به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array

    Icon16 همسری بزرگوار باشم یا همسری کوچکوار ؟

    سلام به همه ی شما دوستان
    دلم نمی خواد از سوالم این برداشت بشه که من مادی گرا هستم اما خب نمی دونم باید چکار کنم

    ما بعد از مراسم خطبه جشن عقد گرفتیم و هنوز عقد هستیم ( عروسی نکردیم )

    هدایای سر سفره ی عقد ِ ما طلا بود ( سکه و الیزابت و ...) شب جشن عقد به درخواست ِ خودم همه ی هدایارو به همسرم دادم تا نگران نگهداریش توی خونه نباشم

    برای خرید فرش و تلویزیون ( که برعهده ی داماده) همسرم یک مقداری از اون ها رو فروختند (و البته خودشون هم وام گرفتند و هزینه کردند)، من از همون اول گفتم 2 تا سکه ی کامل رو بذار روی پولی که می خوای برای من سرویس بخری تا سنگین تر باشه و سرمایه زندگیمون بشهرفتیم و سرویس خریدیم و با پولی که از 2 سکه اضافه اومده بود برای عیدی ِ نوروز ِ من طلا خریدیم تا جلوی خانواده ها، شوهرم کم نیاره ... (یعنی شوهرم از جیبش چیزی نذاشت ...)

    خریدی که داماد برای عروس می کنه هنوز مونده و شوهرم قصد داره از پول فروش اون هدایا برای من خرید کنه ( هرچند 2-3 قلم خریدی که کردیم من رو دق داد و می گفت خودت باید مدیریت کنی و فلان قدر پول دارم و ... ) و من هم سعی کردم توی فصل حراجی ها برم و چیز قشنگ بخرم تا بهش فشار نیاد (هرچند خداشاهده من بارها گفتم که من خرید نمیخوام اما خانواده ها و شوهرم میخان جلوی بقیه کم نیارن و همه چیز رعایت بشه!)


    اما هر موقع بحثی پیش میاد میگه هیچی برای خودم از اون هدیه ها هزینه نکردم و همشو گذاشتم برای خودت و ... (حتی عیدهای خانوادش به من، و حتی ربع سکه ای که برای شب چله برای من آورد رو هم گذاشتیم روی هدایا)

    اما دلم می خواد بهش بگم عزیزم تو باید برای من خرج می کردی و نکردی و داری از این هدایا استفاده می کنی ( چون تمام پولش برای جشن عقد هزینه شد و پس اندازی نداره) و تویی که داری از این هدایا به نفع خودت استفاده می کنی و میگی همشو برای من هزینه کردی و همشو به اسم من میذاری ... بخدا نمی خوام غرورش پیش ِ من از بین بره چون تو زمینه ی مالی فوق العاده حساسه (و مدام میگه من می خواستم برای تو همه کار بکنم اما اوضاع جامعه نذاشت و ...) اما نمی خوام هم قیافه ی حق به جانب بگیره و بگه همشو گذاشتم برای تو !!!

    می دونم که این هدایا برای پر کردن چاله چوله های زندگیه ولی نمی خوام همسرم این طوری یاد بگیره و فکر کنه من نمی فهمم! ... چون میگن در دوران عقده که مرد خیلی چیزا رو یاد می گیره


    حالا نمی دونم همسر ایده آلی باشم و سکوت کنم و بزرگوار باشم و چیزی نگم و امیدوار باشم همسرم بعدها این رفتار منو می فهمه و ازم قدردانی می کنه (منظورم قدردانی زبانیه)

    یا فراموش می کنه و اصن فکر هم نمی کنه که من بزرگوار بودم

    به نظرتون بزرگوار باشم یا وقتی بحثمون شد بهش بگم که داماد باید خودش هزینه کنه و تو داری با استفاده از هدایا این کار رو می کنی و در واقع به نفع خودته

    به نظر شما باید چه کارکنم ؟

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array
    دوستان عزیز، کسی نظری نمیده ؟ :(

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    راستش با این اوضاع اقتصادی چیزی نمیشه گفت . اما دیگه همسرتون باید قدر بدونه.
    فقط یه نکته به ذهنم می رسه . که زیاد هم خانم نباش. توی این موضوع نمیگم هااا . در مورد این موضوع نظری ندارم. اما اگه تو موضوعات دیگه هم اینطور هستی و برای خوش اومدن همسرت از خواسته های خودت می گذری و بعد تو دلت اینارو نگه می داری کار درستی نمی کنی.
    به پست های خانم she هم یه نگاهی بندازی بد نیست.

