خانم نیلوفر سلام
احساس شما اصلا هم وقیحانه نیست و احساس یک فرد سالم با نیازهای طبیعی است.
خوشحالم که درکم کردید
اما رفتارتان در مقابل بی محبتی شوهرتان ممکنه به غیر اخلاقی ترین کار یک انسان تبدیل بشه و اونم خیانته . شما میتونید با استفاده از یک سری غذاهای تحریک کننده و داروهای طبیعی و حتی داروخانه ای عکس العمل شوهرتون رو بیشتر کنید.
چه مواردی؟ آیا واقعاً تاثیر دارن؟
خیلی وقتها هم بی محبتی هست که با سرد مزاجی اشتباه میشه . شاید شوهر شما از دست شما دلخور باشن یا محبتشون کمتر شده نه سرد تر شده باشن.
آخه فکر نکنم موردی پیش اومده باشه که بخواد ازم دلخور شده باشه. من تا اونجا که میتونم بهش بی احترامی و کم توجهی نمیکنم.
به یه چیز مهم تری هم فکر میکنم که شاید خدای نکرده گرفتار مواد مخدر شده باشن چون اولین علائمش سرد مزاجی جنسی است. و شما هم میگید که دائم از کار بیرون از خونه حرف میزنه . وقتی میاد بوی خاصی نمیده یا حرفهای جدیدی نمیزنه بعضا توهم یا خیال پردازی نداره
نه فکر نکنم چون ما اوایل ازدواجمون هم این مشکلو داشتیم. کلاً زیادبیرون میره. بوی خاصی نمیده هیچوقت. میتونم راجع به این موضوع از دوستش سوال کنم و مطمئن بشم.
- - - Updated - - -
دوست عزیزم، میشه به سوالات من جواب بدی ؟
بله حتماً. ممنون از اینکه وقت میذارین و به من برای حفظ آبروم کمک میکنین
شما توی خونه چطوری هستی ؟
یعنی چی چطوری هستی؟ از چه نظر؟ من گاهی روزا که وقت کنم به خودم میرسم و آرایش میکنم ولی اکثر روزا تا برسم خونه انقدر خسته ام و کارای خونه هست که معمولی هستم. آخه بعضی روزا که به خودم میرسم و بی توجهی میبینم دیگه فرداش انگیزه ای ندارم.البته بازم میگم که رفتار همسرم از نظر خودش کاملاً طبیعیه و گاهی وقتا که با کسی هم راجع به خواسته هام حرف میزنم میگن مگه تازه عروسی ، ولی خب من اینم و اینا هم خواسته های منن و زیاده خواهی هم توش نمیبینم خودم.
چه تیپ رفتاری داری؟
اون اوایل خیلی بدخلقی میکردم باهاش و شبا دیر میومد دعوام میشد حتی یکی دوبار جلوی بابا مامانامون دعوامون شد که البته من حق رو به خودم میدم. اگه خوب باشه من خوبم اما اگه بی توجهی کنه منم بی تفاوت و بی حوصله میشم و دیگه حوصله اینکه خودمو بچسبونم بهش و ناز بکشم ندارم.
شوهرت چه تیپ رفتاری داره؟
اوایل عصبی بود. به نظرم یکم خودشیفته اس. من اگه کاری رو اشتباه انجام بدم به روم میاره درحالیکه من اینطوری نیستم اما جدیداً منم دارم مثه خودش میشم. ورد زبونش فحشه. به دیگران. الان که دارم میگم خیلی بدم میاد. فکر میکنه خودش همه چیزش خوبه و درست فکر میکنه و ایرادای دیگران رو میشمره. در صورتیکه خودش پر از ایراده. تنبل و وقتی میخواد کاری رو انجام بده جون به لبم میکنه. بدقول هم هست و کلاً برنامه ریزی براش معنی نداره. تو کارای خونه کمک نمیکنه. وقتی از بیرون میاد یه راست میره پای تلویزیون. به نظرات من احترام میذاره اما به خودم کمتر. البته اینا همه تصورات من از رابطه مونه و ممکنه اگه کسی از بیرون ما رو ببینه یا اینکه اگه از شوهرم بپرسین نظر دیگه ای بده. همه بدیهاش رو اگه به نیاز من توجه کنه میتونم ندیده بگیرم اما وقتی به نیازم بی توجهی میکنه انگار همه بدیهاش هزار برابر میشه.
