سلام gisooo
حق داری .آرامش نیازی اساسی هست که هر کدوم ما دنبالش هستیم و یک حق طبیعی خصوصا در محیط خونه و خونواده . ولی در زندگی واقعیت هایی وجود داره که نمیشه انکارشون کرد مثل مرگ عزیزان .مثل بیماری .مثل جدایی ....
واقعیت هایی که تلخند و گریزی از آن ها نیست .
حال باید چه کرد ؟
آدمها در مواجهه بااین واقعیت ها بسته باور .اعتقاد .ظرفیت .پذیرش ودیگر عوامل پاسخ های متفاوتی به اونها میدن.
بعضی ها تسلیم می شن و قربانی .بعضی راه مبارزه و مقابله پیش می گیرن و بعضی هم سازگاری ایجاد می کنن.
در مسءله طلاق و جدایی خصوصا طلاق و جدایی والدین که از عزیزترین کسان هستند و بنا به سن و سال بیشترین نیاز به حضور و محبت و مساعدت اونها هست .واین یک طرف قضیه و طرف دیگه قضیه هم این که حال به هر دلیل اینها از هم جداشدن و فرزند ناگزیر به پذیرش این موضوع هست چه بخواد چه نخواد . چون این اتفاق افتاده . آه و ناله و افسوس درمان مشکل نیست . غم و قصه و خود زنی کار گشا نیست . اما بی نهایت راه وجود داره که درزندگی مسیر درست رو پیدا کنه . به خدا سفره ی نعمات خداوند گسترده ست اگر دست از شیوه و ناله برداریم و به قضا و قدرش راضی باشیم اگر چشمها رو بشوییم و جوردیگه ای بنگریم و دنیا و تیره و تار نبینیم بی نهایت مساعدت و لطف و مهر ش ر و در دیگر نعمت هاش میبینیم . گاهی یک راهی جلوی انسان باز میشه وبسیار ترسناک به نظر می رسه اما وقتی بلند میشه وقتی امید داره وقتی اعتماد داره و قدم در اون میگذاره و کمی جلو تر میره می بینه پشت این کوههای بلند و این کویر عجب منظره ایست .کسانی رو سراغ دارم که میگن اگر اون روزای سخت که قصه می خوردیم و دنیا برامون تیره بود می دونستیم به دنبال اون روزها یا حتی نتیجه اون روزها این شیرینی و حلاوت بود چرا این همه وقت رو از دست دادیم ؟و حالا و امروز اون قصه خوردن و چه کنم چه کنم رو کم عقلی و جهالت می دونن.
گیسو جان .قوی باش و امیدوار . اعتماد کن به خدا به خودت و اینکه پشت هر شب و تیرگی سپیدی و زندگیست .ایمکه خداوند گر ببندد زحکمت دری زرحمت گشاید در دیگری . و اینکه اگر امروز از نعمتی محروم شدی اگر ناسپاسی نسبت به صاحب اصلی سفره نکنی و چشم بچرخانی و گستردگی این خوان رو متوجه بشی دیری نمی گذره که نعمت های بیشماری رو تو دستات می بینی .همه ی اینها به قدرت پذیرش و قدرت سازگاری و خلاقیت و امیدواری وسرزندگی تو بستگی داره . تو بله تو این میون مهمترین فاکتور هستی .!
پس پاشو محکم و استوار .!با درایت و تدبیر ! با همت و پشتکار ! امید و نشاط !دست در دست خدا .روزهای زندگیت رو بساز .توی بوم زندگیت منظره های زیبا بکش !
بیشترین و محوری ترین فرد در زندگی و سرنوشت تو خود تو هستی و اعمال و رفتارت .
حالا پاشو خودت رو باز سازی کن .برای زندگیت برنامه ریزی کن . برانامه ریزی بلند مدت و کوتاه مدت. برای تفریح و ورزش برنامه داشته باش .به سلامتی جسمی و روحی خودت هردواهمیت ویزه ای بده .چون ممکنه تو بیشتراز افراد دیگه به خاطر بارهای روانی و فشار ها نیاز به تقویت و بازسازی داشته باشی .حتما شارژکن هایی برای خودت( http://www.hamdardi.net/thread-10033.html )در نظر بگیر .به تغذیه ات اهمیت بده . چون ممکنه از اطرافیانت حرفهای منفی بشنوی واینها فرسایش زا هست حتما حتما با آدمهای مثبت بین و مثبت اندیش و شاد هم در تعامل باش .حتما یه دوست دارای این ویزگی برای خودت داشته باش .مطالب و سی دی های امید بخش و روحیه دهنده داشته باش یه لیست از جملات تاکیدی مثبت داشته باش خلاصه تلقین های مثبت هم از جانب خودت هم از دیگر افرادی که یا اونها رو داری یا اونها رو پیدا می کنی .