  4. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    دلپذیراد (چهارشنبه 08 خرداد 92)

  5. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    البته همسرت میتونست دست به اون پولا نزنه و برات طلا و ... نخره و یا یک طلای خیلی سبک بخره و خرید عروسی رو با کمترین هزینه تمومش کنه . چون هیچ بایدی وجود نداره . و کادوهای عروسی رو بزاره توی زندگی یک جور خرج کنه که بعدا بهش فشار نیاد .
    و یا یک تلوزیون ارزونتر بخره .
    اگر همسرت فعلا شرایط مالیش مناسب نیست به نظرم درک کنی و چیزی نگی بهتره . و یا اگر میخوای تمام خرید ها به اسم تو تموم نشه ، بهتره که وقتی می خواد بخره بگو نه لازم نیست بخری بهتره پولمون رو پس انداز کنیم برای فلان وام ... بالاخره اگر می خوان که جلوی فامیلشون عابرو داری کنن خودشون یک فکری میکنند.

    پس ببین که واقعا داره برای تو خرج میکنه . خیلی هم قضیه رو به نفع خودت تمومش نکن . به نظرم همون بزرگواری کنی بهتره :d
    خوبی همیشه توی ذهن هر کسی میمونه .
    ویرایش توسط tamanaye man : سه شنبه 07 خرداد 92 در ساعت 16:00

  6. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    دلپذیراد (چهارشنبه 08 خرداد 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستش من خودم آدم قانعی هستم..واسم زیاد مسائل مالی مهم نیست..منم مثل شما موقع خرید عقدمه و دارم با این مسائل روبرو میشم..اینکه پول ندارم و نمیتونم بخرم و خلاصه گاهی اوقات بحث بالا هم میگیره..الان تو اوضاع مالی فعلی اینجور مسائل پیش میاد..از یه طرف خانوادم میگن مادی نباش و اینا مهم نیست..از یه طرف خواهرم مدام تو گوشم میخونه کوتاه نیا..اینا واسه تو کاری نکردن..فلانی اینجوری خرید کرده و مراعات نکن و ... از یه طرف پدر مادرم حق دارن تا حدودیم خواهرم..چون شوهر آدم مثل پدر آدم نیست که مراعاتشو بکنی..پدر ادم جونشم واسه بچش میده..اما بعضی از مردا لیاقت ندارن واسشون خیلی کوتاه بیای..اینو من به چشم دیدم..وقتی خیلی کوتاه بیای اونا عادت میکنن به این ماجرا و این میشه وظیفه شما..من میگم شما حد وسطو نگه دار..نه کاری کن که به شوهرت فشار بیاد..و نه اونقد کوتاه بیا که تا آخر عمر واسش عادت بشه..این حرفارم که میزنه باهاش کل کل نکن..بالاخره دیگه شوهرته..هر چی کمتر بحث بینتون بوجود بیاد بهتره..اونم سر اینجور مسائل که اهمیت زیادی ندارن
    ویرایش توسط dokhtare_asemoon : سه شنبه 07 خرداد 92 در ساعت 16:22

  8. کاربر روبرو از پست مفید dokhtare_asemoon تشکرکرده است .

    دلپذیراد (چهارشنبه 08 خرداد 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array
    ممنونم از همه ی شما
    خداروشکر اگر در دنیای واقعی خواهر ندارم در عوض اینجا کلی خواهر ِ گل دارم

    اول این که شوهر من اصلا و ابدا از پدر و مادرش کمک مالی نمی گیره ... چون اونا دارن خونه می سازن و خیلی از نظر مالی در فشار هستند، پس اصلا نباید برای خرید یا خرج عروسی طوری رفتار کنم که بره و به این فکر کنه که از پدر و مادرش بگیره چون اصلاااااا این کارو نمی کنه ...

