به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh شوهرم میگه باید بریم یه شهر دیگه زندگی کنیم،من نمیخوام چیکار کنم؟

    سلام دوستای خوبم
    مشکل جدیه دیگه
    لطفا بازم کمکم کنید
    شوهرم میگه باید بریم شهری که قبلا بوده زندگی کنیم (بوشهر)

    خونوادش هم قصد دارن که برن اونجا
    چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من اصلا نمیتونم یه شهر دیگه دور از خونوادم زندگی کنم
    قبل ازدواج هم نگفته بود که بعد که پول دستشون اومد میخوان برن بوشهر
    بهم گفته منم قبول نکردم و بهش گفتم باید قبل ازدواج میگفتی نه الان
    ولی همچنان اصرار داره و خودشو آماده کرده که بریم اونجا
    من اصلا نمیتونم قبول کنم که دور از خونوادم باشم و اونم تووو شهر به اون دوری
    کار زمینایی که قبلا گفته بودم درموردش داره کم کم درست میشه و منم ترسم بیشتر شده که نکنه واقعا خونواده شوهرم برن و شوهرم هم بخواد بریم اونجا
    آخه پدر شوهرم و خواهر شوهرم که شوهر آیندش کرمانشاهیه خیلی اصرار دارن که برن بوشهر
    اما مادر شوهرم میگه من فقط به خاطر آب و هواش دوست ندارم برم ولی ته دلش راضیه(همه خواهر برادرای مادر شوهرم بوشهر هستن)
    شوهر من هم که از خداشه
    چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 خرداد 92 [ 01:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-07
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    117

    تشکرشده 257 در 108 پست

    Rep Power
    25
    Array
    خوب شما هم برین بوشهر
    دو هفته یه بار میرین به خانوادتون سر میزنین
    خانواده اول شما الان همسرتونه
    از نظر شرعی و عرفی هم بخایم به قضیه نگاه کنیم باید با شوهرتون برین

    از نظر کاری فرق میکنه در آندش اینا؟

  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    [quote=ژپتو;272326]خوب شما هم برین بوشهر
    دو هفته یه بار میرین به خانوادتون سر میزنین
    خانواده اول شما الان همسرتونه
    از نظر شرعی و عرفی هم بخایم به قضیه نگاه کنیم باید با شوهرتون برین

    از نظر کاری فرق میکنه در آندش اینا؟[/quote

    مگه میشه هر دو هفته این همه راه رو بیایم بجنورد دوست عزیزم
    من تک دخترم و فقط یه برادر دارم
    چشمو امید مامان بابام به منه
    دوروز که میرم خونه مادرشوهرم اینا بر که میگردم همه میگن بدون تو اصلا خونه ساکته و تاریکه
    چطوری تنهاشون بزارم
    دلم واسشون میسوزه
    مامانم از بابام بدتر بهم وابستس بابام هم از مامانم بدتر
    دق میکنن اگه من ازشون جدا شم
    از طرفی من قبل ازدواج جند تا خواستگار نظامی داشتم که به خاطر همین موضوع که ممکن بود یه شهر دور برن جواب رد دادم چون از اول هم نمی خواستم از خونوادم دور باشم
    قراره چند وقت دیگه با فروش زمینشون پول زیادی گیرشون بیاد میخوان برن اونجا سرمایه گذاری کنن
    در صورتی که همین جا هم میتونن کارای خوبی بکنن
    الان اینجا شوهرم کار دولتی داره اما میگه اونجا بهتره شغل آزاد
    ویرایش توسط دریا72 : دوشنبه 13 خرداد 92 در ساعت 18:27

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نظر خانوادت چیه ؟
    اونا باید با شوهرت حرف بزنن و البته خودتم باید متقاعدش کنی که تو در این شهر ازدواج کردی. اگه قصد شهر دیگه ای رو داشت باید قبل عقد بهت می گفت.

  5. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    نظر خانوادت چیه ؟
    اونا باید با شوهرت حرف بزنن و البته خودتم باید متقاعدش کنی که تو در این شهر ازدواج کردی. اگه قصد شهر دیگه ای رو داشت باید قبل عقد بهت می گفت.


