به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    3,832
    سطح
    39
    Points: 3,832, Level: 39
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    128

    تشکرشده 312 در 128 پست

    Rep Power
    31
    Array

    جدایی پدر و مادرم و بیچارگی من

    سلام
    پدرم و مادرم تصمیم گرفتن و از هم جدا شدن
    این بنا به خواست پدرم بوده و مشکلات مربوط به دلخوری های خیلی قدیمی هست
    الان مادرم خیلی ناراحت هست و تو یه خونه که رهن کرده زندگی میکنه
    اما منم جدای مادرم این وسط له شدم چون خسته شدم از بس که گلایه میکنه و گریه میکنه و زنگ میزنه و بارها و بارها گلایه های قدیمی رو تکرار میکنه.میدونم حق داره اما منم دیگه بریدم.هیچ دلخوشی تو این دنیای کوفتی ندارم اینم بهش اضافه شده
    دیگه خسته شدم
    یک ساعت پیش باهاش حرف زدم و حدود 2 ساعت باهام حرف زد و گریه کرد من الان دارم خودم اشک میریزم اینها رو مینویسم بعد از تلفن دو جای پام رو بریدم و داره میسوزه .خسته شدم به خدا من خودم مشکل دارم افسردگی دارم .دیگه از این زندگی بریدم

    - - - Updated - - -

    چرا کسی اینجا نیست
    به خدا حالم خیلی بده
    خیلی خودم رو زدم و سرم درد میکنه و پاهام میسوزه واقعا دیگه تحمل ندارم
    خیلی تنهام

  2. کاربر روبرو از پست مفید gisooo تشکرکرده است .

    barani (یکشنبه 26 خرداد 92)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 02 مهر 95 [ 23:41]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    153
    امتیاز
    3,832
    سطح
    39
    Points: 3,832, Level: 39
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    128

    تشکرشده 312 در 128 پست

    Rep Power
    31
    Array
    واقعا بی معرفتین

    - - - Updated - - -

    میشه تاپیکمو قفل کنین
    حالم از خودم و این سایت و پدر مادری که منو تو این دنیای کثافت اوردن و همه بهم میخوره

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام عزیز جان من خودم دیشب نبودم خوب جمعه بود و در گیر زندگی عزیزم چرا مشکل قدیم الن بروز کرده آرامشت و حفظ کن گلم باید قوی باشی سعی کنی که اگه میتونی کار یانجام بدی با خود آزاری که چیزی درست نمیشه گلم خونسر باش توکلت به خدا باشه آروم باش دقیق بگو ببینیم جریان و مشکل مادر پدرت سر چی بوده ؟؟

    - - - Updated - - -

    گیسو جونم آروم باش خانوم

  5. 3 کاربر از پست مفید nosh nosh تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 26 خرداد 92), reihane_b (شنبه 25 خرداد 92), راحیل خانوم (شنبه 25 خرداد 92)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام گیسو جان

    صبور باش عزیزم.
    میدونم روزههای خیلی سختی رو میگذرونی،ولی تو الان داری علاوه بر آسیب روحی آسیب جسمی هم به خودت میزنی.این کارو نکن
    خودتو کنترل کن

    الان حداقل کاری که تو باید بکنی،محافظت از خودته(هم روحی هم جسمی).
    گیسو چندسالته؟

    - - - Updated - - -

    راستی اگه فکر میکنی اینجا کارشناسا وبچه ها میتونن کمک کنن برای حل مشکلات خانوادگیت،بیشتر توضیح بده

    اینکه چقدر تلاش کردی برای حل اختلافات،مشکل پدرومادر چیه؟چند فرزندین؟....

  7. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 26 خرداد 92), rozaneh (شنبه 25 خرداد 92), راحیل خانوم (شنبه 25 خرداد 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام گیسو خانم.
    متأسفم....شرایط بدیه. باید خودت کمک کنی تا درست بشه. چند سالته؟ الان با پدرت زندگی میکنی؟ محصلی؟ میشه یه خورده بیشتر از خودت و شرایطت بگی؟
    خواهر برادر داری؟ کوچیکتر یا بزرگترن؟
    اینجوری بهتر میتونیم کمکت کنیم. از دلیل جداییشون بگو. گله ها مربوط به چه موضوعی بوده؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید گل آرا تشکرکرده است .

