به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 خرداد 92 [ 12:50]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    6
    سطح
    1
    Points: 6, Level: 1
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دو راهی تصمیم گیری

    با سلام
    دختری 23 ساله وسال آخر کارشناسی ام.یه خواهر دارم 2 سال کوچیکتره و اونم دانشجو. وضع مالی خوبی داریم ،با پدر و مادرم زندگی خیلی خوب و ارومی داریم.از ترم یک که وارد دانشگا شدم با یکی از پسرای کلاسمون رابطه راحت تری نسبت به بقیه داشتم،آخرای ترم 2 بهم ابراز علاقه کرد، ولی من چون توی خونواده ای بودم که روابط دوستی پسر و دختر و قبول نمی کردن، بهش گفتم نمی تونم بیشتر از حد همکلاسی باهات باشم، به علاوه از وابستگی و عشق بی سرانجام می ترسم. اونم گفت من واسه ازدواج تورو میخوام، ولی الان شرایط ازدواج ندارم. نمی خواستم یه رابطه بی سرانجام داشته باشم، چون خودمو می شناختم که چه قد احساسی ام. ولی بعد از چن وقت دیدم منم دوسش دارم وازش خوشم اومده.پسر خیلی خوبیه،از یه خونواده تحصیل کرده و با فرهنگ. 3تا برادرن برادر بزرگش امسال تیر عروسیشه ویه برادرم داره 2 سال کوچیکتر. از نظر مالی از ما بهترن. هر روز این 4 سال با هم بودیم، یه رابطه سالم و هدف دار؛ طی این 4 سال مشکلی با هم پیدا نکردیم، از همه لحاظ با هم تفاهم داشتیم وهمدیگه رو درک می کردیم. تا اینکه امسال عید موضوع رو با خونوادش در میون گذاشت، خونوادش هم گفتن فعلا آمادگی نداریم که واسه توام زن بگیریم، حداقل تا چن ماه بعد از عروسی برادرت. منم عجله ای ندارم، من که 4 سال واسه با اون بودن صبر کردم و خیلی از خواستگارامو رد کردم، این چن ماهم روش؛ موندن با کسی که دوسش دارم کسی که مشکلی باهاش ندارم وکسی که 4 سال از بهترین روزای زندگیمو باهاش گذروندم ارزشش خیلی بالاتر از ایناس.ولی الان 1ماهه که واسم یه خواستگار اومده که موقعیتش خیلی خیلی خوبه و خونوادم خیلی موافقن که باهاش ازدواج کنم .نمی خوام رو حرف خونوادم حرفی بزنم، نمی خوام عشقمو از دس بدم؛ از طرفی هم میگم اگه خونوادش راضی نشن چی؟ نمی خوام این خواستگارمم از دس بدم، از شانس بدم هم خواستگارم خیلی عجله دارن . .می دونم اگه خونواده پسر هم راضی شن وبیان خونوادم ازش خوششون میاد چون پسر خیلی خوبیه.به خونوادش چی بگه زودتر بیان؟بین عقل واحساس گیر کردم.لطفا راهنماییم کنین.اگه میشه زود زود...

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 95 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,547
    سطح
    30
    Points: 2,547, Level: 30
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    منم مثل مشکل شمارو دارم. منم حدودا 4 ماه با پسری دوست هستم که واقعا دوسش دارمو فکرمیکنم میشه بهش اعتماد کرد از همه نظر با هم کنار اومدیم حتی نماز نمیخوند و بخاطر من الان میخونه. چند هفته پیش خواستگاری هم اومدن و از همه نظر ( وضع مالی، تحصیلات، فرهنگ،.)مورد قبول خانواده من بودن اما بابام میگه پسره ریخت و قیافه نداره و البته همشهری هم نیستیم و خانواده من از رابطه ما خبر ندارن .....اماالان یه خواستگار دارم که تک پسره و همه میگن پسر خوبیه اما مشکل این یکی هم اینکه وضع مالی خوبی نداره و هنوز یه سربازه اما خانواده فرهنگی و خوبی داره گرچه سطح فرهنگشون از ما پایین تره و چون دوست داداشم هست همه تاییدش کردن و خیلی هم سالمه....
    مشکل من الان اینه که اون یکی رو خیلی دوست دارمو نمیخوام از دستش بدم از یه طرف هم این یکی پسر خوبیه و همه تایید کردن ...نمیدونم چکار کنم....منم مثل شما نمیخوام از روی احساساتم تصمیم بگیرم.... :( شما میتونی منو کمک کنی؟؟؟؟؟؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 92 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    326
    سطح
    6
    Points: 326, Level: 6
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 30 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان دوست داشتن گزینه مهمیه که شما هر دوتون جدی نمی گییرین اگه کسایی رو که دوست دارین ایرادی دارند فراموششون کنین اگه نه ازدواج با عشق خیلی مهمه...
    اما فری 69 بهتر بشینی با دوستت جدی صحبت کنی که فقط بیان خواستگاری جشن و عروسی بمونه واسه موقعی که خانوادش آمادگی پیدا کنند آخه یه خواستگاری ساده یا نهایتش یه عقد محضری که فرصت نمی خواد اما نتیجه اینه که با کسی که دوسش داری و 4 سال زمان صرفش کردی ازدواج می کنی...
    می خوای عاقلانه تصمیم بگیری ولی من فکر می کنم عاقلانه ترین کار اینه که با کسی ازدواج کنی که 4 سال برای شناختش فرصت داشتی...

