به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array

    زندگی با خواهرشوهر و مزاحمت هایی که برام ایجاد میکنه کلافم کرده

    سلام به همه
    ما حدود 2 ماه میشه که به منزل خاهرشوهرم اسباب کشی کردیم و اونجا زندگی میکنیم.یه خونه 3 طبقست که طبقه اول ما هستیم و دوم خودشون و بالا هم خالیه
    از روزی که رفتیم اونجا شاید باورتون نشه روزی بیشتر از 30 بار میان در خونه.ساعت 7 صبح میان و میگن چای ندارین بیام با هم بخوریم؟!!!
    ساعت 4 بعد از ظهر هم چای میل داشتن و تشریف میاوردن.هر باز که از در خونه رد میشدن به بهانه های مختلف میومدن.من اصلا راحت نبودم و نیستم.تصور کنین من حتی نمیتونم یه لباسه راخت واسه خودم و شوهرم بپوشم و دائم باید در حال تعویض لباس باشم یا دنبال چادر بگردم.
    جدیدا یک مشکل دیگه هم اضافه شده که هر روز از بعد از ظهر میان داخل حیاط میشینن(حیاط بزرگ و با صفایی داره و تخت و اینجور چیزا گذاشتن جدیدا)و ما هم باید بریم و تا ساعتای 12 شب باهاشون اونجا بشینیم
    آخه یکی نیست بگه شما کار و زندگی ندارین؟
    اگه هم نریم دلخور میشن و کاملا رفتارشون تغییر میکنه و بلافاصله به مادرشوهرم زنگ میزنن و گلایه میکنن و باز مادرشوهرم به شوهرم زنگ میزنه و میگه شارلوت اذیتت میکنه و نمیزاره بری پیش خاهرت؟!!!!!!!
    میدونستم برم خونه اونا مشکل هست اما فکر نمیکردم زندگیم مختل بشه
    از اول زیاد رو ندادم بهشون اینطورین اگه رو میدادم چی میشد؟
    یشب بعد از 3 شب که باهاشون داخل حیاط بودیم تا شوهرم دید اومدن تو حیاط لباس پوشید و رفت و من و تنها گذاشت تو خونه منم دلخور شدم و رفتم خابیدم.باز وقتی اومد خیلی طبیعی شام خاست و رفتم شام آوردم و خورد و جمع کردم و رفتم خابیدم.اصلا به روش نیاورد.نه یه تشکر نه یه عذرخاهی
    صبح هم خیلی عادی منو بوسید و رفت سرکار
    با خاهرشوهر 38 سالم که رفتاراش در حد یه بچه 8 سالست چیکار کنم؟خیلی حساس شدم به همسرم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    از اول نباید میرفتید اونجا واسه زندگی؟ چرا رفتید اونجا ؟ حالا هم که رفتید سعی کنید یکم مدیریت داشته باشید رو اوضاع و شوهرتون باهاش آروم و منطقی حرف بزنید و شرایطو یراشون توضیح بدید که دارید اذیت میشید و من از خدام بودش با خواهرشوهرم دوست و صمیمی باشم اما نشدش خودش فاصله میگیره باهمم خوبیم اما اونا کلا اهل صمیمیت نیستن باهاش خوب و صمیمی باش اگه میشه چی میشه مگه حوصله ات هم سر نمیره کارات و برنامه ریزی بکن که یه سری هارو باهم انجام بدید مثل سبزی پاک کردن یا خیلی کارای دیگه هم به کارات میرسی هم رابطه ات با اون خوبه هم احساس تنهایی نمیکنی و غیره هم به اون نزدیکی هم میتونید از شوهرت بخوای واسه خودتونم وقت بزارید

  3. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    شارلوت (یکشنبه 19 خرداد 92)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    ممنونم دوسته عزیزم
    مسئله اینه که من کارمندم و خاهرشوهرم خونه داره.خب وقته ازاد داره اما من با توجه به کارای پایان نامم و مقالاتم و پدر و مادر مریضم و کارمند بودنم وقتم اونقدر خالی نیست که برم بشینم با اونا حرفای صدتا به غاز بزنم
    خاهرشوهرم هیچکاری انجام نمیده و فقط و فقط میگرده و پول خرج میکنه و کارگر کاراشو انجام میده.اما من شوهرم 6 صبح میره 7 یا 8 شب میاد و خودمم 8تا1 و 5 تا8 سرکارم.کارای خونه و خرید بیرون و درس و اینا هم هست
    اصلا درک ندارن.حتی شوهرمم درکم نمیکنه

    - - - Updated - - -

    ما اول مهر ازدواج کردیم و یه خونه اجاره کردیم.اما چون شوهرم بیکار بود و اجاره سنگین بود واسمون یک مقدار پول دادیم به خاهرش که طبقه پایین رو تکمیل کردن و ما از دو ماه پیش رفتیم اونجا تا اجاره ندیم
    الان خونه رهن کامله دیگه

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    خونه ی من و خواهر شوهرم هم دو واحد کنار همه اما خب من از اول بهشون رو ندادم که بخوان هی برن و بیان . یکم باهاشون سرد برخورد کن شاید درست بشه . اما درمورد حساسیتت و اعصاب خوردیت واقعا میفهمم چی میگی .