    دوم این که شوهرم یه سری بهم گفت اگر با من بسازی خدا هم باهات می سازه و بهت قول می دم بری بهشت ... (شوهرم خیلی با ایمانه) اما خب مرده دیگه ! یه موقع هایی کلا یادش میره که من آدم قانعی ام و ملاحظه می کنم و شروع می کنه به چیز گفتن و حتی کار به جایی می رسه که میشینه و لیست می کنه که برای من چکارا کرده و قسم می ده اگر کم بوده بگو همین الان جبران کنم !!!

    یا مثلا میگه من همه ی اون طلاها رو برای تو دارم هزینه می کنم ... حتی یه دوربین عکاسی هم که دوست داشتم باهاش نخریدم تازه دوربین عکاسی رو هم می خواستم باهاش از خودت عکس بگیرم ...

    یا میگه شما یک عمر منزل پدرت کلی آسایش داشتی و بی مسئولیت و بی ملاحظه بودی اما من از صفر شروع کردم و بدون کمک هیچ کس با بدبختی و کار کردن و ... به اینجا رسیدم و مسئولیت تو به گردن منه و بخت با من یار نبود که وضعیت مملکت این طوری شد و اگرنه می دیدی که برات هیچی کم نمیذاشتم... اگر می تونی تحمل کنی بسم الله ... (این رو در آخرین مشاجره مون گفت ! )

    البته خیلی چیزا هنوز توش نهادینه نشده ... مثلا درک نمی کنه چرا خانم ها از طلا یا چیزای زینیتی خوششون میاد
    یا چرا از لباس خریدن و کلا خرید کردن خوششون میاد
    در حالی که خودش از این چیزا خیلی بدش میاد ! (هرچند من ازش نخواستم که باهم بریم خرید یا چیزی برای من بخره ... فقط نظرمو گفتم بهش و گفت من خوش نمیاد!)


    کلا این قدر اوضاع اقتصادی داغووووونه که من هنوز تشخیص ندادم شوهرم دست و دل بازه ؟ خسیسه ؟ حسابگره ؟ و ...

    ببینید شوهر من این طورین که مثلا میریم x تومان برای خرید ِ من پول میدیم، این ها رو از حقوق ِ خودش میده اما مثلا میگه ببین الان یکی از الیزابت های یک گرمی مون رفت !
    هنوز درک نکردم چرا این طوری میگه و چرا براش جا نیافتاده که باید از جیب خودش پول بده ...


    و اما یک درددل
    ببینید شما اگر یک سال پیش ِ من رو می دیدید کلی تعجب می کردید
    خیلی قانع بودم، خیلی خوش اخلاق، خیلی مراعات همه رو می کردم، اصلااااااا به دل نمی گرفتم ، هر کس با منظور کاری می کرد می گفتم بی منظوره ، از هیچ کس توقع خاصی نداشتم
    اما وای از وقتی که ازدواج کردم ...
    خاله و عمه و زندایی و مامانجون و دوست و ... همه گفتن یه طوری رفتار کن که شوهرت یاد نگیره !!! خوب خرج کنه ، اصلا برای چی فلان کار رو کرد ؟ یا اصلا برای چی نکرد ؟ فلان فرد با منظور اون حرف رو زد ! فلانی اون طوری نگاه کرد ! تو باااید ازشون توقع داشته باشی و ....

    وای من خودمو الان یک هیولا می بینم بخدا ...
    من قبلا کلی خدایی تر فکر می کردم ، اصلا این مباحث برام مهم نبود اما الان می بینم چقدر فرق کردم ... برام دعا کنید تا خدایی تر بشم و یکم از این چیزا و حساسیت ها که پاک زده قلب و جسم و روحمو داغون کرده دورتر بشم ...
    ویرایش توسط دلپذیراد : چهارشنبه 08 خرداد 92 در ساعت 00:50

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 تیر 93 [ 21:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-02
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    872
    سطح
    15
    Points: 872, Level: 15
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 75 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دقیقا منم مشکل شمارو پیدا کردم..الان موندم خودم باشم یا اونی که دیگران میگن..شما سعی کن وسطو بگیری !!!
    اینم که شوهرت میگه چرا به طلا علاقه دارین بگو خوب همونطور که آقایون به کفش و ساعت و موبایل و اینجور وائل اهمیت میدن ماهم به لباس و جواهرات و لوازم آرایش علاقه داریم..این مساله مربوط میشه به تفاوت جنسیتی..