    barani (یکشنبه 26 خرداد 92)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 10:16]
    تاریخ عضویت
    1392-3-25
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام صاحب سوال
    روزت خوش و خرم
    قابل توجه صاحب پست]من 2 ماهی هست که با این سایت آشنا شدمو و همیشه پیگیری میکنم,ولی همین امروز به خاطر کمک به شما عضو شدم,امیدوارم کمکی بتونم بکنم
    یه پیشنهاد یا به عبارتی نصیحت/من تجربه شما رو کمی داشتم
    تنها راه حل برای اینکه از هم جدا نشن فقط خود شمایی,اینقدر باید قوی عمل کنی که بتونی جوش بدی,البته من تو اینکارا خیلی تقریبا ماهرم(کاسه آش مال به عبارتی)
    نه مشاور نه بزرگتر,چون خود شما اخلاق مامان و بابا رو بهتر میشناسی,چجور بگم کلید حلش فقط دست شماهست,البته با توجه به سنتون میتونم بهتر راهنمایی کنم
    بدون تو همه خانواده ها همیشه مشکل هست ولی باید قدرت جمع کردنشو ما بچه ها داشته باشیم...
    خداوندا به همه خانواده ها خوشی عنایت فرما,امین

  11. کاربر روبرو از پست مفید onlyhamed تشکرکرده است .

    ساناز68 (یکشنبه 26 خرداد 92)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام gisooo

    حق داری .آرامش نیازی اساسی هست که هر کدوم ما دنبالش هستیم و یک حق طبیعی خصوصا در محیط خونه و خونواده . ولی در زندگی واقعیت هایی وجود داره که نمیشه انکارشون کرد مثل مرگ عزیزان .مثل بیماری .مثل جدایی ....
    واقعیت هایی که تلخند و گریزی از آن ها نیست .
    حال باید چه کرد ؟
    آدمها در مواجهه بااین واقعیت ها بسته باور .اعتقاد .ظرفیت .پذیرش ودیگر عوامل پاسخ های متفاوتی به اونها میدن.
    بعضی ها تسلیم می شن و قربانی .بعضی راه مبارزه و مقابله پیش می گیرن و بعضی هم سازگاری ایجاد می کنن.
    در مسءله طلاق و جدایی خصوصا طلاق و جدایی والدین که از عزیزترین کسان هستند و بنا به سن و سال بیشترین نیاز به حضور و محبت و مساعدت اونها هست .واین یک طرف قضیه و طرف دیگه قضیه هم این که حال به هر دلیل اینها از هم جداشدن و فرزند ناگزیر به پذیرش این موضوع هست چه بخواد چه نخواد . چون این اتفاق افتاده . آه و ناله و افسوس درمان مشکل نیست . غم و قصه و خود زنی کار گشا نیست . اما بی نهایت راه وجود داره که درزندگی مسیر درست رو پیدا کنه . به خدا سفره ی نعمات خداوند گسترده ست اگر دست از شیوه و ناله برداریم و به قضا و قدرش راضی باشیم اگر چشمها رو بشوییم و جوردیگه ای بنگریم و دنیا و تیره و تار نبینیم بی نهایت مساعدت و لطف و مهر ش ر و در دیگر نعمت هاش میبینیم . گاهی یک راهی جلوی انسان باز میشه وبسیار ترسناک به نظر می رسه اما وقتی بلند میشه وقتی امید داره وقتی اعتماد داره و قدم در اون میگذاره و کمی جلو تر میره می بینه پشت این کوههای بلند و این کویر عجب منظره ایست .کسانی رو سراغ دارم که میگن اگر اون روزای سخت که قصه می خوردیم و دنیا برامون تیره بود می دونستیم به دنبال اون روزها یا حتی نتیجه اون روزها این شیرینی و حلاوت بود چرا این همه وقت رو از دست دادیم ؟و حالا و امروز اون قصه خوردن و چه کنم چه کنم رو کم عقلی و جهالت می دونن.

    گیسو جان .قوی باش و امیدوار . اعتماد کن به خدا به خودت و اینکه پشت هر شب و تیرگی سپیدی و زندگیست .ایمکه خداوند گر ببندد زحکمت دری زرحمت گشاید در دیگری . و اینکه اگر امروز از نعمتی محروم شدی اگر ناسپاسی نسبت به صاحب اصلی سفره نکنی و چشم بچرخانی و گستردگی این خوان رو متوجه بشی دیری نمی گذره که نعمت های بیشماری رو تو دستات می بینی .همه ی اینها به قدرت پذیرش و قدرت سازگاری و خلاقیت و امیدواری وسرزندگی تو بستگی داره . تو بله تو این میون مهمترین فاکتور هستی .!

