به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 تیر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 28 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در ادامه "چه جوری بهش بگم عاشقش شدم؟ "

    سلام
    چند ماه پیش اومدم اینجا مشکلم رو مطرح کردم اینجا و از راهنمایی های دوستان استفاده کردم.
    چه جوری بهش بگم عاشقش شدم؟
    گفتم که از یکی از دوستان خواهرم خوشم اومده و تو یه سایتی پیداش کردم و میخوام از این طریق باهاش ارتباط برقرار کنم.شرایطم رو گفتم و اینکه چطور این رابطه رو پیش ببرم.
    دوستان هم راهنمایی کردن که از طریق خواهرت پا پیش بزار.
    منم بی خیال سایت و اینا شدم و دقیقا همین کار رو کردم.
    به خواهرم گفتم و برخلاف تصورم که فکر میکردم شاید کمکم نکنه خیلی تو این راه کمکم کرد.
    راهنمایی کرد دلداری داد نظر داد.
    ولی راستش هنوز بعد 5 ماه هیچ اتفاقی نیوفتاده.
    خواهرم چند باری تلاش کرد که یه قرار مشترکی چیزی بزاره،نه برای آشنایی و فقط برای تفریح و اینا.
    چون من طبیعت گردی میکنم و هفته ای 1 روز میرم کوه و طبیعت و اینجور جاها و میدونم که اون هم خوشش میاد و عاشق این کاراست.
    ولی راستش اون یکم خجالتی تر از این حرفهاست که بیاد.خواهرم چند باری بهش گفته بود که مثلا میخوایم بریم فلان جا تو هم بیا.
    اینم بگم ایشون ازدواج سنتی رو دوس نداره،یعنی میخواد حتما قبلش خودش به شناخت کافی برسه.و اینکه دوس نداره پسری که میخواد باهاش باشه کسی رو جلو بفرسته و میخواد پسر زبون داشته باشه و خودش حرفش رو بزنه.
    حالا من با این مشکل مواجهم که چه جوری باید با ایشون ارتباط برقرار کنم؟
    البته تو این چند ماه برخلاف اون موقع ایشون به یه شناخت اولیه از من رسیده ولی واقعا هیچ راهی به ذهنم نمیرسه که چطور بهش ابراز علاقه کنم؟
    خواهرم میگه من دیگه نمیدونم باید برات چی کار کنم؟اگه مستقیم بگم خوشش نمیاد،اگه بخوام قرار بزارم خجالتیه و نمیاد.
    ولی از یه طرف دیگه میگه تو اگه صبر کنی شاید اتفاقی بیوفته و توکل کن به خدا.ولی آخه مگه 5-6 ماه کم زمانیه که من درگیر این موضوع بودم؟مگه کلا چند سال جوونی میکنم که یه نیم سال این موضوع اذیتم کرده؟
    الان من 2 راه پیش رو دارم:
    1-همینجوری صبر کنم تا بلکه فرجی بشه!!
    2-خودم برم مستقیم بهش بگم که نه در شان من هست و نه ایشون.
    چون ما به جز یک بار اونم در حد چند ثانیه بیشتر همدیگه رو ندیدیم و من حتی به جز اینترنت و یه شبکه اجتماعی که با هم دوست هستیم تو اون راه ارتباطی دیگه ای ندارم!

    خواهرم میگه تو پسر ساده و بی عرضه ای هستی،میگه باید یه بهونه پیدا کنی و باهاش حرف بزنی ولی واقعا نمیدونم به چه بهونه ای!!

    بعد 22 سال زندگی که تا حالا از هیچ دختری خوشم نیومده و هیچ وقت نخواستم با دختری باشم از یکی خوشم اومده.واقعا نمیدونم اگه از دستش بدم دوباره کسی هست که اکثر شرایطی که من برای همسر آینده ام میخوام داشته باشه؟
    میترسم اگه از دستش بدم هیچ وقت مورد به این خوبی سر راهم سبز نشه.
    اگه بخوام صبر کنم ممکنه یکی دیگه بیاد و از دستش بدم و اگه مستقیم بگم مطمئنا میگه تو که تا حالا من رو هم ندیدی چطوری یهو اومدی ابراز علاقه میکنی؟!!
    واقعا نمیدونم باید چی کار کنم.این موضوع خیلی اذیتم میکنه و هیچ راهی به ذهنم نمیرسه.
    همش با خودم میگم توکل به خدا،ولی وقتی هیچ کاری برای رسیدن بهش نمیتونم بکنم توکل کجا جا میگیره؟خدا میگه از تو حرکت.وقتی حرکتی نمیتونم بکنم چی؟

    ببخشید اگه خیلی طولانی شد.

  2. کاربر روبرو از پست مفید 1ashegh تشکرکرده است .