این مطلب رو اضافه کنم که حکم و وظیفه فرزندان احترام و احسان نسبت به والدین هست و این وظیفه نیز برای شما هست هر چند سخت و حساس تر هست . لذا شما درعین احترام و توجه ی که به مادر و پدرتون هردو داری .باید کاملا حواست به ظرفیت و قدرت تحمل خودت باشه و سطح ومیزان ارتباطتت رو با توجه به اینها داشته باشی و اینکه حتما از راههایی که ان شالله با کمک و مشورت و خود آگاهی خودت پیدا می کنی خودت رو سر پا نگه داری و خدایی نکرده اینها باعث نشه که به خودت آسیب برسونی که تازه میشه مشکلی مضاعف بر مشکلاتت پس اول وجود بعدا سجود .
گیسو جان امیدوارم سر کلاف روپیدا کنی و اثری زیبا خلق کنی .ان شالله به امید و توکل بر خدا بتونی جز افراد صبور و خودساخته قرار بگیری نه خدایی نکرده اونهایی که تا آخر کلاف رو عجولانه و بدون فکر دور خودشون می پچن .
درسته پد رومادر و کانون گرم خونه ,نعمت بزرگی هست ومتاسفانه قسمتی از این نعمت برا ی تو دچار نقصان شده ولی اصل این دو نعمت هست .
با کمی تدبیر و حوصله می توان از هردو این نعمت هر چند مستقل از هم بهره برداری کنی .
تو می تونی زمانهایی که حدس می زنی مادر ت تماس میگیره قبلش خودت رو ساخته باشی شارژ کرده باشی و به اصطلاح دوپینگ کنی که وقتی مادرت تماس میگیره انرژیت به صفر نرسه .یعنی مثل یه سماورکه مرتب باید بهش آب بکنی تا قبل ا زاینکه بسوزه. تو باید بیشتراز بقیه مواظب خودت باشی ومرتب خودت رو شارژ کنی و فول باشی چون درتماس هایی که مادرت میگیره ممکنه انرژی تو به میزان زیادی تبخیر بشه پس سعی کن همیشه فول باشه .
و اینکه قبل از اینکه مادرت شروع به صحبت بکنه بحث ها و مطالبی آماده کنی که بحث رو به اونها بکشی یعنی یه جور تمر کز زدایی برای مادرت حرف های امید بخش ,برنامه و با هم بودن هایی که برنامه ریزی کردی و اینکه محیت خودت رو بهش ابراز کنی و بگی هر چند این جدایی و فاصله ها رو دوست نداری ولی اینها باعث نمیشه که ذره ای از محبتت بهش کم بشه این آرامش خاطر و اطمینان رو بهش بدی که برات عزیزه و دوستش داری.
باید حتما حواست باشه که توی چاله بحث ها و احساسات نیفتی .باید حواست باشه که آنچه مادرت قی می کنه و بالا میاره تو نبلعی بلکه فقط تمیز کنی همین !
و برای این کار نیاز به برنامه ریزی قبلی داری . علاقه مندی های مادرت رو شناسایی کن اون چیزهایی که به هیجان میاردش رو بررسی کن و برنامه ریزی کن و با هم دنبال کنید یا در موردش صحبت کنید .
پالس های منفیش رو دنبال نکن بلکه خنثی کن و تبدیل به مثبت کن .خیلی در عمق ناراحتیهاش فرو نرو فقط شنونده باش کمی که آروم شد تمرکز زدایی کن و به یه موضوع دیگه متصلش کن . اطلاع رسانی های مخرب یا غیر ضروری نداشته باش .حتی اگر اصرار کرد .
گاهی تو پیش قدم شو وباهاش تماس بگیر و بگو حالا تو به اون ومحبتش نیاز داری و ازش بخواه که دلداریت بده ,امید بده .مثل بقیه مادر ها و بهش بگو تو به اون خیلی نیاز داری و این فاصله مانع این امر نیست و تشویقش کن و بهش بگو به حس و محیت مادریش نیاز داری و ایشون می تونه همین حالا و در همین شرایط هم همین کار رو انجام بده و با هم دنبال راههاش بگردید و برنامه بریزید
خلاصه مطلب:
1- امید و توکل و اعتماد به صاحب اصلی نعمت ها
2- توجه و برنامه ریزی برای سرزندگی و نشاط و سلامتی روحی و جسمی خود
3- برنامه ریزی دراز مدت و کوتاه مدت برای زندگی (هدفمندی)
4- معاشرت با افراد مثبت و مکان های شاد و انرژی زا
5- پیدا کردن راههای سازگاری و پذیرش واقعیت ها
6- احترام و احسان به والدین و بهره مندی از وجود هردوی انها
موفق و بهروز و با نشاط باشی
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
(http://www.hamdardi.net/thread-6104.html)
http://www.hamdardi.net/thread-4149.html
علاقه مندی ها (Bookmarks)