    خونوادم هم به شدت مخالفن
    من خودم بهش گفتم که نمیتونم بیام و باید قبلا ازدواج اینو میگفتی
    چندبار تئئ پرده به خونوادم گفته اما چون خیلی جدینگفته خونوادم چیزی بهش نگفتن و دربارش حرفی نزدن
    میترسم خونوادم باهاش حرف بزنن بعذ شوهرم جیزی بهشون بگه که ناراحت شن
    آخه شوهرم زود جوش میاره و خیلی رک جواب همه رو میده
    چند باری هم هست که تکرار میکنه پیش من اما من دیگه چیزی نگفتم و ساکت شدم

  6. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    دیشب دوباره شوهرم درباره رفتن به شهر دیگه واسه زندگی حرف زد و ن بهش چیزی نگفتم و ساکت وایستادم چون خواهرش هم بود
    امروز دوباره حرفشو زد و نظرمنو پرسید و منم گفتم کلا مخالفم که شهر دیگه ای برم واسه زندگی
    اول یکم عصبانی شد و گفت من واسه پیشرفتم میرم تو هم باید بیای چون مجبوری
    منم گفتم باید قبل ازدواج میگفتی که قصد داری جای دیگه زندگی کنی گفت تو هم نگفتی که نمیخوای شهر دیگه ای بری منم دیگه چیزی نگفتم
    به نظرتون با پدرشوهرم صحبت کنم تا با شوهرم صحبت کنه؟

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array
    چند تا سوال دارم:
    1. چرا همسرتون می خواد بره بوشهر؟ به خاطر کار یا به خاطر همراه بودن با خانوادش؟
    2. تا حالا بوشهر بودید؟ چرا فکر می کنید نمی تونید اونجا زندگی کنید؟ (فقط به خاطر وابستگی به خانواده خودتان؟)
    3. امکان رشد و پیشرفت همسرتان توی کدوم شهر بیشتره؟ (با در نظر داشتن انصاف . . .!)
    هميشه براي يك قدم بيشتر، انرژي دارم!

  8. کاربر روبرو از پست مفید mostafun تشکرکرده است .

    دریا72 (چهارشنبه 05 تیر 92)

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    1. چرا همسرتون می خواد بره بوشهر؟ به خاطر کار یا به خاطر همراه بودن با خانوادش؟

    سلام دريا جان
    انسان بعضاً مجبور است اتفاقات و تغييراتي را در زندگيش بپذيرد . لذا چگونگي پذيرش و كنار اومدن و يا عوض كردن شرايط به مطابق سليقه خود شرط اساسي در برخورد است . اما بحث رفتن به شهر ديگه:
    شوهرتون كه تعهد و وظيفه تامين زندگي متعارف و حد اقلي را براي شما بعنوان خانوادش داره ، حق انتخاب محل كار و زندگي را هم خواهد داشت.
    2- همچنانكه ايشون با توجه به شرايط و دلايل مثبتي كه عنوان ميكنند درخواست نقل مكان به بوشهر دارند شما هم بايد بدون موافقت و مخالفت بحث را جدي مطرح كني كه تو هم دلايلي داري كه در شهر فعلي راحتتري . لذا بايد اولويت و دستاوردهاي قابل توجه و مطمئني باشد كه نقل مكان به شهر دور براي خودم و خانواده ام كه در قبال اونها هم احساس مشتركي داريم برايم موجه و قابل قبول باشه . بگيد كه من دوست دارم هميشه در كنار تو و همراه تو باشم ولي اين همراهي نميخوام موجب زجر و زحمت و پشيماني من از انتخاب تو باشد كه منجر به دوريمون از هم بشه لذا آرامش و خوشي و شادي كه در كنار خانواد داريم مخصوصاً براي من كه ارتباط بيروني و غيره كه ندارم فقط خانوادم است كه باهاشون دلتنگيم رفع ميشود به چه قيمتي بايد از آن محروم بشم و آآآآآآيا تو نميتواني در همين شهر برنامتو پياده كني ؟
    3- اگر واقعاً انتقال به بوشهر پيشرفت اساسي در وضع زندگيتون و افزايش رفاه و جايگاهتون بدنبال دارد كه در شهر بجنورد( فعلي) مقدور نيست الان كه هم خودت جواني و سر حال و هم خانوادت نيازشون همراهي تو است و مشكل خاصي ندارن به قبولش بيشتر فكر كن ولي تغيير اساسي در رفاه و آزادي و رفت و آمدهاي بيشتر و..و رو قول مردانه بگير كه با توجه به آن تعهدات تصميم بگيرد نه اينكه بگويد رنجي كه اينجا تحمل ميكني برو بوشهر تحمل كن؟
    4- مطلب آخر من اينكه اگر مجبور به پذيرش نظر شوهرت شدي به هر دليل و بي دليل و رفتي بوشهر سعي كن بجاي انتقاد رفتاري و كدورت با اداهاي زنانه اي كه خودتون بهتر بلدين از فرصت جديد نهايت لذت و همراهي و بهره برداري را ببرين و مطلقاً ناسازي نكنيد فقط بهره برداري كنيد . ببخشيد يك ضرب المثل خارجي است ميخوام بگم . انگليسيا ميگن اگر در معرض تجاوز قرار گرفتيد و هيچ راه فرار و چاره نداشتيد سعي كنيد بجاي زجر و سرزنش و مزمت خودتون از آن لذت ببريد!!