    Ehsan.Rahay (جمعه 17 خرداد 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا نمیخوای خواهرت مستقیم بهش بگه و بعد آزمایشی مدتی باهم باشید تا بعدش برید خواستگاری؟ خیلی چیز عادیه اینقدر واسه خودت بزرگش نکن
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  4. 2 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    1ashegh (پنجشنبه 16 خرداد 92), Ehsan.Rahay (جمعه 17 خرداد 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 تیر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 28 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamrava نمایش پست ها
    چرا نمیخوای خواهرت مستقیم بهش بگه و بعد آزمایشی مدتی باهم باشید تا بعدش برید خواستگاری؟ خیلی چیز عادیه اینقدر واسه خودت بزرگش نکن
    دوست خوبم گفتم که دوس نداره کسی رو واسطه کنی.
    اتفاقا قرار بود خواهرم بهش بگه ولی روزی که رفت بهش بگه راجع به یکی از پسرهای دانشگاهشون با خواهرم صحبت کرده بود که یکی دیگه از بچه های دانشگاه رو واسطه کرده بود برای ابراز علاقه.
    بعد گفته بود من اصلا خوشم نمیاد یه پسری کسی رو واسطه کنه و میخوام که پسر زبون داشته باشه و خودش بیاد بگه.برای همین خواهرم هم اون روز از گفتنش صرفنظر کرد و به من گفت خودت باید یه جوری باهاش ارتباط برقرار کنی.
    منم دقیقا مشکل اینجاس که راهی برای برقراری ارتباط ندارم که بعد بخوام خودم بهش ابراز علاقه کنم.یا باید اینقدر وایسم تا یه موردی برای ارتباط بیشتر من باهاش فراهم بشه (عرضه ایجاد مورد هم ندارم) یا اینکه همین الان از طریق اینترنت بهش بگم که اینم فکر نمیکنم خوشش بیاد!

  6. 2 کاربر از پست مفید 1ashegh تشکرکرده اند .

    Ehsan.Rahay (جمعه 17 خرداد 92), کامران (جمعه 17 خرداد 92)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه از من میشنوی تلفن و بردار و زنگ بزن و خیلی رک و کوتاه و محترمانه اصل ماجرا و هدفت و ... را بگو! بدون حاشیه و بدون مقدمه سازی! یا خیلی خوشش میاد و جواب میده یا میگه نه و خیالت راحت میشه!
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  8. 3 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    1ashegh (جمعه 17 خرداد 92), Ehsan.Rahay (جمعه 17 خرداد 92), فرانک بانو (پنجشنبه 30 خرداد 92)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 تیر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 28 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط kamrava نمایش پست ها
    اگه از من میشنوی تلفن و بردار و زنگ بزن و خیلی رک و کوتاه و محترمانه اصل ماجرا و هدفت و ... را بگو! بدون حاشیه و بدون مقدمه سازی! یا خیلی خوشش میاد و جواب میده یا میگه نه و خیالت راحت میشه!
    ممنونم بابت اینکه راهنمایی میکنی
    ولی مشکل اینجاست من شماره اش رو ندارم،و نمیخوام اگه قراره مستقیم بگم شماره اش رو از خواهرم بگیرم.چون بعدا اگه جوابش نه باشه حس بی اعتمادی به خواهرم پیدا میکنه.
    گفتم که تنها راه ارتباطی من باهاش همین اینترنت و یه شبکه اجتماعیه.
    حالا به نظر شما این کاری که گفتی رو تو اینترنت انجام بدم؟!!

  10. 2 کاربر از پست مفید 1ashegh تشکرکرده اند .

    amirreza (جمعه 17 خرداد 92), Ehsan.Rahay (جمعه 17 خرداد 92)

  11. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 تیر 92 [ 13:57]
    تاریخ عضویت
    1392-3-05
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    80
    سطح
    1
    Points: 80, Level: 1
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    10

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    برو بگوووووو

    من میگم مشکل شما فقط دلهره از مواجه شدن با اون خانوم
    چون شما پیله کردی به این اینترنت صابمرده(که هر چی می کشیم و نمی کشیم از دست این)
    به نظر من اس دادن و چت کردن اصلا واسه شروع یه رابطه خوب نیست
    شما باید اونقده قدرت داشته باشی که بتونی حداقل باهاش حرف بزنی

    و به نظر من نباید با اس دادن و چت کردن و ایناا یه رابطه رو شروع کردم
    چون به قول جامعه شناسا این جور جاها فصای مجازیه و طبیعتا رابطه شما میشه یه رابطه مجازی بر پایه خیال و رویا

    عزیزم برو جلو صحبت کن اگه قلبت زد لکنت گرفتی سرخ شدی اصلا خجالت نکن این چیزی واسه همه هست
    و اینکه هر دختری از حرف زدن خیلی خوشش میاد
    و به قولی دخترا با گوشاشون عاشق میشن

    آره گلم برو بهش بگو
    مرگ یه بار شیون یه بار
    ایشالا موفق باشی



  12. 3 کاربر از پست مفید amirreza تشکرکرده اند .