    یه دفعه که اومدن خونتون به شوهرت بگو من دوست دارم توی خونه لباس راحت بپوشم و تو بغلت باشم خب اینجوری که نمیشه . شاید طبق ذات مردا اول دعوا و مخالفت کنه اما مطمئن باش حتما در نظر میگیره نارضایتی شمارو

  6. کاربر روبرو از پست مفید ساحل75 تشکرکرده است .

    شارلوت (دوشنبه 20 خرداد 92)

  7. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    ممنون ساحل75 عزیز
    همسرم خودش هم راحت نیست و اعصابش بهم میریزه وقتی هی میان و میرن و دیگه کلافه میشه و تا صدای زنگ رو میشنوه بلند میگه وااااای واااای باز چیه؟ اما اونا از رو نمیرن!!!! منم سرد و خیلی سر سنگین برخورد میکنم اما فایده نداره
    جالب اینجاست که خاهرشوهرم خودشو با مامان و بابای من مقایسه میکنه و به اونا حسودیش میشه
    بابام کلیش ناراحته دیشب حاضر بودیم بریم فقط احوالشو بپرسیم بیایم.تو حیاط ما رو دیدن و باز اخماشون رفت تو هم وقتی فهمیدن میریم اونجا
    بهم میگه شما همش میرین خونه باباتون م(منظورش شوهرمه) بهش خوش نمیگذره.بیاین خونه ما تا اونم لذت ببره.برای چی میرین خونه باباتون همش اونجا اون همزبون نداره!!!!
    در صورتی که دو تا داداشام بی نهایت باهاش صمیمی هستن و واقعا به هممون خوش میگذره وقتی دوره همیم چون هممون تو یه رنج سنی هستیم
    خیلی سعی میکنم برام مهم نباشه رفتاراش اما کلافه میشم و به خودم فحش میدم که چرا رفتم اونجا
    وضعیت مالی هم خوب نیست که بتونیم بریم جای دیگه رو اجاره کنیم

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    عزیزم فقط باید از طریق شوهرت اقدام بکنی با اون صحبت کنی تا اون برخورد کنه باید اینم در نظر بگیری شوهرتم چون اومده داره خونه اونا زندگی میکنه یکم معذبه و رعایت میکنه خودشم داره اذیت میشه باید یکم این وضعیت و تحمل بکنید و با همسرتون صحبت بکنید به محض بهتر شدن وضع مالیتون برید از اونجا و با خواهرشوهرم راه بیاید و کاری که صلاح میدونید و انجام بدید بزارید هر جوری میخواد رفتار بکنه شما بر نامه خودت و داشته باش جوری هم رفتار نکن که باعث دلخوری بشه و همسرت اعتراضی بهت بکنه

  9. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    شارلوت (دوشنبه 20 خرداد 92)

  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    مثلا وقتی شوهرم ساعت 7 شب میاد خونه از سرکارش و من ساعت 8 میرسم خونه و هردومون هلاکیم و اونا خیلی طبیعی میان پایین و واسه شام هم میمونن من باید چیکار کنم؟
    البته اینم بگم که خیلی هم مارو دعوت میکنن اما ملاحظه خستگیمونو نمیکنن.یا اینکه من پدر و مادرم پیر و بیمارن باید بیشتر بهشون برسم و درک نمیکنن و میخانم فقط با اونا باشیم
    چطور بهش بفهمونم اینارو

    - - - Updated - - -

    یا مثلا موقع امتحاناتم
    یه روز جمعه بود که شوهرم سرکار بود و من یکشنبه امتحان داشتم.اونروز داداشا و آبجیم هم خونه بابام دعوت بودن و هرچقدر اصرار کردن من نرفتم چون واقعا باید درس میخوندم.خاهرشوهر محترمه اینو میدونستن و همونوقتی که مامان و بابام دعوتم کردن و من گفتم نه فردا م نیست و من میخام فقط بخونم و نمیام خونمون بود و متوجه شد.آقا صبح شد از ساعت 8 اومد پایین به حرف زدن با من تا 12 و نیم.بعدشم گیر داد بیا بالا تنهایی و ناهار با ما بخور.خلاصه تا 4 که شوهرم اومد من در محضرشون بودم و شبشم که دوباره اومدن پایین!!!!
    هیچی دیگه درس نخوندم و مامانمم کلی ناراحت شد ازم که نرفتم خونشون ولی خونه اونا بودم