    پس پاشو محکم و استوار .!با درایت و تدبیر ! با همت و پشتکار ! امید و نشاط !دست در دست خدا .روزهای زندگیت رو بساز .توی بوم زندگیت منظره های زیبا بکش !

    بیشترین و محوری ترین فرد در زندگی و سرنوشت تو خود تو هستی و اعمال و رفتارت .

    حالا پاشو خودت رو باز سازی کن .برای زندگیت برنامه ریزی کن . برانامه ریزی بلند مدت و کوتاه مدت. برای تفریح و ورزش برنامه داشته باش .به سلامتی جسمی و روحی خودت هردواهمیت ویزه ای بده .چون ممکنه تو بیشتراز افراد دیگه به خاطر بارهای روانی و فشار ها نیاز به تقویت و بازسازی داشته باشی .حتما شارژکن هایی برای خودت( http://www.hamdardi.net/thread-10033.html )در نظر بگیر .به تغذیه ات اهمیت بده . چون ممکنه از اطرافیانت حرفهای منفی بشنوی واینها فرسایش زا هست حتما حتما با آدمهای مثبت بین و مثبت اندیش و شاد هم در تعامل باش .حتما یه دوست دارای این ویزگی برای خودت داشته باش .مطالب و سی دی های امید بخش و روحیه دهنده داشته باش یه لیست از جملات تاکیدی مثبت داشته باش خلاصه تلقین های مثبت هم از جانب خودت هم از دیگر افرادی که یا اونها رو داری یا اونها رو پیدا می کنی .

    این مطلب رو اضافه کنم که حکم و وظیفه فرزندان احترام و احسان نسبت به والدین هست و این وظیفه نیز برای شما هست هر چند سخت و حساس تر هست . لذا شما درعین احترام و توجه ی که به مادر و پدرتون هردو داری .باید کاملا حواست به ظرفیت و قدرت تحمل خودت باشه و سطح ومیزان ارتباطتت رو با توجه به اینها داشته باشی و اینکه حتما از راههایی که ان شالله با کمک و مشورت و خود آگاهی خودت پیدا می کنی خودت رو سر پا نگه داری و خدایی نکرده اینها باعث نشه که به خودت آسیب برسونی که تازه میشه مشکلی مضاعف بر مشکلاتت پس اول وجود بعدا سجود .

    گیسو جان امیدوارم سر کلاف روپیدا کنی و اثری زیبا خلق کنی .ان شالله به امید و توکل بر خدا بتونی جز افراد صبور و خودساخته قرار بگیری نه خدایی نکرده اونهایی که تا آخر کلاف رو عجولانه و بدون فکر دور خودشون می پچن .

    درسته پد رومادر و کانون گرم خونه ,نعمت بزرگی هست ومتاسفانه قسمتی از این نعمت برا ی تو دچار نقصان شده ولی اصل این دو نعمت هست .
    با کمی تدبیر و حوصله می توان از هردو این نعمت هر چند مستقل از هم بهره برداری کنی .

    تو می تونی زمانهایی که حدس می زنی مادر ت تماس میگیره قبلش خودت رو ساخته باشی شارژ کرده باشی و به اصطلاح دوپینگ کنی که وقتی مادرت تماس میگیره انرژیت به صفر نرسه .یعنی مثل یه سماورکه مرتب باید بهش آب بکنی تا قبل ا زاینکه بسوزه. تو باید بیشتراز بقیه مواظب خودت باشی ومرتب خودت رو شارژ کنی و فول باشی چون درتماس هایی که مادرت میگیره ممکنه انرژی تو به میزان زیادی تبخیر بشه پس سعی کن همیشه فول باشه .

    و اینکه قبل از اینکه مادرت شروع به صحبت بکنه بحث ها و مطالبی آماده کنی که بحث رو به اونها بکشی یعنی یه جور تمر کز زدایی برای مادرت حرف های امید بخش ,برنامه و با هم بودن هایی که برنامه ریزی کردی و اینکه محیت خودت رو بهش ابراز کنی و بگی هر چند این جدایی و فاصله ها رو دوست نداری ولی اینها باعث نمیشه که ذره ای از محبتت بهش کم بشه این آرامش خاطر و اطمینان رو بهش بدی که برات عزیزه و دوستش داری.