    1ashegh (جمعه 17 خرداد 92), Ehsan.Rahay (جمعه 17 خرداد 92), کامران (جمعه 17 خرداد 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم معتقدم مستقیم گفتنش خیلی بهتره! حتا اگه به قیمت کدورتش با خواهرتون تموم بشه (که نمیشه!)
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  14. 2 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    1ashegh (جمعه 17 خرداد 92), Ehsan.Rahay (جمعه 17 خرداد 92)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 خرداد 92 [ 01:25]
    تاریخ عضویت
    1392-3-15
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    16
    سطح
    1
    Points: 16, Level: 1
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    37

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از دوست عزیزی که تاپیک رو ایجاد کرده... ممکنه برای بقیه هم مفید باشه...
    عزیز دل، 22 سالته و گفتی تا حالا رابطه ای نداشته - یا حداقل من اینطور برداشت کردم-... این اگه به فکر خیلی ها بیاد که نقطه ضعف هست، قاطعانه بهت میگم یه امتیاز هم میتونه برات باشه...
    عزیز خیلی خیلی داری سخت میگیری...
    میگی اینکه راضی نیست ایشون که واسطه بفرستید، دلیل حرفتون این بوده که یه پسر تو دانشگاه اینکارو کرده... خوب این به موضوع شما چه ارتباطی داره؟؟؟ اون آقا توانایی ارتباط رو باهاش داشته، شما مگه تو یه دانشگاه هستی؟؟... فکر نمیکنم دیگه تا به این حد بی منطق باشن ایشون!!!
    اگه میبینی شرایطی که اون دختر میخواد رو داری، ایشون هم شرایط و ویژگی هایی که شما انتظار داری رو دارن، خیلی ساده تر از چیزی که فکر میکنی در و تخته با هم جور میشه!!! حالا اینکه چقدر مهندس باشی خوب جورش کنی بسته به جفتتون داره!!! امیدوارم زبون خودمونی منو درک کنی...
    دنبال راه های عجیب و غریب گینس نگرد... مستقیم بهش بگو... یا قبول میکنن که عالی میشه یا قبول نمیکنن که به حتما صلاحی هست و هیچ اتفاقی تو زندگیت نمیفته... از جایی به جای دیگه منتقل میشه... برخورد کردن باهاش همون نقطه ضعف هست که میگن...
    موفق باشی... :)

  16. 2 کاربر از پست مفید Ehsan.Rahay تشکرکرده اند .

    1ashegh (جمعه 17 خرداد 92), کامران (شنبه 18 خرداد 92)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 تیر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 28 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از همه دوستان خوبم که راهنماییم کردن
    با توجه به صحبت های شما فکر میکنم اینکه از طریق اینترنت و تلفن و اینا بگم خوب نباشه
    یا خواهرم بگه و یا یه جوری یه قرار حضوری بزاریم خودم بگم
    حالا باید بیشتر رو این موارد فکر کنم
    بازم اگه کسی در مورد خط سوم این پست راهنمایی داره ممنون میشم بگه

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 تیر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5

    تشکرشده 28 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب راستش وضعیت جوری شد که من برگشتم سر خونه اولم.
    بنا به دلایلی خواهرم بعد از اینکه هیچ کدوم از تلاش هاش نتیجه نداد خودش رو از این قضیه کشید کنار که البته من بهش حق میدم.
    حالا فقط یه راه میمونه که خودم بهش بگم و اون هم متاسفانه از طریق اینترنت.
    به نظرتون چی کار کنم حالا؟وجهه خوبی داره اصلا؟
    الان واقعا هیچ راه دیگه ای ندارم و فقط مجبورم از این طریق اون هم کاملا مستقیم و بدون مقدمه چینی بهش بگم.
    واقعا نمیدونم چی کار کنم.خیلی سخته برام.چون میدونم راه درستی نیست ولی تنها راهیه که مونده.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ایا برای تامیین اینده ام…"""…… بیمه عمر ……"" تصمیم و گزینه درستی هست؟؟؟
    توسط عروس خوشبخت در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اسفند 95, 21:30
  2. "چادر" بهتر است از "مانتو"، ولی همسر آدم باید به دل هم بنشیند!
    توسط PesareGol در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 مهر 93, 14:12
  3. توصیه نوروزی یک روانپزشک: نه "چاقی" خانمها را به روی شان بیاورید، نه "کچلی" مردها را
    توسط khaleghezey در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 13:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.