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    عزیز جان به شوهرت بگو که یه جوری بگه یا اینجوری که میان خودت و درگیر نکن حتما غذای عالی بزاری هرچی که داری بزار وسط و بگو کهب بخشید خسته بودم نشد چیزی درست کنم یا یه بار گفتن بیاید خونه ما به شوهرت بگو بگه که امروز خیلی خسته هستیم فردا شب میایم یه جوری محترمانه که ناراحتم نشن متوجه بکن که خسته میشی یا با خواهرشوهرت که صحبت میکنی بگو آره سرکار که میرم خیلی خسته میشم مثلا تو یه روز تعطیل بگو امروز که تعطیله خیلی خوبه آدم حوصله مهمونی رفتن و مهمون اومدنو حتی به خودش رسیدن و به زندگی رسیدن و داره روزایی که سرکار میرم اصلا حوصله ندارم واقعا خسته میشم فقط دوست دارم یه چیزی بخورم و سریع بخوابم کاملا متوجه بکن که چقدر خسته میشی و یکمم از کار کردن و مدیریت و فشار و کاری که روت هست و بنال و بگو اگه شوهرم یکم وضعش خوب بشه کار نمیکنم یا نیمه وقت میرم کار میکنم و بگو حتی روزایی که سرکار میرم انقد خسته میشم انرژی نمونه که به مادشوهرم و مادرم سر بزنم باید برنامه بریزیم که روزای تعطیل به هر دو سر بزنیم و انقد دوست دارم که انرژی داشتم باتو بیرون واسه خرید و غیره میرفتیم اما خستگی و کار نمیزاره خیلی غیر مستقیم متوجه اش خستگی و مشکلاتت بکنش و یه جاهایی از خستگی شوهرتم بگو که میاد خونه فقط دوست داره استراحت بکنه طفلک تو فشاره و از دوستات و یا فامیلات بگو بگو بنده خداها میخواستن بیان خونه امون مثلا سه شنبه گفتم روز تعطیل بیاید وسط هفنه کششو ندارم این و میتونی به شوهرتم بگی جوری که اونا بشنون بگی فلانی میخواست بیاد گفتم روز تعطیل بیان چون هم تو انرژی مهمون داری و نداری هم من امیدوارم تونسته باشم کمکت بکنم

  12. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    شارلوت (دوشنبه 20 خرداد 92)

  13. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    آها اصل قضیه رو یادم رفت بگوم
    عزیز ذلم اونا اصلا کار کردنه منو قبول ندارن
    قبلن هم گفته بودم که خاهرشوهرم خونه داره ولی هیچ کاری انجام نمیده و کارگر همه کاراشو انجام میده.با همه اینه به من میگه نه تو خوبی چون کاری نداری اما من خیلی روم فشار و مسئولیته!!!!!!
    البته حق داره.آخه بیرون دور دور کردن و پول خرج کردن خیلی مسئولیت و فشار داره!
    من شوهرم اجازه نمیده کارگر بیاد.همیشه خونه بابا کارگر داشتیم اما الان شوهرم میگه نه خودت میتونی کارارو انجام بدی
    باور کنین دیشب دیگه نشسته بودم گریه میکردم.خیلی کارام زیاد و سنگینه.شوهرمم از وقتی میره سرکار حتی یه نون نمیگیره(هرچند وقتی بیکار هم بود نمیگرفت و خودم میگرفتم).ولقعا خسته کنندس برام

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    چرا همه کارارو خودت انجام میدی چرا نون نمیگیره ؟؟؟شارلوت جان شما پس باید اول با شوهرت صحبت بکنی بگو که خسته میشی باهاش کارارو تقصیم بکن زندگی موفق دکتر فرهنگ و گوش بده میتونی دانلودشم بکنی که چه جوری کارارو تقسیم بکنی عزیز من داری همسرت و بد عادت میکنی و همه کاررو که نباید یه تنه انجام بدی کارگر نمیشه نشه اما خرید خونه و کار خونه را که میشه تقسیم کرد همه کارا که مسئولیتش با شما نیستش بد عادتش نکن

  15. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    شارلوت (دوشنبه 20 خرداد 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.