    باید حتما حواست باشه که توی چاله بحث ها و احساسات نیفتی .باید حواست باشه که آنچه مادرت قی می کنه و بالا میاره تو نبلعی بلکه فقط تمیز کنی همین !
    و برای این کار نیاز به برنامه ریزی قبلی داری . علاقه مندی های مادرت رو شناسایی کن اون چیزهایی که به هیجان میاردش رو بررسی کن و برنامه ریزی کن و با هم دنبال کنید یا در موردش صحبت کنید .
    پالس های منفیش رو دنبال نکن بلکه خنثی کن و تبدیل به مثبت کن .خیلی در عمق ناراحتیهاش فرو نرو فقط شنونده باش کمی که آروم شد تمرکز زدایی کن و به یه موضوع دیگه متصلش کن . اطلاع رسانی های مخرب یا غیر ضروری نداشته باش .حتی اگر اصرار کرد .
    گاهی تو پیش قدم شو وباهاش تماس بگیر و بگو حالا تو به اون ومحبتش نیاز داری و ازش بخواه که دلداریت بده ,امید بده .مثل بقیه مادر ها و بهش بگو تو به اون خیلی نیاز داری و این فاصله مانع این امر نیست و تشویقش کن و بهش بگو به حس و محیت مادریش نیاز داری و ایشون می تونه همین حالا و در همین شرایط هم همین کار رو انجام بده و با هم دنبال راههاش بگردید و برنامه بریزید

    خلاصه مطلب:

    1- امید و توکل و اعتماد به صاحب اصلی نعمت ها
    2- توجه و برنامه ریزی برای سرزندگی و نشاط و سلامتی روحی و جسمی خود
    3- برنامه ریزی دراز مدت و کوتاه مدت برای زندگی (هدفمندی)
    4- معاشرت با افراد مثبت و مکان های شاد و انرژی زا
    5- پیدا کردن راههای سازگاری و پذیرش واقعیت ها
    6- احترام و احسان به والدین و بهره مندی از وجود هردوی انها


    موفق و بهروز و با نشاط باشی


    - - - Updated - - -

    - - - Updated - - -

    (http://www.hamdardi.net/thread-6104.html)

    http://www.hamdardi.net/thread-4149.html
    ویرایش توسط setareh : شنبه 25 خرداد 92 در ساعت 14:36 دلیل: تکرار شدن

  13. 7 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 26 خرداد 92), reihane_b (شنبه 25 خرداد 92), فرشته مهربان (شنبه 25 خرداد 92), ویدا@ (شنبه 25 خرداد 92), مدیرهمدردی (شنبه 25 خرداد 92), راحیل خانوم (شنبه 25 خرداد 92), ساناز68 (یکشنبه 26 خرداد 92)

  14. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط setareh نمایش پست ها
    سلام gisooo

    حق داری .آرامش نیازی اساسی هست که هر کدوم ما دنبالش هستیم و یک حق طبیعی خصوصا در محیط خونه و خونواده . ولی در زندگی واقعیت هایی وجود داره که نمیشه انکارشون کرد مثل مرگ عزیزان .مثل بیماری .مثل جدایی ....
    واقعیت هایی که تلخند و گریزی از آن ها نیست .
    حال باید چه کرد ؟
    آدمها در مواجهه بااین واقعیت ها بسته باور .اعتقاد .ظرفیت .پذیرش ودیگر عوامل پاسخ های متفاوتی به اونها میدن.
    بعضی ها تسلیم می شن و قربانی .بعضی راه مبارزه و مقابله پیش می گیرن و بعضی هم سازگاری ایجاد می کنن.
    در مسءله طلاق و جدایی خصوصا طلاق و جدایی والدین که از عزیزترین کسان هستند و بنا به سن و سال بیشترین نیاز به حضور و محبت و مساعدت اونها هست .واین یک طرف قضیه و طرف دیگه قضیه هم این که حال به هر دلیل اینها از هم جداشدن و فرزند ناگزیر به پذیرش این موضوع هست چه بخواد چه نخواد . چون این اتفاق افتاده . آه و ناله و افسوس درمان مشکل نیست . غم و قصه و خود زنی کار گشا نیست . اما بی نهایت راه وجود داره که درزندگی مسیر درست رو پیدا کنه . به خدا سفره ی نعمات خداوند گسترده ست اگر دست از شیوه و ناله برداریم و به قضا و قدرش راضی باشیم اگر چشمها رو بشوییم و جوردیگه ای بنگریم و دنیا و تیره و تار نبینیم بی نهایت مساعدت و لطف و مهر ش ر و در دیگر نعمت هاش میبینیم . گاهی یک راهی جلوی انسان باز میشه وبسیار ترسناک به نظر می رسه اما وقتی بلند میشه وقتی امید داره وقتی اعتماد داره و قدم در اون میگذاره و کمی جلو تر میره می بینه پشت این کوههای بلند و این کویر عجب منظره ایست .کسانی رو سراغ دارم که میگن اگر اون روزای سخت که قصه می خوردیم و دنیا برامون تیره بود می دونستیم به دنبال اون روزها یا حتی نتیجه اون روزها این شیرینی و حلاوت بود چرا این همه وقت رو از دست دادیم ؟و حالا و امروز اون قصه خوردن و چه کنم چه کنم رو کم عقلی و جهالت می دونن.