  10. 3 کاربر از پست مفید حسين40 تشکرکرده اند .

    she (سه شنبه 04 تیر 92), tamanaye man (چهارشنبه 05 تیر 92), دریا72 (چهارشنبه 05 تیر 92)

  11. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    سلام mostafun
    راستش یگه اینجایی که هستیم حتی با پول زیادی هم که گیرمون میاد نمی تونیم خیلی پیشرفت کنیم میگه 5سای بریم اونجا بعد بیایم
    آره همین عید 92 بوشهر بودیم من خیلی از نوع رفتار های اقوام شوهرم خوشم نمیاد آخه خیلی باهم راحتن و باهم دست میدن و شوخی میکنن و لباس راحت میپوشن و روبوسی میکنن این موضوع هم منو خلی عذاب میده
    وابستگی به خونواده خودم هم یه موضوع دیگه است که خیلی واسم سخته ازشون دور باشم
    و یه موضوعی که شوهرم وقتی پیش اقوامشون هستیم اخلاقش عوض میشه که قبلا یه تاپیکی درباره همین نوع عوض شدن اخلاق شوهرم حتی پیش خونوادش ساخته بودم
    از نظر شوهرم بوشهر امکان پیشرفتش بیشتره درصورتی که الان اقوامشون میگن تعریفی نداره اونجاهم
    اما من میگم که همین جا هم اگه کارخونه ای بزنه که وجود نداشته باشه اینجا خیلی بهتر میتونه پیشرفت کنه وقتی سرمایه ای بزرگ اشته باشه

  12. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دریا جان از خدا بخواه که هرچی خیر و مصلحتتون هست همون میشه .
    من اگر جای تو باشم به پیشرفت خودم و همسرم و بچه ای که در آینده بهمون اضاف بشه فکر میکنم ، و بعد در درجه دوم به خانواده ام ، با مجود اینکه بی نهایت خانوادم رو دوست دارم و بهشون وابسته هستم .

    من و همسرم در یک شهر دور از خانواده هامون زندگی میکنیم ، ولی به خاطر موقعیت شغلی خودم و همسرم پذیرفتم . خانواده من هم این جوری بیشتر خوشحال تر هستند ، چون خوشبختی و پیشرفت ما رو میبینن ، مدام هم بهم سر میزنن و ما هم میریم بهشون سر میزنیم . تا یک تعطیلی دو یا سه روزه پیدا میشه ، جیم میزنیم میریم پیششون

    زندگی توی یک شهر دیگه درسته که اولش برات سخته ، ولی به مرور زمان عادت میکنی ، از همه شهرش با همسرت خاطره میسازید ، بوشهر که دریا هم داره ، به به ...
    مراسماشون رو میبینی ، غذاهاشون و خیلی چیزای دیگه ، دوستای جدید پیدا میکنی

    خدا رو شکر توی کشور خودت هستی و هر وقت که اراده کنی میتونی خانوادت رو ببینی ... اگر میخواستی یک کشور دیگه بری چی ؟
    میدونم سخته ولی اگر موقعیت شغلی همسرت اونجا بهتره قبول کن .

    اگر بخوای با مخالفت زندگیت رو به روند قبل برگردونی ... اونوقت همه دلت میشه غصه و غم ، اونوقت با خودت میگی کاش دل خوش داشتم و آرامش و کنار همسرم بودم ولی دوری پدر و مادرم رو تحمل کرده بوده
    پدر و مادرت هم میان بهت سر میزنن ، تابستونا که هوا اونجا خیلی گرمه میتونی خیلی پیش خانوادت بمونی ، و یا حتی توی عید ، یا تو میری شهرتون یا همسرت میاد

    اگر عاشق همسرت باشی باهاش هرجا که بره میری ، حتی قله کوه;)
    ویرایش توسط tamanaye man : چهارشنبه 05 تیر 92 در ساعت 17:16


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.