من و نامزدم شش سال پیش با هم آشنا شدیم و از طریق عقد پسر عمم و همینطور پدرشون با پدر من از قبل با هم دوستای صمیمی بودن. تا اینکه 5 سال پیش نامزدم عاشق من شد ولی من هیچ حسی بهش نداشتم و ازم خواستگاری کرد و منم جواب رد دادم چون هم سربازی نرفته بود کارش نا معلوم بود و همین طور درسش دیپلم بود
این مدت گذشت و من توی دانشگاه با دو تا همکلاسی هام آشنا شدم و اونها با قصد ازدواج می اومدن جلو ولی بعد از یه مدت انتظارات نا به جایی داشتن و من رابطه رو تموم کردم
تا اینکه چهار ماه پیش مجددا نامزدم گفته بود من فقط ساناز رو دوست دارم و اگر واسش نرید خواستگاری من هیچ وقت ازدواج نمی کنم . چون خواهرش زن پسر عمم هست دورادور می شنیدم که خانوادش واسش کسانی رو در نظر می گیرن و اون می گه
فقط ساناز خلاصه منم چون چند تا خواستگار داشتم ولی به دلم ننشستن و توی دانشگاه هم پسراش رو دیده بودم قید مدرک رو زدم و با حساب دو دو تا چهار تا دیدم پسر خوبیه اهل سیگار و مشروب این ها نیست قد بلند و خوش قیافه است خیلی مهربونه خانواده خیلی خوب و سرشناسی داره وضع مالی خیلی خوبی داره هم خودش هم خانوادش خیلی زرنگ و کاریه خلاصه با شرط اینکه درسش رو ادامه بده قبول کردم و عقد کردیم
الان چیزی که خیلی واسم مهمه اینه که خیلی با همه خودمونی می شه و خیلی شوخی می کنه تا حدی که طرف به خودش اجازه می ده هر چیزی بهش بگه و یا به شخصیتش توهین کنه من خودم یه آدم جدی هستم و واسه خودم و شخصیت خودم خیلی ارزش قائلم و حرفی رو که می دونم ممکنه خودم و شخصیتم رو با هاش کوچیک کنم نمی زنم ولی شوهرم اصلا این چیز ها واسش مهم نیست و توی اخرین مسافرتی که رفتیم دیگه این بی شخصیتی رو از حد گذروند و متاسفانه چون هم سفر هامون هم اهل شوخی های بی اندازه بودند دیگه زشتی کارش به چشم خودش نیومد چنان اعصابم توی این چند روز به هم ریخت که دعا می کردم کاش زودتر برگردم خونه .
وقتی بهش می گم زیاد با کسی شوخی نکن می گه تو زیادی خشکی من اینطوری بهم خوش می گذره تو کاری به من نداشته باش
ولی اون شوهر منه کسی بهش توهین کنه انگار به من توهین کرده
در کل بگم اصلا واسش مهم نیست دیگران در موردش چی فکر می کنن و منم هر چی بهش بگم فلان جا این حرفت درست نبود می گه من واسه خودم زندگی می کنم
ما با هم همسن هستیم ولی اون چند ماهی از من بزرگ تره دو ماهه عقد کردیم من فرزند وسط خانوادم شوهرم فرزند آخره
دوستان بهم بگین دست از این رفتارش بر می داره یا من باید به اینکه کسی به خودش اجازه بده به شوهرم توهین کنه عادت کنم
چی کار کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)