و موبایل و اینا منظورمه

    بعد هم یه کاغد و خودکار بردار براش بنویس ( من یادمه یکی دو بار رفتم کنار رودخونه نشستم گریه کردم و کلی متن نوشتم بعدش خیلی آرووم شدم) چیزهایی که مینویسی رو دور نریز و نگه دار

    اگه حس کردی میخوای حتما گریه کنیو باش حرف بزنی صدای خودتو ضبط کن و براش حرفهاتو بزن و دوباره صدای خودتو گوش کن و بعد بش زنگ بزن


    تموم میشه
    چیزی نیست
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  16. 4 کاربر از پست مفید جوانه؟؟؟ تشکرکرده اند .

    barani (سه شنبه 28 خرداد 92), Lnaz (سه شنبه 28 خرداد 92), Opal (جمعه 29 شهریور 92), tamanaye man (سه شنبه 28 خرداد 92)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 شهریور 93 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    1,301
    سطح
    20
    Points: 1,301, Level: 20
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    118

    تشکرشده 160 در 70 پست

    Rep Power
    22
    Array
    به به جوانه خانم ، عرض ارادت خانم ، من نمی دونم چرا سر و کله من و شما تو این تایپیک ها با این موضوعات زودتر پیدا میشه

    جوانه کاش میشد غم رو بیرون کرد و شادی از درون ادم جوانه بزنه ، اما راهکاری که من به الناز دادم ی جورایی شبیه حرف خود شما بود :حرف زدن ،حالا یا با دستگاه ضبط صدا یا با خود خدا ، خدا سرچشمه است ، می گیره ولی ول نمی کنه و رها نمی کنه

    جوانه شرایط من و شما فرق داره ، ما هنوز زیر ی سقف نرفته بودیم ، نامزد بودیم ، اما الناز دو سال زیر ی سقف بوده ، شدت رو احساس می کنی ؟؟؟واسش دعا می کنیم و از کارشناسا می خوایم به این تایپیک سر بزنن


    راستی جوانه به تایپیک های منم سر بزن ، خوشحال می شم
    ویرایش توسط دلنشین : دوشنبه 27 خرداد 92 در ساعت 23:22

  18. 3 کاربر از پست مفید دلنشین تشکرکرده اند .

    barani (سه شنبه 28 خرداد 92), Lnaz (سه شنبه 28 خرداد 92), جوانه؟؟؟ (دوشنبه 27 خرداد 92)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 92 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    326
    سطح
    6
    Points: 326, Level: 6
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 30 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چقدر خوبه این سایت میای مشکلات دیگران رو می خونی سعی می کنی همفکری کنی و گاهی شکرگذار باشی که تو این مشکل رو نداری یا اینکه هممه مشکل دارن و فقط تو نیستی که مبارزه می کنی....
    عزیزم اول باید تحریک کننده ها رو از خودت دور کنی مثلا همون عکسها و فیلمها که می گی همه رو از خودت دور کن و از بین ببرشون...
    با این چبزا که گفتی بهترین کار طلاق بود.فکر نکن اون الان داره خوش می گذرونه تا آخرش همینه... دنیا حساب و کتاب داره و هر چیزی بر پایه عدالته مطمئن باش بدجوری تاوانش رو می ده و پشیمون می شه.و اون موقع نوبت تو که ناز کنی...
    محکم باش و قوی... تنهایی گریه کن... جیغ بکش... ولی نذار اون آدم غرورت رو بشکنه...
    یه مدت برو سفر.برو زیارت تا آروم بشی.یه جمع دوستانه با چند تا دختر خوب خیییییلیی کمکت می کنه.
    ورزش کن... دعا بخون... و اصلا تنها نمون...
    این روزها با همه سختیش تموم می شه ولی تو این مدت یه کاری نکن که بعدا پشیمون بشی و زجر بکشی که چرا کردم...
    خدا بهت قدرت فراوانی داده فقط باید ازش استفاده کنی تو می تونی...

  20. 4 کاربر از پست مفید sanazam تشکرکرده اند .

    barani (سه شنبه 28 خرداد 92), Lnaz (سه شنبه 28 خرداد 92), tamanaye man (سه شنبه 28 خرداد 92), شیدا. (سه شنبه 28 خرداد 92)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه کمکی به بهبودی وضعیت بچه هام میتونم داشته باشم؟
    توسط heliyaa در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 96, 11:28
  2. چطو ر میتونم از این وضعیت راحت شم ؟
    توسط aftab6 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 63
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 اردیبهشت 95, 03:46
  3. ازوضعیت بد مالی شوهرم خسته شدم تواین شرایط چه کار میتونم بکنم؟
    توسط شاپرک 114 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 02 خرداد 94, 10:55
  4. تو هرکدوم از این موقعیت ها چه رفتار بهتری میتونستم داشته باشم؟
    توسط nafiseh joon2 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 آذر 93, 13:19
  5. چطوری به کسی که نمیتونه بخاطرموقعیت شغلیش ابراز علاقه کنه کمک کنیم؟
    توسط bahar5005 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 19 بهمن 92, 11:24

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.