    گیسو جان .قوی باش و امیدوار . اعتماد کن به خدا به خودت و اینکه پشت هر شب و تیرگی سپیدی و زندگیست .ایمکه خداوند گر ببندد زحکمت دری زرحمت گشاید در دیگری . و اینکه اگر امروز از نعمتی محروم شدی اگر ناسپاسی نسبت به صاحب اصلی سفره نکنی و چشم بچرخانی و گستردگی این خوان رو متوجه بشی دیری نمی گذره که نعمت های بیشماری رو تو دستات می بینی .همه ی اینها به قدرت پذیرش و قدرت سازگاری و خلاقیت و امیدواری وسرزندگی تو بستگی داره . تو بله تو این میون مهمترین فاکتور هستی .!

    پس پاشو محکم و استوار .!با درایت و تدبیر ! با همت و پشتکار ! امید و نشاط !دست در دست خدا .روزهای زندگیت رو بساز .توی بوم زندگیت منظره های زیبا بکش !

    بیشترین و محوری ترین فرد در زندگی و سرنوشت تو خود تو هستی و اعمال و رفتارت .

    حالا پاشو خودت رو باز سازی کن .برای زندگیت برنامه ریزی کن . برانامه ریزی بلند مدت و کوتاه مدت. برای تفریح و ورزش برنامه داشته باش .به سلامتی جسمی و روحی خودت هردواهمیت ویزه ای بده .چون ممکنه تو بیشتراز افراد دیگه به خاطر بارهای روانی و فشار ها نیاز به تقویت و بازسازی داشته باشی .حتما شارژکن هایی برای خودت( http://www.hamdardi.net/thread-10033.html )در نظر بگیر .به تغذیه ات اهمیت بده . چون ممکنه از اطرافیانت حرفهای منفی بشنوی واینها فرسایش زا هست حتما حتما با آدمهای مثبت بین و مثبت اندیش و شاد هم در تعامل باش .حتما یه دوست دارای این ویزگی برای خودت داشته باش .مطالب و سی دی های امید بخش و روحیه دهنده داشته باش یه لیست از جملات تاکیدی مثبت داشته باش خلاصه تلقین های مثبت هم از جانب خودت هم از دیگر افرادی که یا اونها رو داری یا اونها رو پیدا می کنی .

    این مطلب رو اضافه کنم که حکم و وظیفه فرزندان احترام و احسان نسبت به والدین هست و این وظیفه نیز برای شما هست هر چند سخت و حساس تر هست . لذا شما درعین احترام و توجه ی که به مادر و پدرتون هردو داری .باید کاملا حواست به ظرفیت و قدرت تحمل خودت باشه و سطح ومیزان ارتباطتت رو با توجه به اینها داشته باشی و اینکه حتما از راههایی که ان شالله با کمک و مشورت و خود آگاهی خودت پیدا می کنی خودت رو سر پا نگه داری و خدایی نکرده اینها باعث نشه که به خودت آسیب برسونی که تازه میشه مشکلی مضاعف بر مشکلاتت پس اول وجود بعدا سجود .

    گیسو جان امیدوارم سر کلاف روپیدا کنی و اثری زیبا خلق کنی .ان شالله به امید و توکل بر خدا بتونی جز افراد صبور و خودساخته قرار بگیری نه خدایی نکرده اونهایی که تا آخر کلاف رو عجولانه و بدون فکر دور خودشون می پچن .

    درسته پد رومادر و کانون گرم خونه ,نعمت بزرگی هست ومتاسفانه قسمتی از این نعمت برا ی تو دچار نقصان شده ولی اصل این دو نعمت هست .
    با کمی تدبیر و حوصله می توان از هردو این نعمت هر چند مستقل از هم بهره برداری کنی .