  4. 3 کاربر از پست مفید sanazam تشکرکرده اند .

    asemani (سه شنبه 28 خرداد 92), setareh 1390 (سه شنبه 28 خرداد 92), toojih (چهارشنبه 12 تیر 92)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    فری عزیزم سلام و خوش به حالت.
    میدونی چقدر ازدواج کردن با ادمی که دوسش داری و دوست داره قشنگه؟ خیلی قشنگه بهت پیشنهاد میدم با کسی ازدواج کن که دوسش داری.ایکاش من هم موقعیت تو رو داشتم و میتونستم با کسی باشم که دوسش دارم.

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    به همکلاسیت بگو زودتر با خانوادش به خواستگاری بیان . فقط یه خواستگاری و آشنا شدن با خانواده های همدیگه . حتی نیاز به نامزدی هم نیست .
    این طوری هم خانوادشو می شناسی و هم متوجه میشی که اونا با اصل ازدواج شما مخالفند یا با زمان ازدواج . حتما حتما حتما این درخواست رو ازش بکن . آشنا شدن خانواده ها با هم . همین

  7. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    setareh 1390 (سه شنبه 28 خرداد 92)

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فری69 نمایش پست ها
    با سلام
    دختری 23 ساله وسال آخر کارشناسی ام.یه خواهر دارم 2 سال کوچیکتره و اونم دانشجو. وضع مالی خوبی داریم ،با پدر و مادرم زندگی خیلی خوب و ارومی داریم.از ترم یک که وارد دانشگا شدم با یکی از پسرای کلاسمون رابطه راحت تری نسبت به بقیه داشتم،آخرای ترم 2 بهم ابراز علاقه کرد، ولی من چون توی خونواده ای بودم که روابط دوستی پسر و دختر و قبول نمی کردن، بهش گفتم نمی تونم بیشتر از حد همکلاسی باهات باشم، به علاوه از وابستگی و عشق بی سرانجام می ترسم. اونم گفت من واسه ازدواج تورو میخوام، ولی الان شرایط ازدواج ندارم. نمی خواستم یه رابطه بی سرانجام داشته باشم، چون خودمو می شناختم که چه قد احساسی ام. ولی بعد از چن وقت دیدم منم دوسش دارم وازش خوشم اومده.پسر خیلی خوبیه،از یه خونواده تحصیل کرده و با فرهنگ. 3تا برادرن برادر بزرگش امسال تیر عروسیشه ویه برادرم داره 2 سال کوچیکتر. از نظر مالی از ما بهترن. هر روز این 4 سال با هم بودیم، یه رابطه سالم و هدف دار؛ طی این 4 سال مشکلی با هم پیدا نکردیم، از همه لحاظ با هم تفاهم داشتیم وهمدیگه رو درک می کردیم. تا اینکه امسال عید موضوع رو با خونوادش در میون گذاشت، خونوادش هم گفتن فعلا آمادگی نداریم که واسه توام زن بگیریم، حداقل تا چن ماه بعد از عروسی برادرت. منم عجله ای ندارم، من که 4 سال واسه با اون بودن صبر کردم و خیلی از خواستگارامو رد کردم، این چن ماهم روش؛ موندن با کسی که دوسش دارم کسی که مشکلی باهاش ندارم وکسی که 4 سال از بهترین روزای زندگیمو باهاش گذروندم ارزشش خیلی بالاتر از ایناس.ولی الان 1ماهه که واسم یه خواستگار اومده که موقعیتش خیلی خیلی خوبه و خونوادم خیلی موافقن که باهاش ازدواج کنم .نمی خوام رو حرف خونوادم حرفی بزنم، نمی خوام عشقمو از دس بدم؛ از طرفی هم میگم اگه خونوادش راضی نشن چی؟ نمی خوام این خواستگارمم از دس بدم، از شانس بدم هم خواستگارم خیلی عجله دارن . .می دونم اگه خونواده پسر هم راضی شن وبیان خونوادم ازش خوششون میاد چون پسر خیلی خوبیه.به خونوادش چی بگه زودتر بیان؟بین عقل واحساس گیر کردم.لطفا راهنماییم کنین.اگه میشه زود زود...
    سلام فری خانوم بنظر من ایشون با خانوادشون صحبت کنه و بگه شما خاستگار زیاد دارید و... برا همین مجابشون کنه بیان خاستگاری و از طرفی بگه فعلا برا آشنایی و مراحل مقدماتی باشه و عجله ندارید که سریع ازدواج و عروسی بگیرید (دلیلی نمیشه وقتی بیان خواستگاری سریع ازدواج کنیدیا برید سره زندگیتون و... )

    موفق باشید

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مرداد 01 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    7,573
    سطح
    58
    Points: 7,573, Level: 58
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 30 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفم برا اونایی ک میگن فرصت جدیده رو از دست نده
    پسر بدبخت ۴سال آویزونت بوده حالا ی بچه مایه دار پیدا شده میخوای بری با اون!!
    خودتو جای همکلاسیت بذار بعد هرکاری خواستی انجام بده!!

  10. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوست محترم،

    تاپیک قدیمی است. نویسنده از 12 خرداد در تاپیکش فعالیتی نداشته.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.