به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 خرداد 95 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    4,008
    سطح
    40
    Points: 4,008, Level: 40
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    250

    تشکرشده 193 در 52 پست

    Rep Power
    24
    Array

    به شوهرم شک دارم

    سلام خسته نباشید من یه مشکل دارم خیلی شکاکم الان 8 ماه میشه که عقد کردم شوهرم تهران کار میکنه و من فعلا شهرستان هستم دیر به دیر همدیگرو میبینیم شوهرم خیلی ارتباط اجتماعیه خوبی داره و فوری افراد رو به خودش جذب می کنه و اینکه قیافه اش هم خوب و جذابه ،اوایل خیلی به شوهرم اعتماد داشتم ولی به مرور زمان اعتمادم کم شد همش فکرمیکنم که شاید قبل ازازدواج با من با کس دیگه ای رابطه داشته و حالا به هر دلیلی نتونسته باهاش ازدواج کنه و الان نگرانم نکنه همچنان با اون در تماس باشه وقتی براش اسمس میاد یا گوشیش زنگ میخوره رنگم می پره میترسم یه دختر باشه البته بعضی اوقات مزاحم تلفنی یا اسمسی دختر داره که تاحالا چند تاشو بهم گفته چون میگه نمیخواد چیزی ازم مخفی باشه،شوهرم همیشه میگه از ازدواجش کاملا راضیه و خیلی بهم ابراز احساسات می کنه با اینکه میدونم قبلا کسی رو دوست داشته و این قضیه واسه گذشته اش بوده ولی فکرای منفی مثل خوره تو جونمه داره دیوونم می کنه شوهرم هم یه کم متوجه این رفتار من شده و حتی یه بار عصبانی شد گوشیش رو پرت کرد جلوم گفت بخون اسمس ها رو،وقتی بیرون میره میگه کار دارم همش فکر میکنم با کسی قرار داره،هرجور فکر منفی از ذهنم عبور میکنه زندگیم پر از استرس و تشویش شده غذا نمیخورم وزنم کم شده شوهرمو بی نهایت دوست دارم و نمیخوام کسی تو زندگیمون باشه بعضی وقت ها غیر مستقیم با شوهرم در میون میذارم ولی شوهرم همش میگه به جز تو کسی رو دوست ندارم البته الان چند روزه بهتر شدم ولی باز بیشتر وقت ها استرس و اضطراب شدید دارم فکرای جور واجور میکنم وقتی میرم تهران خونش وقتی سر کاره وسایلشو میگردم چیزایی از گذشتش پیدا میکنم داغونم میکنه مثلا ریکاوری رم گوشیش تو خونه بود نگاش کردم عکس یه دختر بود همش فکر میکنم معشوقش بوده و باهاش رابطه داره بازم ولی باز خودمو توجیه میکنم که هر چی بوده از گذشته است الان نیست ولی بعد چند وقت تو ذهنم مرور میشه و چیزایی که دیدم واسم تدایی میشه با اینکه شوهرم بهم گفته زمان مجردی همه کار کردم ولی وقتی ازدواج کردم همه چیز عوض شده و میخوام زندگی کنم و به فکر تو و زندگیمم،من زمانی که 19 سالم بود یعنی 7-8 سال پیش با یه نفر به قصد ازدواج دوست شدم بهم خیانت کرد ازون موقع به هیچ مردی اعتماد ندارم تخم بدبینی رو تو دلم کاشته خیلی سخته بتونم خودمو به حالت عادی برگردونم ذهنم منفیه کمتر به مثبت فکر میکنم همش از خدا میخوام بهم آرامش بده من چون خیلی حساس و احساساتیم این حسم به عقل و منطقم غلبه داره همش تو گذشته میچرخم و به رفتار و حرفای شوهرم ریزبین میشم که چی گفته بعدا از تو حرفاش سوتی بگیرم شبا تا دیر وقت بیدارم کم غذا شدم
    توروخدا کمکم کنید دارم خودم و زندگیمو نابود میکنم
    ممنون

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 خرداد 95 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    4,008
    سطح
    40
    Points: 4,008, Level: 40
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    250