    تو می تونی زمانهایی که حدس می زنی مادر ت تماس میگیره قبلش خودت رو ساخته باشی شارژ کرده باشی و به اصطلاح دوپینگ کنی که وقتی مادرت تماس میگیره انرژیت به صفر نرسه .یعنی مثل یه سماورکه مرتب باید بهش آب بکنی تا قبل ا زاینکه بسوزه. تو باید بیشتراز بقیه مواظب خودت باشی ومرتب خودت رو شارژ کنی و فول باشی چون درتماس هایی که مادرت میگیره ممکنه انرژی تو به میزان زیادی تبخیر بشه پس سعی کن همیشه فول باشه .

    و اینکه قبل از اینکه مادرت شروع به صحبت بکنه بحث ها و مطالبی آماده کنی که بحث رو به اونها بکشی یعنی یه جور تمر کز زدایی برای مادرت حرف های امید بخش ,برنامه و با هم بودن هایی که برنامه ریزی کردی و اینکه محیت خودت رو بهش ابراز کنی و بگی هر چند این جدایی و فاصله ها رو دوست نداری ولی اینها باعث نمیشه که ذره ای از محبتت بهش کم بشه این آرامش خاطر و اطمینان رو بهش بدی که برات عزیزه و دوستش داری.

    باید حتما حواست باشه که توی چاله بحث ها و احساسات نیفتی .باید حواست باشه که آنچه مادرت قی می کنه و بالا میاره تو نبلعی بلکه فقط تمیز کنی همین !
    و برای این کار نیاز به برنامه ریزی قبلی داری . علاقه مندی های مادرت رو شناسایی کن اون چیزهایی که به هیجان میاردش رو بررسی کن و برنامه ریزی کن و با هم دنبال کنید یا در موردش صحبت کنید .
    پالس های منفیش رو دنبال نکن بلکه خنثی کن و تبدیل به مثبت کن .خیلی در عمق ناراحتیهاش فرو نرو فقط شنونده باش کمی که آروم شد تمرکز زدایی کن و به یه موضوع دیگه متصلش کن . اطلاع رسانی های مخرب یا غیر ضروری نداشته باش .حتی اگر اصرار کرد .
    گاهی تو پیش قدم شو وباهاش تماس بگیر و بگو حالا تو به اون ومحبتش نیاز داری و ازش بخواه که دلداریت بده ,امید بده .مثل بقیه مادر ها و بهش بگو تو به اون خیلی نیاز داری و این فاصله مانع این امر نیست و تشویقش کن و بهش بگو به حس و محیت مادریش نیاز داری و ایشون می تونه همین حالا و در همین شرایط هم همین کار رو انجام بده و با هم دنبال راههاش بگردید و برنامه بریزید

    خلاصه مطلب:

    1- امید و توکل و اعتماد به صاحب اصلی نعمت ها
    2- توجه و برنامه ریزی برای سرزندگی و نشاط و سلامتی روحی و جسمی خود
    3- برنامه ریزی دراز مدت و کوتاه مدت برای زندگی (هدفمندی)
    4- معاشرت با افراد مثبت و مکان های شاد و انرژی زا
    5- پیدا کردن راههای سازگاری و پذیرش واقعیت ها
    6- احترام و احسان به والدین و بهره مندی از وجود هردوی انها


    موفق و بهروز و با نشاط باشی


    - - - Updated - - -

    - - - Updated - - -

    (http://www.hamdardi.net/thread-6104.html)

    http://www.hamdardi.net/thread-4149.html



    با سلام
    پاسخ بسیار کامل و جامعی هست. هم توجه به مبنا و ریشه شده و هم راهکارهای عملیاتی در آن آمده است.
    مراجع گرامی خوب دقت فرمایید و دقیق آنها را به کار گیرید.
    شما اکنون فشار زیادی را تحمل می کنید. اما به خاطر این طبع ظریفتان و این دلسوزی کثیرتان حتما خدا به شما کمک خواهد کرد.




    --------------
    پاورقی:
    از setareh گرامی به خاطر این پاسخشون تقدیر و تشکر می شود.
    اگرچه گاهی حضور پیشکسوتان همدردی کم رنگ هست. اما وقتی حضور پیدا می کنند بسیار پر قوت ظاهر می شوند. امیدواریم بیشتر شاهد فعالیت شما باشیم
    10 روز شارژ رایگان همدردی به خاطر این همدلی و پاسخ تخصصی شما به مراجع محترم، به شما اهداء می گردد.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  15. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 25 خرداد 92), فرشته مهربان (شنبه 25 خرداد 92), ویدا@ (شنبه 25 خرداد 92), ساناز68 (یکشنبه 26 خرداد 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.