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    29
    Array
    راستش من نمی تونم حد وسط رو بگیرم ... هم من هم شوهرم هر دو کمال گرا و ایده آل گراییم و هر دومون وقتی اون چیز رو که می خوایم به دست نیاریم خیلی غصه مون میشه ... هر چند در برخورد با شوهرم همیشه حد وسط رو گرفتم اما وقتی می بینم که سلیقه ی من خیلی بهتر از این رو می پسنده یا اصلا من چرا باید این انتخاب رو بکنم یا اصلا چرا من باید ملاحظه کنم، همه ی این ها باعث میشه از شوهرم گله مند بشم و غصه بخورم و بحث کنم باهاش ، از اون طرف هم اون فکر می کنه که دیگه برای من شق القمر کرده درحالی که من خیلی هم راضی نبودم و وقتی که با اعتراض و غصه خوردن من مواجه میشه کلا به هم میریزه و حالش بد میشه و کلا خودشو می بازه ، بعد من تازه باید برم و بهش امید و دلداری بدم :(((


    باور کن شوهر من اصلا از این چیزا خوشش نمیاد ... پسری بوده که هیچ وقت با دوست و رفیق نبوده و به گفته ی خودش فقط کار کرده که با همسرش بره بیرون
    برای همینم از من یکم این طوری توقع داره ...

    کلا این قدر ذهنم درگیره که به جای این که برسم به امتحاناتم فقط دارم راجع به این موضوع فکر می کنم

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 مرداد 92 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    69
    امتیاز
    792
    سطح
    14
    Points: 792, Level: 14
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 30 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزيز تا خوبي و سازش هست چرا ادم بايد بدي بكنه؟ هيولا باشه؟ قدر ثانيه ثانيه لحظه هاتو بدون بخدا وقتي بسلامتي عروسي كردي و رفتي سر خونه زندگيت به پشت سرت كه نگاه كني خندت ميگيره از كارات تفكراتت و...........

  13. کاربر روبرو از پست مفید farassoo تشکرکرده است .

    دلپذیراد (چهارشنبه 08 خرداد 92)

  14. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دقیقا نمی دونم رسم طلا و هدایای عروسی چه جوریه و به فرهنگ و رسومات فامیل و شهر شما هم بستگی داره.

    ولی به طور کلی فکر می کنم کار درستی نکردید که همه را دادید به همسرتون و ایشون داره باهاش برای شما مانتو و رژلب می خره و منت هم می ذاره.
    یکی از کارهایی که نباید خیلی توش دخالت کنی، دخل و خرج آقایونه.
    متاسفانه اصلا همکاریت را درک نمی کنند و در بلندمدت وظیفه ات می شه.

    طلاها و کادوهای عقد برای مخارج و موارد ضروری مثل خرید یا رهن خونه استفاده بشه، یه چیزی.

    لازم نیست شما از همسرت بخواهی بره از پدرش واسه طلای شما پول بگیره ( که می گی نمی ره چون در حال ساختن خونه هستند و ... ).
    شما فقط نیازهات را نشون بده و عنوان کن.
    راه حل نمی خواد بدی. غر هم نزن. همکاری ات هم فقط به شکل زبونی و می فهمم درک می کنم باشه.

    همسرتون اگر اینقدر مشکل داشت برای چی یکی دیگه را هم وارد مشکلاتش کرد؟

    من کاملا معنی همراهی و همدلی و کمک به همسر و ... را می فهمم.
    اما اکثر آقایون همراهی شما را درک نمی کنند.

    تاپیک she را بخون.
    تاپیک mazlom را بخون.

    به جای این که زورت را بدی به التماس، بهتره عاقلانه تر عمل کنی.
    طلا را نمی دادی، الان هم این همه بحث و منت نداشتید.

  15. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    gelareh (پنجشنبه 09 خرداد 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.