    تشکرشده 193 در 52 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مگه اینجا سایت همدردی نیست؟پس کو همدرد؟چرا کسی همدردی نمیکنه؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم یه جوری به شوهرت شک داری که انگار بهت خیانت کرده و الان دیگه نمیتونی بهش اعتماد کنی..اگه چند سال پیش همچین ضربه ای دیدی توانشو نباید شوهرت بده که..اونجوری که تعریف کردی اون آقا رک و راست حتی جریام مزاحم تلفنیاشم بهت میگه..اگه ریگی به کفشش بود که هیچی بهت نمیگفت که!مردا یه مدت فقط این رفتارارو تحمل میکنن بعدش دیگه خسته میشو و کلا میزنن به سیم آخر میگن هرچی بادا باد(حق هم دارن وقتی کاری نمیکنن چرا باید مدام زیر نگاه شکاک باشن؟)چون مدت زیادیم نیست با همین سعی کن به خودت غلبه کنی که شوهرت فکر نکنه کلا آدم بدبینی هستی..ممکنه خدای نکرده زندگیت بپاشه..سخته..اما هربار میای چکش کنی یا سوال جوابش کنی جلو خودتو بگیر..سعی کن فکرتو به راههی مثبت ببری نه منفی...اگه مدام بخوای تو این حالت بمونی خودت بیشتر از اون اذیت میشی

  4. کاربر روبرو از پست مفید dokhtare_asemoon تشکرکرده است .

    sara503 (دوشنبه 27 خرداد 92)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 16:40]
    تاریخ عضویت
    1392-3-22
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    1,495
    سطح
    21
    Points: 1,495, Level: 21
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 23 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم من هم مثل تو بودم به کوچکترین چیز شک می کردم ، خودم بیشتر اذیت می شدم ، هم اینکه شوهرم یکبار بهم گفت خیلی بهم بر می خوره که بهم بی اعتماد باشی یا شک داشته باشی بهم، منم خودمو گذاشتم جای اون دیدم خوشم نمیاد هی بازخواست شمو یکی بهم شک داشته باشه ، شکاک بودن خیلی بده میتونه یه لحظه ی قشنگ رو تو زندگی برای دو طرف تلخ کنه

  6. کاربر روبرو از پست مفید maryva تشکرکرده است .

    sara503 (دوشنبه 27 خرداد 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 خرداد 95 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    4,008
    سطح
    40
    Points: 4,008, Level: 40
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    250

    تشکرشده 193 در 52 پست

    Rep Power
    24
    Array
    شوهرم نمیدونه بهش شک دارم تو مدت ازدواجم حتی یکبار هم گوشیش رو چک نکردم وسایلشو چک میکنم میدونم ایراد از خودمه دائم میترسم به جز من دلش پیش کسی دیگه باشه یا اگه کسی قبلا تو زندگیش بوده هنوز به فکر اون باشه بعضی وقت ها هم به گذشته اش فکر میکنم که با کسی رابطه داشته اذیت میشم البته به قول خودش که میگه تمام زندگیم سالم زندگی کردم مطمئنم سالم زندگی کرده ولی چون خیلی احساساتیه میترسم دلش هنوز گیر باشه

    - - - Updated - - -

    من الان فقط دارم خودمو داغون میکنم شوهرم قبلا باهام اتمام حجت کرده که بهم شک داشته باشی رفتارم عوض میشه واسه همین بهش اطمینان دادم که اگه تا اون سر دنیا بره بهش مطمئنم ولی تو دلم این نیست دست خودم نیست زیاد دورو برش میپلکن عصبیم میکنه

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    خدا رو شکر که میدونی ایراد از خودته. خب دختر خوب نذار کار به جایی برسه که شوهرت اگه سراغ کاری هم نمیرفت به خاطر این اخلاق شما بره.
    داری مثل کسی که باهاش رفتار میکنی که مچش رو گرفتی و ازش آتو داری!!!!!!
    خیلی دوستت داره که گوشیشو پرت کرده بخونی که خیالت راحت بشه. تو که عصبانیش کردی، میتونست عوض این کار، واسه اینکه حرصت بده بگه آره همینیه که هست! مشکل داری؟؟؟؟ اون موقع دوست داشتی؟ خوشت میومد؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید گل آرا تشکرکرده است .

    sara503 (سه شنبه 28 خرداد 92)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 خرداد 95 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    4,008
    سطح
    40
    Points: 4,008, Level: 40
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    250