چطوری به شوهرت ابراز عشق و محبت می کنی ؟
با نگاه محبت آمیز. اینکه جدیدا جلوی بیرون رفتناش کوتاه میام و دیگه دعوا راه نمیندازم. قبلاً حرفای محبت آمیز میزدم که با جوابایی مثل مرسی یا سکوت روبرو میشدم و دیگه به ندرت میزنم.
ایشون چطوری جواب می ده؟
به ندرت جوابای دلنشین میده و اکثراً یا سکوت میکنه یا میگه مرسی. گاهی وقتاهم که بهش میگفتم (ببخشیدا) مثلاً منو ب/غ/ل کن میگفت تو گرمی گرمم میشه. منم دیگه بهش نمیگم هرگز. من خیلی مغرورم و محاله که کسی بهم کم محلی کنه و من دوباره ازش چیزی رو بخوام. واسه همین روابط زناشوییمون دیگه برام جذاب نیست.مثل قبل.
تا الان چه کارهایی کردی که کانون خونتون گرم تر و پر محبت تر بشه ؟
خب جلوی ایراد گرفتناش از بعضی افراد خونوادم قبلاً اعتراض میکردم که وقتی دیدم بدتر باعث دلخوری میشه دیگه فقط لبخند میزنم و یه تذکر کوچولو میدم. یکی دوبار براش بی مناسبت کادو خریدم. بعضی روزا گل میخریدم میاوردم خونه که خونه قشنگتر بشه. از خودش و کارایی که برای خونمون انجام میده تشکر میکنم. نمیدونم چکار باید بکنم.
عکس العمل شوهرت چی بوده؟
تشکر.لبخند. همین
با هم سفر رفتید؟ (نه یه جای دور! نه سفر یک روزه یا سفر نصف روزه)
نه اصلاً . ما هرجایی تو این مدت رفتیم باخونوادش بوده. اصلاً شوهرم با من انگار بهش خوش نمیگذره. آها سه ماه بعد عروسیمون یه مسافرت دو نفره رفتیم که اونم بلیطش رو من گرفتم و همه هماهنگیاش رو من کردم. یه سفر دیگه هم رفتیم با هم بازم من همه کاراشو کردم. شوهر من تا حالا نشده بهم بگه پاشو جمع کن دوتایی با هم یه وری بریم. همیشه همه جا باید یه سرجهازی باهامون باشه. حتی من بهش صدبار تا حالا گفتم بریم پارک بریم قدم بزنیم. فقط یه بار اومد. اینا رو که میگم بیشتر ازش بدم میاد حسرت یه قدم زدن دونفره به دلم مونده انقدر که این مرد بی احساسه. اصلاً این چیزا به نظرش عجیب و بی مزه اس.
برای گرم شدن مزاج شوهرت تا الان اقدامی کردی ؟ ( مثلا توی غذاش از غذاهای گرم استفاده کردی که مزاجش از سردی به گرمی متمایل بشه ؟)
نه اصلاً. البته خودش همیشه طعمهای تند دوست داره و نمیدونم این تاثیری داره یا نه ولی من که تا حالا کاری نکردم. من فکر میکنم این ادم اصلاً منو دوست نداره (برخلاف دوران دوستی و اوایل عقدمون که ابراز علاقه میکرد) از با من بودن لذتی نمیبره. لعنت به این زندگی که یه بار نشد بگه پاشو حاضر شو ببرمت بیرون دل بی صاحابت واشه.
ممنون میشم جواب بدی تا بتونیم کمکی کنیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)