    تشکرشده 193 در 52 پست

    Rep Power
    24
    Array
    یه سوال دارم اگه همسرم واقعا توی ذهنش به کسی فکر کنه و دائم دل مشغول اون باشه من باید چه کار کنم؟برای اینکه فقط ذهنش با من باشه و دیگری رو از ذهنش بیرون کنم چیکار باید انجام بدم؟با توجه به اینکه نمیگه تو ذهنش چی میگذره حتی اگه خیلی ناراحت باشه هیچ وقت به من نمیگه موضوع چیه خیلی توداره و این منو اذیت میکنه دوست دارم باهام حرف بزنه اگر مشکلی هست بگه باهم حلش کنیم ولی نمیگه همش طفره میره منم مجبور میشم ساکت شم چیزی نپرسم که آشفته تر نشه

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام دوست عزیز
    این که شمااین همه شکاکیدونوشتیدکه به همسرتون قول دادیدبهش اعتمادداشته باشیددرحالیکه تودلتون این نیست اینومطمئن باشیدکه اقایون خیلی زودمتوجه رفتارهای شمامیشندمیفهمندکه چیزی که داریدمیگیدبااونی که تودلتون هست باهم نمیخونه
    ببینیدوقتی شمامهرومحبت لازم روبرای همسرتون تامین میکنیدوازهیچ نظرواسش کمبودنمیذاریدچه لزومی داره دنبال یه دختردیگه بره مگه دنبال دردسرمیگرده وقتی شماشک کنیدبرای یه مدت تحمل میکنه ولی بعدش باخودش میگه وقتی همسرم بهم شک داره وقتی نمیتونه بهم اعتمادداشته باشه پس من هم میرم دنبال چیزی که اون فکرمیکنه تاشکهاش به واقعیت تبدیل بشه پس بازندگیت این کاررونکن
    اقایون باخانمهافرق دارندمثل خانمهانیستندکه هرچی تودلشون هست روبیرون بریزندودلایل ناراحتیشون روبگند
    خواهرم کتاب مردان مریخی وزنان ونوسی روبخون تابه تفاوتهای دوجنس متفاوت پی ببری واین همه شک نکنی
    موفق باشی

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 خرداد 95 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    4,008
    سطح
    40
    Points: 4,008, Level: 40
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    250

    تشکرشده 193 در 52 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مرسی از کمکت من چون الان نامزدم از شوهرم دورم و شاید ماهی یکبار ببینمش واسه همین بهش نشون نمیدم که شک دارم،محبت زیاد میکنم احساساتمو بیان میکنم هرچند همه بهم میگن محبت زیادی طرفتو ازت دور میکنه اینکه من دل نگرانم واسه اینه که فکر میکنم قبل از ازدواج با من کسی دیگرو دوست داشته و حالا شاید به هر دلیلی نتونسته باهاش ازدواج کنه همش فکر میکنم بازم همون آدم تو ذهنشه و بازم دوستش داره من واقعا دوستش دارم اینو خودش هم میدونه که بخاطرش حاضرم هر کاری کنم از نظر محبت چیزی کم نمیذارم خودش میگه از هر نظر از ازدواجم راضیم و خداروشکر میکنم ولی بازم میترسم دیست خودم نیست به مردا کم اعتماد شدم البته الان خیلی بهتر شدم تقریبا 2 هفته اس رو خودم کار میکنم که شکمو کمتر کنم میخوام تا شهریور که عروسیمه ازین بابت مشکلی نداشته باشم و بدون شک برم سر زندگیم چون واقعا اذیت میشم

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    من بااین حرف شمامخالفم که محبت زیادادم رودورمیکنه مگه مادختراوقتی کسی بهمون محبت میکنه ازش دورترمیشیم که اقایون دوربشندبلکه به طرف مقابل وابسته ترمیشنداینومطمئن باشید
    این روهم درنظربگیریدکه اگه کسی رودرگذشته دوست داشتندبرای گذشته بوده ودرحال حاضرشمادرزندگی ایشون هستیدوتمام فکروذکرشون شمایید.شماروبه عنوان شریک زندگی خودشون انتخاب کردندوخواستندکه شمانیمه گمشده ایشون باشیدنه کس دیگه


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.